به گزارش ایسنا، دکتر صفورا برومند، عضو هیأت علمی پژوهشکده تاریخ ایرانِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در نشست علمی و تخصصی «موزهها، علوم انسانی و اثربخشی اجتماعی» که به صورت مجازی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، با مروری بر تعاریف رسمی بهعمل آمده از موزهها، به بازخوانی اهمیت و عملکرد این نهادهای فرهنگی-اجتماعی و ارتباط بنیادین آنها با حوزههای دانشی علوم انسانی پرداخت.
وی یادآور شد: موزهها بهعنوان نهادهای فرهنگی- اجتماعی، بهمثابه حلقهی اتصال گذشته، حال و آینده، رسانهی ارتباطی قلمداد میشوند که زمینهی بازخوانی تجربیات فرهنگی و تمدنی نسلهای مختلف را فراهم میکنند.
بخش دیگر صحبتهای دکتر برومند به ارائهی تعاریف رسمی از موزهها اختصاص داشت. بدین شرح که موزه در تعریف شورای بینالمللی موزهها یا ایکوم، «مجموعهای غیرانتفاعی و مؤسسهای دائمی، در خدمت جامعه و پیشرفت آن و گشوده بر روی عامهی مردم»، توصیف شده است و در این تعریف موزه، محلی برای مطالعه، آموزش، گردآوری، حفاظت، پژوهش، عمومیتبخشی و نمایش شواهد مادی مردم و محیط زندگی آنهاست.
وی سپس به تعریف یونسکو درخصوص ویژگیها و کاربردهای موزه بهعنوان نهاد فرهنگی-اجتماعی اشاره کرد و گفت: در تعریف یونسکو که در سیوهشتمین کنفرانس عمومی که در تاریخ ۱۷ نوامبر ۲۰۱۵م. در پاریس برگزار شد، عملکرد موزه چنین توصیف شده است؛ “موزهها بهعنوان فضاهایی برای انتقال فرهنگی، گفتوگوی بینافرهنگی، یادگیری، بحث و آموزش (شامل یادگیری رسمی، غیررسمی و مادامالعمر)، انسجام اجتماعی و توسعهی پایدار، نقش مهمی ایفا میکنند. موزهها از توانایی بالایی برای افزایش آگاهی عمومی درخصوص ارزش میراث فرهنگی و طبیعی و مسئولیت همهی شهروندان برای کمک به مراقبت و انتقال آنها برخوردارند. موزهها همچنین به واسطهی صنایع فرهنگی و خلاق و گردشگری از توسعهی اقتصادی حمایت میکنند. موزهها فضاهای عمومیِ حیاتی بهشمار میروند که باید به همهی جامعه بپردازند، بنابراین میتوانند در توسعهی پیوندها و انسجام اجتماعی، ایجاد شهروندی و بازتاب هویتهای جمعی نقش مهمی ایفا کنند. موزهها مکانهایی قابل دسترس برای تمامی جامعه ازجمله گروههای محروم و فضایی برای تأمل و بحث در مورد مسائل تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و علمی بهشمار میروند.”
دکتر برومند به تعریف ارائه شده از موزهها در جلسات شورای بینالمللی موزهها (ایکوم) در سال ۲۰۱۹م. نیز بدین مضمون اشاره کرد که “موزهها فضاهایی مردم سالارانه، فراگیر برای گفتوگویی منتقدانه پیرامون گذشته و آیندهاند. موزهها ضمن بهرسمیت شناختن و حلکردن تضادها و چالشهای زمان حال، نگهدارندهی اشیاء و نمونههای تاریخی ارزشمند به نفع جامعه و حافظ خاطرات متنوع گذشته برای نسلهای آیندهاند و همچنین موزهها، ضامنِ برابریِ حقوق و دسترسی به میراث برای همگانی هستند”.
وی در ادامه تأکید کرد: تعاریف رسمی که از موزه بهعمل آمده، خود گویای اهمیت ارتباط این نهاد فرهنگی- اجتماعی با علوم انسانی و حوزههای دانشی مرتبط با آنست. درواقع، ماهیت و عملکرد موزه آنگاه که بهعنوان عاملی برای توسعهی پیوندها و انسجام اجتماعی، ایجاد شهروندی و بازتاب هویتهای جمعی توصیف میشود، با حوزههای دانشی منشعب از علوم انسانی ازجمله تاریخ، باستانشناسی، فرهنگ و زبانهای باستان، هنر و حوزههای دانشی مرتبط با علوم اجتماعی ازجمله جامعهشناسی، مردمشناسی، انسانشناسی فرهنگی یا به دیگر سخن مردمشناسی اجتماعی پیوند دارد. رشد ۶۰ درصدی تعداد موزهها در دههی گذشته و وجود ۹۵ هزار موزه در سراسر جهان نیز بر اهمیت بازخوانی و بازشناسی موزهها در حوزههای دانشی علوم انسانی افزوده است. همچنین، مروری بر شعار روز جهانی موزه که هر سال در هجدهم ماه مه مصادف با بیست و هشتم اردیبهشت ماه در دو دههی گذشته مبین این ارتباط موضوعی و علمی است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامهی این نشست یادآور شد: با پیشرفت فناوری، موزهها از حالت مکان یا فضای فیزیکیِ محل نگهداری آثار و مضامین فرهنگی و تمدنی، فراتر رفته و با استفاده از فرصتهایی که رسانههای ارتباط جمعی و بسترها یا پلتفرمهای آنلاین دیداری و شنیداری بهویژه در دوران همهگیری و قرنطینه در اختیار مخاطبان قرار دادند؛ زمینهی برقراری ارتباط بیشتر مخاطبان با موزهها فراهم شده است. بهگونهای که مخاطب فارغ از محدودیتهای زمانی و مکانی و حتی با تمرکز بیشتر از طریق پلتفرمهای آنلاین به فضای موزهها وارد میشود و به تجربه و روایت شخصی از آثار موزهای دست مییابد. بدین ترتیب، ارتباطی دو سویه بین مخاطب و موزه برقرار میشود.
دکتر برومند در پایان یادآور شد: طی دهههای اخیر، موزهها در عرصهی آموزش، اطلاعرسانی و سرگرمیِ اقشار مختلف اجتماعی، نقش مهمی ایفا کردند. از این رو طی این دوران و بهویژه با شروع همهگیری کووید-۱۹، زمینهی مطالعهی موزهها، فرآیند عملکرد آنها و چگونگی اثربخشی آنها در ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه در رشتههای منشعب از علوم انسانی مدنظر قرار گرفته است.
موزههای باستانشناسی پلی بین علوم انسانی و علوم تجربی هستند
دکتر جبرئیل نوکنده، رئیس موزهی ملی ایران و مسئول سابق پایگاه دیوار تاریخی گرگان، با موضوع «نقش موزهی ملی ایران بهعنوان پلی بین باستانشناسی و جامعه» سخنرانی کرد.
وی ابتدا به معرفی تاریخچهی تأسیس و فعالیت موزهی ملی ایران بهعنوان موزهی مادر پرداخت و بر این نکته تأکید کرد: موزه فقط از آثار باستانی و تاریخی تشکیل نمیشود، بلکه محلی است برای ارائهی دستاوردها و اکتشافات باستانشناختی. موزه و آثاری که در آن ارائه میشود، زمینهی ارتباط رشتههای دانشگاهی علوم انسانی با مردم را فراهم میکند. درواقع، موزه پلی است بین حوزههای دانشی و مردم.
دکتر نوکنده ضمن اشاره به پژوهشهای باستانشناختی در محدودهی دیوار گرگان که دیواریست به طول ۲۰۰ کیلومتر در حد فاصل ساحل دریای کاسپین تا سرچشمهی رودخانهی گرگان که در دوران ساسانی برپا شده است، درخصوص اهمیت دستاوردهای باستانشناختی تصریح کرد: این دیوار علاوه بر کارکرد دفاعی، از تأسیسات پیشرفته برای آبرسانی برخوردار بوده است و کارکرد دیگر آن جلوگیری از شکلگیری شورهزار و بهویژه سیلابهای فصلی بوده است. محاسبهی بهعمل آمده در دورهی ساسانی برای احداث این دیوار بسیار دقیق بوده است. اما برخلاف هشدارهای هیأتهای باستانشناختی، در این منطقه عملیات جادهسازی انجام شد و در نهایت با وقوع سیل، بخش عظیمی از گمیشان و آققلا به زیر آب رفت.
وی ادامه داد: حاصل سخن اینکه بخشی از دستاوردهای باستانشناختی میتواند از طریق موزهها در اختیار مخاطبان قرار بگیرد. خاصه آنکه امکان مطالعه شبکههای علمی بینالمللی برای پیشرفت تمدنی در موزهها وجود دارد. بهطور مثال، در نمایشگاههای «انسان در جستوجوی منابع» و «مرگ در نمک» که بخشی از آن با همکاری موزهی معدن در ایالت بوخوم آلمان و پژوهشهای باستانشناختی در معدن چهرآباد زنجان در حال حاضر در موزهی ملی ایران برگزار شده است، آثاری از تجربههای مشابه درخصوص فعالیت بشر در معادن معاصر دوره اشکانی و ساسانی ارائه شده است. بنابراین، موزهها هدف دانش باستانشناسی برای بازسازی جوامع گذشته برای درک مکانیزمهای پیشرفتها و تجربیات گذشته را محقق میکنند. بدین ترتیب، از طریق موزههای باستانشناسی یک هویت جمعی در موزههای ملی مشاهده میشود.
دکتر جبرئیل نوکنده خاطرنشان کرد: در موزه شیء با مخاطب صحبت میکند و برای انتقال پیام شیء موزهای نیازی به فرد سوم نیست. موزههای باستانشناسی پلی بین علوم انسانی و علوم تجربی به شمار میروند. زیرا باستانشناسان از علومی چون فیزیک و شیمی و دیگر حوزههای دانشی مرتبط با علوم تجربی برای بازخوانی آثار باستانی و تاریخی استفاده میکنند و این آثار نیز در موزهها به نمایش درمیآید.
موزهها باید با زیست امروز جوامع ارتباط برقرار کنند
در ادامه این نشست رضا دبیرینژاد، رئیس موزهی ملی ملک و پژوهشگر حوزهی مطالعات موزه، ابتدا عنوان نشست را مد نظر قرار داد و یادآور شد: برگزاری چنین نشستهایی فرصت مغتنمی است برای طرح پرسش و گفتوگو بهویژه در محفل موزهداران، حوزههای دانشی علوم انسانی و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مبنی بر این که درخصوص نسبت بین موزهها، علوم انسانی و اثربخشی اجتماعی چه نسبتی وجود دارد؟ تاکنون به چه مباحثی پرداخته شده است؟ و چه مباحثی مغفول باقیمانده است؟
وی تأکید کرد: رشتههای متعددی زیرمجموعه علوم انسانی بهشمار میروند که اهمیت آنها محرز است و بهنوعی وجه فرهنگی زندگی، ماحصل مطالعات علوم انسانی است و اگر چالشهای اجتماعی و فرهنگی وجود دارد، راهحل برای رفع آنها، بررسی و تحلیلهایی است که باید در حوزهی علوم انسانی محقق شود.
دبیرینژاد سپس این پرسش را مطرح کرد که چرا تنها یک یا دو رشته از علوم انسانی یعنی رشتههای باستانشناسی و تاریخ در موزهها مدنظر قرار گرفتهاند؟ حال آنکه حوزههای دانشی دیگر در علوم انسانی بهطور مثال انسانشناسی یا انسانشناسی فرهنگی در ساختار موزههای جدید از کاربرد درخور توجهی برخوردارند.
وی همچنین به طرح این پرسش پرداخت که با توجه به این که مستندات موزه از جوانب و لایههای متعدد تشکیل میشود و امکان بررسی و معرفی آنها از جوانب مختلف وجود دارد، چرا نتوانستیم در ایران به موزههای اختصاصی بپردازیم؟ در واقع، نباید سمت و سوی مطالعات موزه منحصر به رویکرد باستانشناختی و تاریخی باشد. نباید فقط در گذشته ماند و موزه باید با زیست امروز جوامع نیز ارتباط برقرار کند و در این شرایط است که ارتباط موزهها با دیگر حوزههای دانشی علوم انسانی ضروری است. بدین ترتیب، برای معرفی دستاوردهای دانشهای مختلف در موزهها میتوان از حوزههای دانشی مرتبط با آنها در علوم انسانی بهرهمند شد. بدین صورت، زمینهی شکلگیری موزههای خاص فراهم میشود. ازجمله موزهی کودکان، موزهی تاریخ اجتماعی تهران و … این امری است که تاکنون در موزههای ایران رخ نداده و حداکثر به ایجاد موزههایی مبتنی بر حوزهی دانشی مردمشناسی و ارائهی اطلاعات قومنگارانه محدود شده است. نکته این است که چنین موزهای به لایهی بالاتر یعنی مفاهیم اصلی مردمشناسی وارد نشده است.
رئیس موزهی ملی ملک سپس این پرسش را مطرح کرد: بهطور مثال؛ نشانی از روایت مردمشناسانه برای آشنایی با شکلگیری زیست و فرهنگ و برقراری ارتباط اهالی یک شهر با طبیعت در موزههای مردمشناسی بومی به چشم نمیخورد. بدین ترتیب، در نبود تحلیل مرتبط با این مباحث، بهمرور نشانههایی از مباحث مختلف مرتبط با مستندات مردمشناختی ارائه شده در موزهها کمکم فراموش میشود و شکافی بین زیستبوم و جامعه ایجاد میشود.
دبیری نژاد یادآور شد: ایجاد موزههای مرتبط با علوم انسانی بسیار ضروری است. حوزههای دانشی علوم انسانی میتوانند از طریق موزهها دستاوردهای خود را به جامعه ارائه کنند. بهطور مثال؛ فلسفه به واسطهی موزهی فلسفه میتواند بیان فلسفی را به جامعه معرفی کند. موزه راهیست برای بیان عمومی دستاوردهای علوم انسانی. موزهها مراکز آموزش عمومی غیر رسمی همگانی به شمار میروند. اما این نقش موزه، مغفول باقی مانده است و نهادهایی آکادمیک چون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی یا انجمن حکمت و فلسفه و فرهنگستانها میتوانند برای جریانسازی در این زمینهها نقش تعیینکنندهای ایفا کنند. از سوی دیگر موزهها میتوانند برای ارتباط بین حلقههای حوزههای دانشی در علوم انسانی شبکهای ایجاد کنند تا بدین ترتیب دستاوردهای علوم انسانی مستندسازی و بایگانی شود. البته ارائهی این دستاوردها نباید به مضامین مرتبط با گذشته محدود شود و باید دستاوردهای نو در علوم انسانی را نیز شامل شود.
دبیرینژاد یادآور شد: چرا در موزهها نیز به آثار موزهای از منظر حوزههای دانشی علوم انسانی توجه نشده است؟ درصورتی که با بررسی آثار موزهای از دید رشتههای مختلف علوم انسانی، لایههای جدیدی از این آثار مدنظر قرار میگیرد و موزه به حلقهی اتصال دانشهای مختلف تبدیل میشود، پژوهش بینرشتهای شکل میگیرد و موزه به دروازهی علوم انسانی به روی جامعه تبدیل میشود.
وی از سالن علوم اسلامی در موزهی ملی ملک بهعنوان محلی برای برقراری نسبت بین علوم و تفکر فلسفی و طرح پرسش در این خصوص یاد کرد و با اشاره به شرایط ناشی از پاندمی و قرنطینه، به نقشی که موزهها در این شرایط برای ایجاد آرامش ایفا کردند، پرداخت و یادآور شد: موزهها میتوانند محل یادآوری اخلاق و همدردی باشند که از مباحث روز جوامع به شمار میرود و به یک موضوع تاریخی محدود نمیشود. اگرچه متفکران علوم انسانی تاکنون به ظرفیت موزهها پی نبردهاند، اما موزهها نیز باید از درونگرایی دور شوند و امکان تعامل بیشتر با متفکران علوم انسانی را فراهم کنند. به طور مثال؛ اگر قرار باشد موزههایی با موضوع مرگ یا عشق ایجاد شود، قطعاً با کمک مطالعات حوزههای دانشی علوم انسانی شکلگیری چنین موزههایی میسر میشود. در غیر اینصورت موزه تنها به محل ارائهی شیء تاریخی و تفرجگاه تبدیل میشود.
وی تصریح کرد: در صحبت از قطب فرهنگی موزه نیز توجه باید بر این امر باشد که موزه به محل الهام، کشف و تولید دانشها تبدیل شود. با کمک مستندات موزهای شبکهی دانشی ایجاد شود و بدینترتیب، موزه به قطب فرهنگی تبدیل میشود، اما تاکنون موزهها به قطب فرهنگی تبدیل نشدهاند و این امر از عدم رجوع متولیان رشتههای علوم انسانی به ظرفیتهای موزهها نشأت میگیرد.
به نقل از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دبیرینژاد در پایان صحبتهایش به این نکته تاکید کرد: دستاوردهای موزهها در تملک موزهها قرار ندارند و متعلق به همگان هستند. امروز باید در موزهها فضاهای تحلیلی و پژوهشی فراهم شود و این امر به واسطهی ارتباط با متفکران حوزههای دانشی علوم انسانی محقق میشود.
در پایان این نشست، دکتر برومند ضمن جمعبندی نظرات میهمانان نشست، با اشاره به تجربه و فعالیت فرهنگی و پژوهشی خود در موزهها، به ضرورت تعامل موزهها با اندیشمندان علوم انسانی و نیز معرفی شرایط بالقوه موزهها برای تقویت مطالعات در حوزههای دانشی علوم انسانی پرداخت. ضرورت برگزاری نشستهای مشترک بین دستاندرکاران موزهها و پژوهشگران علوم انسانی از دیگر صحبتهای وی بود که در پایان نشست «موزهها، علوم انسانی و اثربخشی اجتماعی» مطرح شد و مورد استقبال مدعوین این جلسه قرار گرفت.
انتهای پیام
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰