صاحب این کافه مهندس عیسی تاجبخش بود که مردی خوشمشرب، درویشمسلک و علیدوست بود و تصویری بزرگ و سیاهقلم، احتمالاً از استاد حسین جلایر، درمغازهاش داشت که تمثال علی امیرالمؤمنین(ع) بود.
جلایر از بزرگان اینگونه نقاشی است که در عرصههای جهانی هنرهای دینی مشهور است. این نقاشیها گاهی در کنارش شیر آرامی دیده میشد. اصولاً شیر نر در ادبیات عامی شیعی جایگاهی ویژه دارد و در تعزیههای پس از واقعه کربلا شیر یکی از اجزای نمایش است، تا جایی که در تکیهدولت خود آن را بهصحنه تعزیه میآوردند.
ذوالفقاری هم روی پای حضرت قرار داشت که معنای شیر را کامل میکرد و لقب اسدالله را به ذهن میآورد. شیر آرام، نمادی از قدرت در خدمت عقلانیت است. در برخی نقاشیهای ایرانی علاوه بر جناب قنبر، جناب سلمان هم با مو و روی سپید دیده میشد، اما در این تصویر فقط تمثال امیرالمؤمنین بود…
جز خوشرویی صاحب مغازه، همین تصویر باعث میشد که بسیاری به آنجا آمد و شد داشته باشند.
تابلو و تمثال این مغازه بسیار زیبا و هنرمندانه بود؛ اما این گونه تصاویر به این مغازه ختم نمیشد و در بسیاری از خانهها و حجرهها چنین تصاویری را دیده بودیم تا جایی که برخی، بویژه زنان، آن را در پلاکهای طلا و نقره به گردن میآویختند و برخی شرکتها، تصویری از حضرت را در محصولات خود به کار میبردند: یکی از مشهورترین آنها تصویری از حضرت روی شرکت کاشی ایرانا بود.
آن سالها دو شرکت کاشیسازی سعدی و ایرانا بسیار مشهور بودند. این کاشی سفید روی چوبی قرار میگرفت که دور آن چرمی سیاه بود، پایهای داشت و آن را روی میز میگذاشتند. علاوه بر آن خود کاشی در جای مناسبی در قهوهخانهها، حمامها، دفاتر شرکتها و فروشگاهها نصب میشد و فراوان خواهان داشت.
کاشی سعدی هم نمونههای دیگری داشت که روی آن به خط خوش «ولایت علیبن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» را نوشته بود. روی بشقابهای چینی هم عکس حضرت را چاپ و در اتاقهای پذیرایی نصب میکردند. گاهی در این تصاویر طلا هم بهکار میرفت. این نمونهها انواع و اقسام داشت و برای هر قشر و طبقهای عرضه میشد.
بعدها با به بازار آمدن ملامین گونههایی از همان تصاویر منقوش بر ملامین رواج یافت: سینی کوچک لبهدار سبزرنگی بود که تصویری رنگی از امیرالمؤمنین، بدون شمشیر با عبای مشکی و دستاری کوچک را در میان خود داشت و زیر آن به خط نستعلیق مرحوم حسن زرین خط نوشته بود ولایت علی بن ابیطالب حصنی…
این اثر را استاد علیاشرف والی نقاش و هنرمند بزرگ کشیده بود. استاد والی چندین اثر از علی امیرالمؤمنین(ع) کشیده که همه آنها مورد توجه بود. او نخستین کسی بود که در مشهورترین تابلوی خود، در دستان حضرت به جای ذوالفقار، قرآن قرار داد. والی میگفت در نوجوانی در خوابی چهره امیر را دیده و از آن پس آن را به تصویر درآورده است.
مشهورترین این نقاشیها اثر استادان هادی و محمد تجویدی بود. یکی از آثار تأثیرگذار استاد تجویدی، غروب عاشوراست که اهل بیت سیدالشهدا(ع) را در حال عزاداری بر پای اسب تصویر کرده بود؛ اسب سفیدی که سر به زیر داشت و بر بدن او تیرها و زخمهای بسیار دیده میشد و اهل بیت دور او گرد آمده بودند و عزاداری میکردند. احتمالاً تصویر مشهور استاد فرشچیان از عصر عاشورا تحت تأثیر این اثر خلق شده است.
جز اینها در تقویمهایی که شرکتها بخصوص شرکتهای مسافرتی و گاراژها چاپ میکردند تصویری از امیر بخصوص در صفحه نخست آن دیده میشد. در شبکههای آمد و شد بین شهری از جمله اتوبوسها و کامیونها، عکس حضرت، روی شیشه، در قالب پوستر یا نقاشی، فراوان به چشم میآمد.
در خاطرات پیشینیان آمده است که وقتی سال تحویل میشد، قرآن را میبوسیدند و بر چشم مینهادند و دست به دست میکردند؛ سپس نوبت تمثال علی امیرالمؤمنین بود(ع) که با آن هم چنین رفتاری داشتند از اینرو گذاشتن عکس امیر در سفرههای هفتسین بخشی از آداب به شمار میرفت. یکی از تهرانیهای قدیم عکسی از امیر در اتاق پذیرایی داشت و همه میهمانان دور و نزدیک را با این عبارت به آن اتاق دعوت میکرد. «برویم زیر سایه امیرالمؤمنین».
در روزهای غدیر و 13 رجب هم چنین رسمی جاری بود. اینها که گفته شد بعد از پیشرفتهای مربوط به صنعت چاپ است. اما پیش از آن در نقاشیها بویژه نقاشی قهوهخانهای علی امیرالمؤمنین(ع) از ارکان آن است و این اختصاص به شیعیان ندارد. در سال امام علی(ع)- که در یک سال دو بار سالگرد تولد حضرت واقع شده بود- نمایشگاهی از آثار موزهای هموطنان غیرمسلمان برگزار کردیم و 110 اثر از بین آثار موزهای آنها انتخاب شد که در همه آنها تصاویر علی امیرالمؤمنین(ع) شاخص بود.
در همان سال موزه امام علی(ع) راهاندازی شد و تصور میشد که این موزه به گردآوری انواع آثار هنری از قدیم و جدید که خاص امیرالمؤمنین است اقدام خواهد کرد ولی متأسفانه این کار نیمهتمام ماند و سرانجامی نیافت. اگر جایی به جمعآوری این گونه آثار با قاعدهمندی اقدام میکرد مجموعهای عظیم از مردمشناسی هنر، تاریخ و فرهنگ و باورها و گرایشهای ایرانیان با محوریت علی امیرالمؤمنین(ع) گرد میآمد و کاری سترگ را پایه میگذاشت که چنین نشد و نشان داد که فقط وجود یک ساختمان، برای چنین کار بزرگی کافی نیست.
به هر حال تصویر حضرت از جمله نوادر شمایلنگاری و نقاشی ایرانی است که از پایینترین سطوح تا کاخها و بناهای معظم و فاخر را در تصرف خود دارد. باری، خوشتر از نقش تو در عالم تصویر نَبُوَد. روز سیزدهم رجب مبارک.
*عضو شورای شهر تهران
* منتشر شده در کانال شخصی نویسنده
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰