این پرونده خبرآنلاین، پیشکشی ست به مناسبت روز بیست و هفتم « ماهِ » خواندن «او».
| سعدی:
«شبها اگر همه «قدر» بودی، شبِ قدر، بی قدر بودی.»
پس، برقی می جهد، خورشیدی می تابد، چهره افقِ دلها و اندیشه ها، روشن می شود، و جلوه الهی، یک لحظه، بر «زمان» می تابد.
باید آن «لحظه نورانی» را درک کرد. لحظه ای که دارای فضیلت بسیار است. شبی که از هزار ماه برتر است، «لیله القدر»ی که در اثر انتباه، هشیاری، بصیرت، خودآگاهی، زمان آگاهی و…بسیار سرنوشت ساز است و سرنوشت و مقدّرات مردم، در شب قدر، معیّن و معلوم می گردد.
مگر اقبال، چندبار به در خانه انسان می آید؟
مگر در سال، چند شب قدر و سرنوشت آفرین داریم؟!
مگر چه قدر فرصت طلایی و استثنایی فراهم می شود که خدا تصمیم می گیرد که رحمت عام و کرم گسترده خود را شامل حال بندگان کند؟!
شبی که فرشتگان، فوج فوج، از آسمان فرود می آیند، و حامل رحمت الهی و برکات آسمانی و خیرات فراوان و فیض های سرشارند، شبی که قلب ماه رمضان است.
حیف است که ماه رمضان بگذرد، و بی بهره بمانی و در ماه رمضان، از فیض شب قدر، محروم باشی.
حیف اگر در شب قدر، «قدر» خود نشناسی…
شب قدر، مشعلی است فراراه. طوفانهایی هم می وزد.
این چراغ افروخته در رهگذر باد، اگر مورد غفلت قرار گیرد، برقش خاموش می شود و آن «لحظه نورانی» که در کمینش بودی، گم می شود و باز در ظلمت های «گناه» و «خودپرستی» و «روزمرّگی» و «غفلت» و «نفس امّاره» و… ـ ظُلُماتٌ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ ـ
امّا اگر چشم بصیرت دل را به روی آن نورانیت «لیله القدر» گشوده باشی، شبت، روشن تر از روز خواهد شد و لحظه های ساکتت، گویای هزاران نجوای عاشقانه…
فقط «تنبّه» لازم است و بیدار دلی و هشیاری!
به قول خواجه عبداللّه انصاری: ـ در مقالات ـ
«تجلّی حق، ناگاه آید، امّا…بر دل آگاه آید.»
به فرموده پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«شَهرُ رَمَضان سَیِّدُ الشُّهُورِ وَلَیلَهُ القَدرِ سَیِّدَهُ اللَّیالی.»[شهراللّه ، ص ۳۵.]
ماه رمضان سرور ماههاست و شب قدر، سرور شب ها.
هرکه آیین سروری و سالاری و قرب خدا جوید نباید غافلانه عمر بگذراند.
برای درک فضیلت لیله القدر، بصیرت و هشیاری و مراقبت لازم است، تا به فضلهای این ایّام و لیالی دست یافت. توفیق برای «توبه»، خود یکی از بزرگترین فضیلتهای این ماه مقدّس است.
| حافظ:
صبرکن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را
گذار از «مشکلات» به «آسانیها»
|حافظ:
ای نور چشم من سخنی هست گوش کن
چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن
این خواسته دوّم ماست:
رسیدن از «عُسر»، به «یُسر»، از «شدّت» به «فرج»، از «مشکلات» به «آسانیها».
و این کار خداست که پس از تحمّل سختیها، مؤمن را به راحت و آسایش برساند، و پس از گذراندن ایام «محنت»، به روزگار «نعمت» برساند، و در دل «شداید»، برایش فرجی بیافریند. و جریان کلّی سیر و صیرورت و «شدن» مسلمان و کارهایش را، رو به آسانی و نجات قرار دهد.
و…البتّه که قدر «یسر» را، سختی کشیده می داند.
و…«قدرعافیت، کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید».
و قدر سلامتی را کسی می شناسد که مدّتی رنج بیماری و انزوای بیمارستان و درد و تب و غم و اندوه را به جان خریده باشد.
فَإنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً، اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً…»[انشراح، آیه ۴ و ۵.]
آری…هرجا که گنج هست، رنج هست، و آنجا که درّ شاهوار است، نهنگ مردمخوار است…
شرح دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان به قلم استاد جواد محدثی
/6262
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰