بحث شناسایی یا عدم شناسایی طالبان بارها تکرار شده است. اما از آنجا که ممکن است بعضی از اقدامات در رابطه با افغانستان بدلیل پرهیز از شناسایی طالبان متوقف شده باشد بعنوان یک کارمند ساده وزارت امور خارجه نظرم را می نویسم شاید کلمه ای از آن مفید واقع شد.
بنظر من اگر کاری از امور مرتبط با افغانستان را معلق به شناسایی طالبان کرده ایم باید در نظر خود تحدید نظر کنیم.
چون اولا مسئله شناسایی اصولا مشکل ما نیست ثانیا ما طالبان را بصورت دوفاکتو شناسایی کرده ایم. لذا خودداری از انجام بعضی اقدامات و منوط کردن آن به شناسایی طالبان یک سیاست باخت- باخت برای ما خواهد بود.
مجددا خیلی سریع عرض می کنم که از دو روش شناسایی دولتها و حکومتها یعنی شناسایی قانونی یا اعلامی (de jure دو ژور) و شناسایی عملی ( de facto دو فاکتو) رویه بسیاری از دولتها از جمله دولت ایران شناسایی بصورت دو ژور نیست. معمولا روش دو ژور برای شناسایی یا عدم شناسایی زمانی بکار گرفته می شود که منافع بسیار خاص سیاسی یا حیاتی کشوری در میان باشد.
اکثر کشورها بصورت دو فاکتو کشورها یا دولتها را شناسایی می کنند. برقراری روابط تجاری وسیع، اخذ ویزا و رعایت مقررات دولت مستقر در امور حاکمیتی، مذاکرات رسمی با مقامات دولت رسمی، امضای توافقات و …. به معنی شناسایی دو فاکتوی دولت مقابل است. اشتباه نشود این اقدامات عملی که گفتم برای انجام شناسایی دو فاکتو صورت نمی گیرد بلکه وقتی این اقدامات انجام می شود به این معنی است که دولت مقابل بعنوان یک دولت مستقر شناسایی شده است. با توجه به اینکه ما همه اقدامات فوق را انجام داده ایم در عمل دولت طالبان را شناسایی کرده ایم که البته اشکالی هم در مورد آن متصور نیست. تجارت وسیع ما با افغانستان، ادامه کار سفیر ما در کابل و ارسال یا دریافت یادداشتهای رسمی سفر وزیر امور خارجه طالبان به ایران و ملاقات او با وزیر امور خارجه کشورمان و دهها اقدام دیگر شناسایی دو فاکتوی طالبان را قطعی کرده است.
نکته دیگر اینکه بنظر بنده شناسایی قابل پس گیری است. ولی عدم شناسایی یا پس گرفتن شناسایی احتمالا باید بصورت دو ژور باشد. الزامی نیست که بحث شناسایی فقط در مورد دولتهای تازه تاسیس مطرح شود بلکه می توان با کشوری مثلا قطع رابطه کرد و اعلام کرد که از این پس دولتی را شناسایی نخواهیم کرد. اما شناسایی به معنی رفاقت نزدیک، و اعطای مشروعیت (جز در مواردی که خواهم گفت) یا بلااشکال دانستن یک دولت مستقر نیست که بتوان مانند مراحل گزینش استخدام تا این حد در مورد صلاحیت فردی دقت کرد. شناسایی اقدامی است که انجام امور مربوط به منافع کشور ما در کشور دیگر را تسهیل می کند. مثلا اگر یک زندانی در زندان طالبان هست با انجام درخواست و ملاقات رسمی خواهان آزادی او شد. در صورت عدم شناسایی و در تئوری این کار قابل اجرا نیست.
نکته دیگری که قابل ذکر است این است که بحث شناسایی در حقوق بین الملل دارای جایگاه روشن و تعیین کننده ای نیست. این بحث مخلوطی از حقوق و سیاست است. در روابط خارجی همواره اولویت با سیاست است. حقوق یک علم انتزاعی و هنر کلمات است. دیپلماتهای ما در بسیاری از موارد از حق و گرفتن حق و مانند این وارد مذاکرات مهمی چون مذاکرات هسته ای شده اند. در سخن استناد به حق بلااشکال است ولی باید دانست که در عمل ایجاد اراده سیاسی در طرف مقابل مهمتر از سایر اهرمها است. پول شما در بانکهای خارجی حق شما است ولی بدلایل سیاسی نمی توانید آن را خرج کنید. حقوق در واقع پشتیبان است. وقتی منافع سیاسی را تبیین و تعریف می کنیم حقوقدان چارچوب و کلمات یک متن یا یک مذاکره را تعیین می کند و برای رسیدن به هدف راه و روش قانونی نشان می دهد. گاهی هم بدون حقوق و قانون می توان با فشار و زور حقی را که تعریف کرده ایم بدست آوریم. پس ابتنای موضع و پیگیری منافع بر حقوق و قانون یک روش اشتباه است. در روابط بین الملل اول منافع را تعریف و پیگیری می کنیم و در صورت لزوم از حقوق هم برای رسیدن به آن منافع استفاده می کنیم. بر این اساس عرض شد که شناسایی طالبان مسئله ما نیست بلکه منافع ما در افغانستان مسئله ما است.
از طرف دیگر باید گفت که گرچه شناسایی دولت طالبان توسط ایران ممکن است برای آنها مهم باشد ولی این شناسایی طالبان را به هدفی که دنبال آن هستند نمی رساند و برای آنها دارای اهمیت ویژه ای نیست. شناسایی کشورهای غربی بخصوص آمریکا و اروپا و پس از آن اشغال صندلی افغانستان توسط طالبان از نظر عملی و مشروعیت برای طالبان بسیار حائز اهمیت است.
کشورهای غربی با وقوف به این مسئله است که شناسایی را بعنوان یک ابزار فشار برای خود حفظ کرده اند در صورتیکه کارکرد بحث شناسایی توسط ما به هیچوجه نمی تواند مانند غربیها موثر واقع شود.
بنظر من نسبت غرب با طالبان و نسبت ایران با طالبان در مسئله شناسایی یک نسبت معکوس است. اگر غرب می تواند با گروگان گرفتن شناسایی امتیاز بیشتری از طالبان بگیرد ایران با بی اعتنایی به این مسئله و افزایش مراودات با آنها بیشتر می تواند منافع خود را تامین کند.
مضافا اینکه ایران هم اکنون در کابل سفیر دارد. از نظر حقوقی مهم نیست که سفیر استوارنامه خود را به چه دولتی تسلیم کرده است. به محض خروج دولت قبلی از قدرت و همینکه طالبان اعضای سفارت ما را بعنوان دیپلمات مقیم شناسایی کرده و برای آنها مزایا و مصونیت قائل شوند و با اولین ملاقات رسمی سفیر یا تبادل یادداشت در واقع ما طالبان را بعنوان جانشین دولت اشرف غنی شناسایی کرده ایم.
بحث شناسایی یک موج غربی است که سایر کشورها از جمله ما بدون اینکه ضرورتی برای تامین منافع مان داشت باشد در درون آن قرار گرفته ایم.
اما تا آنجا که من اطلاع دارم کشورهای غربی بحث شناسایی را حرام ندانسته و آن را به تابو تبدیل نکرده اند. آنها شناسایی طالبان را منتفی نمی دانند بلکه در حال مذاکره با آنها هستند تا در صورت پذیرفتن بخشی از خواسته هایشان و برو کردن صورت مسئله با طالبان مراودات دیپلماتیک رسمی برقرار کرده و طالبان را شناسایی کنند. همانگونه که گفته شد طالبان بخاطر بحث سازمان ملل، مشروعیت بین المللی. نرمال سازی وضعیت دولتشان در جهان، دسترسی به منابع پولی و مالی افغانستان نزد بانکهای غربی، افزایش و ارتقای تجارت بین الملل حاضر هستند تا حدود زیادی به کشورهای غربی امتیاز بدهند. غربیها هم اهمیت ژئوپولتیک افغانستان را برای خود مهم می دانند و بعید است بخواهند بصورت طولانی از حضور رسمی در افغانستان چشم پوشی کنند.
بر این اساس بنظر بنده غربیها بخصوص انگلیس در دوحه و سایر کشورها با طالبان در حال مذاکره هستند. احتمالا ظرف چند ماه بتدریج تعداد معدودی از دیپلماتهای خود را به کابل اعزام می کنند و بتدریج سفارتهای خود را تقویت می کنند تا شرایط برای حضور سفیر فراهم شده و او نیز به کابل وارد شود.
اما غربیها برخی تحریمها و واگذاری صندلی افغانستان در سازمان ملل را در کوتاه مدت در اختیار خواهند گرفت تا بتوانند امتیاز بیشتری از طالبان بگیرند. در اینصورت شناسایی دو جانبه بدون صندلی سازمان ملل هنوز هم طالب را در یک وضعیت نیمه مشروع نگه خواهد داشت تا تصمیم کشورهای غربی چگونه شکل بگیرد.
در صورت شروع این روند آنوقت ما نیز تصمیم به انجام یکسری اقدامات خواهیم کرد و بعنوان مثال سفیر جدیدی اعزام کرده و سعی می کنیم سفره ای دیپلماتیک سطح بالایی را ترتیب دهیم تا روابط را با طالب دوستانه تر نماییم در حالیکه در آن زمان این اقدامات برای طالب دارای اهمیت خاصی نخواهد بود.
لذا بنظر بنده ما از هم اکنون لازم است که اقدامات آتی را انجام دهیم و از فرصت استفاده کنیم. سفر وزیر امور خارجه، اعزام سفیر، مذاکرات تجاری و… اکنون بین ما و طالبان فرصتی برای ما محسوب می شود نه در آینده که همه روابط خود را با آنها عادی سازی کرده اند.
اما ممکن است دولت چنین تصور نماید که این اقدامات در افکار عمومی کشورمان حساسیت ایجاد خواهد کرد. البته این حساسیت ایجاد خواهد شد ولی باید سعی نمود که افکار عمومی را توجیه نمود و هدف دولت و منافع ملی را بخوبی برای آنان تشریح و تبیین نمود.
دولت نباید از ترس افکار عمومی منفعل شده و بعنوان مثال با چند توییت تعدادی مخالف تصمیمات شاذ و ناگهانی گرفته و جهت خود در تامین منافع ملی فراموش نماید. خاصیت دولت بودن همین است.
4949
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰