یادداشت ابراهیم زاهدی مطلق در وصف دکتر صدرالدین الهی به شرح زیر است:
«دکتر صدرالدین الهی روزنامهنگارِ….. درگذشت.
ابتدا ببینیم از جمله خبری بالا چه چیزهایی میشود کم کرد و چه کلماتی میشود به آن افزود؛ بیشک برداشتن واژه «دکتر» به صدرالدین الهی میافزاید چون بیشتر از دکترا داشت، هم از حیث دانش، هم از حیث شاگردان، هم از جنبه جامعالاطراف بودن و به ویژه از منظرِ نظر و دیدگاه و دکترین داشتن.
حالا ببینیم چه صفاتی به او میشود افزود؛ استاد رسانه، پیشگام پاورقینویسی (ژانر جدید و مدرن دهههای ۲۰ و ۳۰)، روزنامهنگار متخصص در گزارش و گفتوگو، انسانی بااخلاق و متعهد به حرفه و همکاران و… شاید این زنجیره را بشود دو سه حلقه دیگر اضافه کرد اما اهمیتی بیش از قبلیها ندارند.
برای من به عنوان روزنامهنگاری که غیرمستقیم از او آموختهام، مهمترین وجه اهمیت او این است که زندهیاد تورج لارودی (از حسابیترین و شریفترین روزنامهنگاران عصر ما) برای هر حرف حسابش – اعم از اخلاقیات و دانش روزنامهنگاری و داستانشناسی – گذری به آموزههای الهی داشت.
دوم؛ حکایتی از استاد مسلم روزنامهنگاری و رسانه حضرت اردشیرخان لارودی در باره مرحوم صدرالدین الهی که حدود ۲۵ سال قبل شنیدهام:
دکتر الهی به یکی از مسابقات بزرگ و جهانی ورزشی رفته بود و پس از بازگشت، دریافتش از خبر و خبرنگاری و چگونه نوشتن را برای ما شرح میکرد؛ میفرمود من آنجا متوجه شدم سه نوع خبرنگار وجود دارد: دسته اول کسانی هستند که حاضر در میدان هستند و خودشان میبینند و مینویسند. دسته دوم، ادیتورها یا همان دبیران سرویسها هستند که در روزنامهشان نشستهاند، هیچ میدانی نمیروند و نمیبینند و سخنان دستهاول را تنظیم میکنند و بر اساس آنها یادداشت و سرمقاله مینویسند اما حکایت دسته سومیها جالبتر از این حرفهاست! ایشان نه در میدان حاضر میشوند و نه خبرها را خودشان میخوانند و میبینند بلکه بر اساس مطالب تنظیمشده از طرف دسته دوم، برای همان خبر و سایر اخبار مشابه، تحلیل مینویسند که به این دسته هم میگویند «سرادیتور»! و روزنامههای ما پر است از این دسته سومیها.
تتمه: از این سخنان دستکم ۵۰ سال میگذرد؛ آیا از این درک و فهم زیباتر و فنیتر و پیشروتر پیدا میشود؟!»
۵۸۵۸
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰