صنایع دستی هر منطقه متأثر از محیط فرهنگی و جغرافیایی و تاریخی آن سرزمین است. منطقه جنوب خراسان بزرگ به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و فرهنگی، صنایع دستی خاص خود را داراست. واژه قُهستان را که اکثراً معرب کهستان دانستهاند، به دلیل محیط جغرافیایی خاص و وجود کوهستانها به آن اطلاق شده و نواحی گناباد، فردوس، قاینات، بیرجند و نهبندان را دربرمیگیرد.
به گزارش ایسنا، سراسر این منطقه رودخانه دائمی جاری نیست و طبق نوشتههای جغرافی دانان گذشته از قبیل (ابن حوقل) آب این منطقه از کاریز و قنوات بوده است. مردم این منطقه اغلب به کار کشاورزی در اطراف قنوات و چشمه ها مشغولند، همچنین دامداری شغل قسمت زیادی از مردم را شامل میشود و در کنار این مشاغل به تولید صنایع دستی از قبیل بافندگی پارچه، قالیبافی، گلیم بافی، سبدبافی و سفالگری میپردازند.
قدیمی ترین سندی که از صنایع منطقه قهستان حکایت میکند تاریخ طبری است. طبری ضمن بازگویی وقایع سال 69 هجری می نویسد: عمرو بن سعید بن عاص رقیب عبدالملک ابن مروان الحکم الاموی قبای قهستانی، پیراهن قهستانی دربرداشت.
مقدسی در کتاب احسَنُ التَقاسیم می نویسد: (از قوهستان پوشاک هایی مانند نیشابوری سفید و فرش و جانماز و و. مانند آن صادر می شود). در کتاب اشکال العالم جیهانی متعلق به نیمه سده چهارم هجری آمده است: (از ولایت قهستان کرباس های نیکو و پلاس های خوب و زیلوها مانند جهرمی می بافند و بیشتر در تون می باشد و از آنجا به نیشابور و دیگر ولایات می برند). مقدسی، فردوس (تون)را شهری پرجمعیت ذکر کرده است و ناصر خسرو قبادیانی از چهارصد کارگاه زیلوبافی آن نام برده است. این مطلب بیانگر تاریخ این رشته از دستبافته های بومی جنوب خراسان بزرگ است و شروع آن حداقل به 1000 سال قبل بر می گردد.
سیسیل ادواردز نیز در کتاب (قالی ایران) اشاره ای به نوعی قالیچه های عربی بافت منطقه فردوس داشته است. مک گرگر در کتاب (شرح سفری بر ایالت خراسان) می گوید در قاینات از گلدوزی روی ابریشم که به وسیله زنان انجام می شود باید یاد کرد. اگر چه چندان زیبایی ندارد ولی در نوع خود بی همتاست. زیرا در جای دیگر یافت نمی شود و در حال از بین رفتن است..) و نیز در وصف بیرجند می نویسد: (باید یادآور شد که بیرجند آهنگران و تفنگ سازان ماهری نیز دارد).
بکر و اصیل بودن طرح، نقوش و تولیدات صنایع دستی این استان واستفاده از مواد اولیه بومی در ساخت وتولید آثار رشته های صنایع دستی استان از مزیت های صنایع دستی این استان به شمار می آید.
قالی و قالیچه بافی
تاریخچه قالی و قالیچه در منطقه جنوب خراسان به سالهای بسیار دور باز می گردد. که با بررسی های انجام شده میتوان سابقه ای در حدود 200 سال برای قالی بافی قائل شد. قالیچه نیز همانند قالی زیرانداز دستبافی است که قدمت آن به لحاظ نیاز اجتماعی جوامع بشری، امکان سریع نقل و انتقال و بافت آن، به قبل از تولید قالی برمی گردد. شرکت شرق بیرجند از بزرگترین تولیدکنندگان فرش در منطقه بیرجند بوده است. این شرکت را می توان قدیمی ترین شرکت خصوصی ایرانی در تهیه قالی دستباف معرفی کرد. تاریخ تأسیس آن به سال 1308 بازمی گردد. کلیه قالی های این شرکت مارک دار بوده و عبارت (شرکت شرق بیرجند) در میان نمادی از خورشید قرار داشته است.
روش کار در قالیبافی این استان همانند سایر نقاط ایران می باشد. پس از نصب دار و چله کشی و نصب چوب هاف و کوجی، چند رج به صورت گلیم باف بافته می شود و همزمان کناره پیچ (شیرازه) به صورت یک خامه سه لایی از میان سه تار کناری قالی عبور داده شده که در حین بافت کناره های قالی و قالیچه را سفت و محکم نگه می دارد. پس از ساده بافی ابتدای قالی، بافت قالی آغاز می شود با بالا و پایین آوردن کوجی پس از هر رج، تارهای زیر و رو تعویض می شوند بعد از بافت هر رج، پود نازک از دو ردیف تار زیر و روی قالی رد می شود. ابتدا با ضربات آهسته و ریز و سپس با ضربات محکم شانه بر پود می کوبند تا محکم شود پس از تعویض دوباره تارها، پود ضخیم استفاده شده و کوبیده می شود. پس از بافت 2 تا 3 رج، با دست و به ندرت با سرکش و شانه، قسمت بافته شده صاف می شود و با قیچی پرداخت می گردد. دو نوع بافت فارسی و ترکی در این استان رایج است که هر دو دارای بافت های تقلبی مشابه می باشند که به آن گره های جفتی می گویند. این بافت اغلب به لحاظ تسریع در کار بافت انجام گرفته و معمولاً از استحکام و ظرافت قالی می کاهد.
باف تایی (یکی) نیز در این استان رواج دارد که به لحاظ ظرافت و دقت بافت، مدت زمان وهزینه انجام کار را زیاد نموده و به این دلیل کمتر مورد استفاده قرار می گیرد.
بافت قالی و قالیچه در اکثر شهرها و روستاهای این استان رواج دارد به طوریکه بیش از 80 درصد ساکنان روستاها به این حرفه اشتغال دارند. از مناطق مهم بافت قالی می توان به مود ـ درخش ـ گسک ـ چاج ـ آسیابان ـ سربیشه ـ خوسف ـ باغستان ـ کوشکک ـ خسروآباد ـ نهارجان ـ شاخنات ـ فورخاص ـ دره عباس ـ رجنوک ـ سرچاه و فضل آباد اشاره کرد. بافت قالیچه در اکثر روستاهای استان معمول می باشد که عمده تولید آن مربوط به شهرستان زیرکوه و روستاهای بمرود ـ اسفاد ـ آبیز ـ شاهرخت و مهنج است.
رنگرزی سنتی
از آنجا که صنعت رایج این منطقه قالی بافی می باشد و خامه موردنیاز قالی بافان احتیاج به رنگرزی دارد تا جوابگوی انبوه تولیدات قالی منطقه باشد، هنر ـ صنعت رنگرزی همپای قالی بافی در این منطقه رواج داشته است.
اساتید رنگرزی از مواد رنگی سنتی از قبیل پوست گردو، برگ مو، روناس، پوست انار، زعفران، توت سیاه، کاه، گندل، سماق، گلرنگ، آلبالو، اسپرک و رنگهای خمی از قبیل نیل جهت رنگرزی استفاده میکنند.
انواع رنگهای مورد استفاده عبارتند از: شتری، بیدمشکی (قهوه ای) ـ هلی ـ کرم نخودی ـ لاکی ـ شرابی ـ صورتی ـ پیازی ـ نارنجی ـ سنجدی ـ کبود ـ سورمه ای ـ آسمانی (ماسی) ـ خاکی ـ گل اناری ـ خاکستری ـ موشی (فولادی) ـ آتشی علفی زرد ـ شکلاتی ـ ماشی ـ شیرچای.
معمولاً یک ردیف پاتیل (خم رنگرزی) در دیوار کارگاه رنگرزی تعبیه شده که بسته به نوع رنگ کاربردی، پاتیل ها از چدن یا مس ساخته شده است و زیر هر کدام اجاقی قرار دارد. ابتدا با فرو بردن الیاف در محلول قلیاب و آب گرم چربی طبیعی الیاف پشمی را می گیرند که به آن قلیاب کردن می گویند. کلافهای پشم قلیاب شده را به خمره رنگ برده و آن را می جوشانند و بسته به تیرگی و روشنی رنگ، مدت زمان جوشاندن را تنظیم می نمایند. در تمام مدت الیاف را با چوب، زیر آب می گردانند. میله چوبی محکی درون دیوار بالای خمره ها قرار دارد. کلافها را روی این میله آویزان می کنند تا آب آن فرو چکد و الیاف هوا بخورد و از آنجا کلاف ها را به حیاطی می برند و روی تیرهای ضخیم آویزان می کنند تا خشک شود، این عمل را آفتاب دادن می گویند.
گلیم بافی
گلیم به عنوان نخستین زیرانداز دارای سابقه طولانی می باشد و اگر چه در مقایسه با قالی دارای شیوه بافت آسانتری است، به همان نسبت قیمت ارزانتری دارد. خلاقیت، ابتکار و نوآوری در طرحها و رنگها، گلیم را به عنوان رشته ای هنری تر از قالی مطرح نموده است که ذوق و خلاقیت روستانشینان و عشایر ایران در تولید آن نقش بسزایی دارد. به طوریکه نقش و رنگ گلیم، راه مناسبی جهت شناسایی یک قوم و آشنایی با رسم و رسوم و اعتقادات هر منطقه است.
در تعریف گلیم باید گفت نوعی فرش بدون پرز، با نخ پشمی، پنبه ای یا کنفی جهت زیرانداز، که با درگیری تار و پود و با تزئینات زیاد بافته می شود. می توان از مقایسه دستگاههای ساده بافندگی ادعا نمود که شروع گلیم بافی قبل از پیدایش پارچه بافی بوده و حدس زده می شود که هر دو صنعت از سبدبافی الهام گرفته باشند.
انواع گلیم براساس جنس تار و پود عبارتند از گلیم پنبه ای که تار و پود آن از جنس پنبه و اندازه و لای نخ آن مانند نخ زیلو می باشد، گلیم پنبه و پشم که نخ تار پنبه و پود آن پشم است. گلیم پشم در پشم که تار و پود آن پشمی است و گلیم ابریشمی که نخ پود آن ابریشم است و به ندرت، و با کاربرد هنری و زینتی بافته می شود.
مراحل بافت و چله کشی، گلیم همانند قالی است. ملیله بافی یکی از تزئیناتی است که بعضاً در ابتدای بافت گلیم و پس از ساده بافی، با نخ رنگی به منظور زیباسازی اجرا می شود.
شیوه بافت به دو صورت یک رو (پیچ) و دورو می باشد. در بافت دورو، پود به صورت زیر و رو و سر راست قرار گرفته و نقش را ایجاد می کند اما در بافت یک رو (پیچ) که بیشتر در منطقه نهبندان، سرایان و قائنات رواج دارد، خامه با پیچش بر دور تارها نقش را ایجاد می کند. از این نوع بافت بیشتر جهت تولید بافته های کوچک و ظریف نظیر همیان، توبره، نمکدان، سفره آردی استفاده می شود.
از انواع نقوش بکار رفته در گلیم های این منطقه می توان به نقش: کوهه، بلوچی، کژمار، بوته، هفت لِیکه، نِگار، ماه، نقش اسب، کجَک، دُردهن، پیش برو پیش بیا، حلقه، شطرنجی، کوچ یا دندان بره، درختچه ها، بوته های صحرایی، حیوانات و پرندگان اشاره کرد.
گلیم در ابعاد متفاوت و کاربردهای مجزا ساخته می شود. از انواع تولیدات تکمیلی و کاربردی گلیم می توان به خورجین، چنته یا توبره، همیان، جوال، خاکش (خاک کش)، جُل، سفره آردی، روکرسی، پاپیچ (پاتابه)، جلد دعا، نمکدان، گلیم و گلیمچه اشاره کرد.
بافت گلیم در اکثر روستاها و شهرستانهای خراسان جنوبی رایج و فعال می باشد که از جمله مهمترین این مراکز می توان روستاهای خور، خوسف و نصرآباد از شهرستان خوسف ـ روستاهای گسک، خلف، درمیان، سراب، فورگ، آواز و گزیک از شهرستان درمیان ـ روستاهای سلم آباد، درح و شهر مود از شهرستان سربیشه ـ شاخنات، القار و نهارجان از بخش مرکزی شهرستان بیرجند ـ بخش های سه قلعه، مصعبی و آیسک از شهرستان سرایان ـ بخش های عربخانه، میغان، نه، دهسلم و شوسف از شهرستان نهبندان و شهرستان زیرکوه اشاره کرد.
جاجیم بافی
نساجی سنتی قدمت تاریخی بسیار طولانی در منطقه (خراسان جنوبی) دارد و نقش مهمی در خودکفایی مردم این منطقه ایفا کرده است. از اهم زیر گروههای آن می توان به جاجیم بافی، کرباس بافی، احرامی بافی، بَرَک بافی، حوله بافی، ابریشم بافی و سیاه چادر بافی اشاره نمود.
اصطلاح جاجیم تصور می رود از ترکیب واژه ای ترکی مشتق شده که به معنی کوچک و خوشایند است. جاجیم که در اصطلاح محلی به آن جاجُم گفته می شود یکی از هنرهای خاص مناطق کردنشین و ترک نشین است که امروزه در اکثر نقاط کشور بافت می شود.
در خراسان جنوبی در شهرستانهای بیرجند ـ نهبندان و بالاخص قاینات به بافت این محصول مبادرت می نمایند.
جاجیم دستبافته ای است شبیه پلاس و گلیم با نقش های راه راه رنگی (نقش در جاجیم بر خلاف گلیم توسط تارهای رنگی ایجاد می شود) که مانند سایر دستبافته ها به عنوان زیرانداز نیز مورداستفاده قرار می گیرد. پرز ندارد و از نخهای رنگین پنبه ای یا پشمی بافته می شود. امروزه برای بافتن آن از نخ کاموا هم استفاده میشود.
جاجیم معمولاً با کاربردهای لحاف کرسی ـ روفرشی ـ سفره نان ـ روپشتی ـ سجاده ـ انواع کیف زنانه ـ کوسن ـ دمپایی – پاتابه می باشد. جاجیم دارای طرح محرمات است و نقوش آن که بیشتر به رنگ های سبز، زرد، قرمز، سفید و بنفش به چشم می خورند در فضاهای این طرح قرار می گیرند. نقش مایه های بکار رفته در انواع جاجیم منطقه شامل: اشکی یا دندانه دار، تمام گل، نیم گل، نیم ساده، تسمه، دندان موشی و لبه دور می باشند.
در این منطقه برای چله کشی جاجیم پس از محاسبه طول جاجیم سه میخ که تشکیل مثلث متساوی الساقین می دهد با فاصله ای به متراژ جاجیم به زمین می کوبند. برای این کار حداقل سه نفر جهت نظارت بر دواندن چله، کجو بندی (گله بندی) و چله دوانی نیاز است.
پس از چله کشی دار، عملیات بافت متشکل از بالا و پایین شدن نخهای مشخص در هر مرحله پودکشی و سپس کوبیدن دم ایجاد شده است. در دارهای افقی سنتی تمامی طول جاجیم که حدود 8 تا 12 متر می باشد، به یکبار بافته می شود و نیازی به جمع کردن و پیچاندن آن به دور نورد نیست و چله کشی در محیط های روباز با مساحت کافی انجام می شود.
از مراکز مهم بافت جاجیم می توان به روستای حسین آباد و فدشک از شهرستان خوسف ـ روستاهای درح و لانو از شهرستان سربیشه، روستاهای روم، اسلام آباد، اوج، نیک، تیغدر، بیهود و آرین شهرازتوابع شهرستان قاینات و روستاهای برک و سلطانی شهرستان نهبندان اشاره کرد.
پارچه بافی سنتی (حوله بافی و برک بافی)
رودوزیهای سنتی
از هنرهای اصیل و سنتی ایران که به جرأت می توان گفت از پرکاربردترین و زیباترین آنها بوده و دارای تنوع بی شماری می باشد که بر حسب منطقه و محل کار دارای تقسیمات فرعی و ویژگیهای ساختاری منحصربفرد می باشد. به طوریکه از نوع و روش دوخت و کاربرد رنگهای متنوع می توان به مکان پیدایش آنها پی برد.
رودوزیهای سنتی، هنر آراستن سطح رویین پارچه های اکثراً ساده وارزان با بهره گیری از نخهای الوان و با کمک سوزن و قلاب است و دست اندرکاران آن به مدد بخیه های ظریفی که بر منسوجات ساده می نشانند معمولاً تلفیق زیبایی از صبر، شکیبایی و هنر را به نمایش می گذارند.
انواع رودوزیهای سنتی رایج وبومی استان خراسان جنوبی شامل رودوزیهایی که در اثر پرکاری، زمینه پارچه معلوم و مشخص نبوده و دوختهای الوان موجب پیدایش زمینه تازه ای از نقش و نگار گردیده است مانند: بخارادوزی، بلوچی دوزی، پته دوزی؛ رودوزیهایی که قسمتی از زمینه را دوخت پر نموده و زمینه به رنگ اصلی خود باقی می ماند. مانند ابریشم دوزی، خامه دوزی و رودوزیهایی که به شکل خاص انجام گرفته (با جابجا کردن و بیرون کشیدن تار و پود) مانند: سکمه دوزی، چشمه دوزی و شبکه دوزی است.
رودوزیهایی که نخهای فلزی آذینگر زمینه پارچه می باشند مانند گلابتون دوزی، سرمه دوزی، ملیله دوزی، رودوزیهایی که سوزن و قلاب در نقش آفرینی روی زمینه نقشی نداشته، بلکه با گذراندن نخهای فلزی مثل نَقده از میان تار و پود و شکل دادن به وسیله دست، اشکال موردنظر پدیدار می گردد. مانند: نَقده دوزی؛ رودوزیهایی که نخ و سوزن به تنهایی در نقش آفرینی آنها موثر نبوده و محتاج به مواد تزئینی دیگر من جمله پولک، یراق، سنگ، نقره، پارچه های رنگی ودیگر اشیاءتزیینی هستند مانند: سکه دوزی، سنگ دوزی، پولک دوزی، چهل تکه دوزی؛ رودوزیهایی که مرحله اول آن بر روی مقوا انجام گرفته سپس باز شده و بر روی هر نوع پارچه ای که بخواهند بست می زنند مانند: رنسانس دوزی، نخ و نواری که برای این نوع دوخت به کار می رود کتانی یا گلابتون است (مثلاً نخ گلابتون با قیطان گلابتون و نخ کتان با نوارکتان با هم دوخته می شود) نیز از دیگر موارد رودوزیهاست.
از موارد کاربرد انواع رودوزیهای سنتی می توان به تزئین لباس (جلوی سینه، یقه و سرآستین)، سفره قندان، جلد قرآن و عینک، ساروق و سوزنی، رومیزی، پرده و رواسبی، جانماز، کوسن، لباس نوزاد (سربند نوزاد، بند قنداق نوزاد و..)، گونی و حصیر، کیف و ساک، لباس عروس، لب طاقی و مجمعه پوش.. اشاره کرد.
نمدمالی
در اینکه نمدمالی نخستین بار در کجا ابداع شد هیچگونه اطلاعی وجود ندارد، جز اینکه در دوره نوسنگی مردمی که با پشم گوسفند سر و کار داشتند نمد را می شناختند.
نمد که به اصطلاح نسج نابافته است با ایجاد فشار، رطوبت و حرارت ایجاد می شود. ساختن نمد براساس خاصیت جَعدیابی و دیگر پوسته ای شدن الیاف پشم است. نمدمالی از جمله فنونی است که سابقاً در بیرجند و بعضی از روستاهای شهرستانهای نهبندان، سربیشه و سرایان رایج بوده است که از آن جمله می توان روستای سلم آباد شهرستان سربیشه وروستای مَرَک از توابع شهرستان بیرجند را نام برد.
جهت تهیه نمد ابتدا قالب نمد در ته کارگاه پهن شده، نقش و نگار نمد به کمک فتیله های رنگین پشمی و براساس خلاقیت نمدمال روی قالب چیده شده و بر روی آن پشم ها را به صورت دولا و در چند نوبت می ریزند. سپس مقداری آب روی پشم ها پاشیده و آنقدر آب می زنند تا به اصطلاح” شِلَنگو” شود. این عمل جهت چسبیدن و در هم رفتن بیشتر الیاف پشم انجام می گیرد. قبل از بستن قالب، با پا بر روی پشم ها راه رفته و به اصطلاح “وَرز” می دهند تا پشم کاملاً خود را بگیرد و در داخل قالب جا بیفتد. سپس قالب را لوله کرده و قالب بند را دورآن می پیچند. مرحله بعد یعنی گَل دادن و غلتاندن نمد آغاز می شود که حدود نیم ساعت طول می کشد. سپس قالب را باز کرده و کناره های نمد را تا می زنند و به اصطلاح لب گیری می کنند.
قالب را برای بار دوم بسته و لگد می زنند. سپس باز کرده و در آفتاب خشک می نمایند. نمد خشک شده را در کارگاه پهن نموده و روی آن آب و صابون پاشیده و لوله می کنند و حدود 15 دقیقه کوبیده و گل می دهند. این کار حدود 2 تا 3 مرتبه، بسته به حالت نمد انجام می گیرد تا نمد کاملاً نازک و درهم بافته گردد. نمد در کاربردهای زیر انداز، و کَپَنَک (کُرگوش)که لباس ویژه چوپانان منطقه می باشد کاربرد دارد.
انواع نقشه های رایج در نمدهای منطقه عبارتند از: نقش سه گل، پنج گل، درختچه، اشکال هندسی، خطوط، سطوح و علائم که بعضاً به نقش نام نمدمال یا صاحب نمد و اسماء مذهبی در روی نمد نیز می پردازند.
حصیربافی
حصیربافی یا بافت بوریا یکی از قدیمی ترین صنایع دستی و شاید کهن ترین آنهاست. نمونه های بدست آمده در بین النهرین و آفریقا گواه آنست که حصیربافی و سبدبافی نه تنها منشاء نساجی، بلکه سفالگری یا کوزه گری نیز بوده و اسناد و مدارکی در دست است که نشان می دهد نخستین زیراندازهای بشری از نی و گیاهانی که در باتلاقهای سفلای بین النهرین می روئیده، تهیه شده و اولین سرپناهها پس از زندگی در غارها به کمک حصیر و نی پدید آمده است.
ابزار و وسایل مورد استفاده در حصیربافی بسیار محدود بوده و از تعدادی ابزار ساده و ابتدایی نظیر داس، انواع کارد، سوهان، درفش، قیچی، سوزن تجاوز نمی کند. این ابزار، عمدتاً برای قطع گیاهان و پیراستن آنها به منظور آماده سازی مواد اولیه مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز حین تولید بعنوان وسیله های کمکی امر ساخت را تسهیل می بخشند. آنچه بیشتر محصولات حصیری را شکل می دهد مهارت و ذوق هنرمندان وصنعتگران است.
حصیربافی در منطقه خراسان جنوبی با استفاده از برگ درخت خرما در شهرستان نهبندان و بخصوص روستای دهسلم رواج دارد. که محصولات آن شامل انواع سبد و زنبیل، زیرانداز در فرمهای دایره و بیضی، حیوانات تزئینی از جمله شتر و شیلگ (محل نگهداری مواد غذایی) می باشد.
ترکه بافی
این حرفه که بیشتر اختصاص به بیرجند و روستاهای اطراف این شهرستان دارد بدلیل وجود رشته کوه باقران که منبع اصلی و اساسی مواد اولیه این هنر- صنعت می باشد قدمتی طولانی و بیش از صد سال دارد. جهت بافت انواع سبد از شاخه درختچه بادام کوهی (بادام تلخ، سافترگ) و شاخه درخت بید قرمز(سرخ بید یا مینا) استفاده می شوند که دارای چوبی ظریف و باریک با خاصیت انعطاف پذیری بالا هستند.
شاخه ها پس از جدا شدن براساس رنگ و اندازه از لحاظ (قطر و طول) دسته بندی شده و در صورت خشک بودن به مدت طولانی (چند روز) در آب خیسانده می شوند تا قابلیت انعطاف پذیری خود را باز یابند. پس از آن سبدباف براساس نوع طرح و رنگ محصول به صورت ذهنی شروع به چیدن و ردیف نمودن شاخه ها در کنار یکدیگر می نماید. ابتدا دو دسته ی چهارتایی عمود بر هم از شاخ های کلفت تر برای تشکیل اسکلت اصلی محصول درست نموده و به صورت ساده باف با زیرورو کردن شاخه هایی که به صورت شعایی به محیط سبد اضافه می شوند کار ادامه می یابد. در انتها محصول بافته شده به صورت نقوش ساده حداکثر با 4 رنگ سبز، زرد، قرمز و قهوه ای تیره قابلیت تزیین دارد.
نمونه کالاهای ساخته شده عبارتند از انواع: تگیج ـ سبد ـ شِلِر ـ زنبیل ـ گوسبَد (جهت نگه داشتن آذوقه گاو و گوسفند) ـ تَختَک ـ پیش دستی (ویژه سبزی) ـ شلغم شور ـ قفس پرندگان ـ کواره ـ کالَک بِز
این حرفه در روستاهای چهارده ـ رِزگ- خراشاد ـ مرزآباد ـ کفکی ـ مزار کاهی ـ ملک آباد ـ کوچ و اکثر روستاهای حاشیه رشته کوه باقران رایج می باشد. این هنر- صنعت فصلی بوده و بیشتر در زمستان و اوایل بهار که مواد اولیه آن به وفور در طبیعت یافت می شود از رونق بیشتری برخوردار است.
سفالگری
جرجی کلارک معتقد است صنعت سفالگری حدود 10 هزار سال پیش توسط زنان ابداع شد و بر این باور است که سفالگری از فن سبدبافی پدید آمده است. کار سفالگری در بیرجند خاص مردها بوده ولی در مهدیه (شاهزیله) اگر کارگر مرد نبود زنان در آوردن گل و جابجا کردن کوزه ها کمک می کردند. سفالگری در منطقه خراسان جنوبی کاملاً جنبه کاربردی داشته و اکثر محصولات منطقه بدون لعاب بوده، یا به همراه لعاب ابتدایی انجام می گیرد. روستاهای شاهزیله و کوشه از مناطق قدیمی ساخت ظروف سفالی در شهرستان خوسف می باشند. خاک مورد استفاده معمولاً خاک مِل و خاک رُس بندی و کوره های پخت سفال اکثراً زمینی می باشد و سوخت آن گازوئیل است. چرخکاری در این منطقه به روش ابتدایی و اکثراً با چرخ پایی است. سفالگری اغلب به روشهای مفتولی (کویل) و چرخ کاری است که از روش مفتولی معمولاً برای ساخت ظروف با ارتفاع زیاد و یا ساختن تنور استفاده می شود. گاهی مقداری شن به خاک سفالگری اضافه می شود. چون سفالگران منطقه بر این باورند که وجود شن در خاک باعث استحکام بیشتر و بالارفتن مقاومت گل در هنگام پخت شده و در ضمن سرما را در درون ظرف نگه می دارد.
سفالهای منطقه اکثراً تراش خورده بوده و بیشتر شامل: سبو ـ قدح ـ ضرب یا تنبک ـ قلَّک ـ جام ـ کوزه ـ تنور ـ لیوان ـ گلدان ـ کاسه ـ قلیان و تقار می شوند. این صنعت علاوه بر شهرهای بیرجند و خوسف در شهرستان فردوس از رواج نسبتاً خوبی برخوردار است.
ماده اولیه سفالگری از گل است که از انتزاج خاک رس با آب بوجود می آید که بعد از ورز دادن و همگن کردن و هواگیری، کاملاً یکدست و قابل انعطاف می باشد.
روش سنتی تهیه ی گل سفال بدین گونه است که ابتدا کلوخه های خاک را می کوبند و بعد از اَلَک کردن، خاک رس را در محلی مخصوص که معمولاً آجر فرش یا سیمان شده است روی هم انباشته و وسط آنرا گود و به صورت حوضچه ای در می آورند. سپس آب را درون آن ریخته و منتظر می مانند تا تمام خاک نم بکشد. بعد از آن گل را با بیل یا هر وسیله دیگر به هم زده و شروع به لگدکردن می کنند. در این مرحله ورزدادن، کامل نیست و در حدی می باشد که تقریباً رطوبت در تمام گل به طور یکسان پراکنده گردد. سپس گل را به خزانه برده یا در داخل چاله ای که معمولاً جای تاریک و خشکی می باشد ریخته و روی هم انباشته می کنند، گل مدت یک شبانه روز می ماند تا رسیده شود، یا گل را به صورت چانه درآورده و در کیسه های نایلونی قرار داده و می گذارند تا بماند. این عمل باعث می شود که باکتریهای داخل گِل رشد کرده و بر چسبندگی و انعطاف پذیری گل کمک کند بنابراین هنگام کار از گلهای مانده و رسیده تر استفاده می شود.
گل را به صورت قنده یا نواله درآورده و روی چرخ می گذارند و استاد کار با دست و ماله شروع به ساختن ظروف می نماید. پس از ساخت، ظرف حدود یک شب در کارگاه می ماند تا اندکی خشک شود. بعد ظرف را وارونه روی چرخ می گذارند و ته آن را تراش می دهند، سپس مدت سه تا چهار روز در آفتاب قرار می دهند تا خشک شود و بعد از آن در کوره پخته می شود. در شهرستان بیرجند ظروف سفالی را لعاب رنگی ابتدایی نیز می دهند. برای تهیه رنگ، تفاله مس و سرب باطری را مخلوط کرده و به آن آب می افزایند و در دستاس می ریزند و با چرخاندن زیاد این مواد با هم مخلوط می شوند. ظرف را قبل از پخت به این مواد آغشته می کنند و در کوره می پزند.
سنگتراشی
این حرفه از سال 1350 توسط استاد پیشکار با کارهای معمولی بر روی سنگ در شهر بیرجند شروع شد که قبل از این تاریخ هم به صورت پراکنده در مناطقی از خراسان جنوبی رواج داشته است. در سال 1363 کار سنگ تراشی و چهره پردازی بر روی سنگ قبر توسط استاد بهلولی از خراسان رضوی (مشهد) به این استان انتقال یافت و استادکاران این رشته در گسترش آن کوشیدند. مواد اولیه مورد استفاده در این حرفه انواع سنگهای معدنی (گرانیت، مرمر و..) و رنگ می باشند.
برای ساخت اشیاء سنگی، صنعتگران ابتدا سنگ را به اندازه تقریبی محصولی که قصد تولیدش را دارند برش داده، آنگاه با کمک تیشه شکل بدوی و ابتدایی به آن می دهند و سپس به وسیله قلم های فلزی درشت داخل آن را خالی کرده و توسط قلم های کوچکتر آن را پرداخت می نمایند. در مرحله نهایی برای صیقل دادن سطح بیرونی محصول از سوهان یا سنگ سمباده استفاده می نمایند. قابل ذکر است که به صورت سنتی کلیه مراحل مذکور با تیشه و چکش انجام می پذیرد. در برخی از نمونه ها از جمله ساخت سنگ قبر مراحل کار شامل: خالی نمودن نوشته ها و متن با قلم های فولادی و چکش، رنگی نمودن خطوط کنده کاری شده، ساب زدن سطح سنگ جهت از بین بردن رنگ های اضافی باقیمانده بر لبه کار، و در انتها کار چهره پردازی با قلم های فولادی ظریف است.
نمونه محصولات سنگی استان عبارتند از سنگ قبر ـ کاسه ـ دیزی های بدون دسته ـ گلدان ـ آسیاب دستی (دستاس) ـ قندان و هاون
این حرفه در اکثر شهرستانهای استان و بالاخص در روستای چرمه از توابع شهرستان سرایان رواج داشته است.
ایرانیان از صدها سال پیش تاکنون به تولید محصولات ابریشمی، پشمی، سنگهای گران قیمت و فرش منصوب بودهاند و تجار اروپایی از طریق جاده ابریشم به داد و ستد با آنها پرداختهاند. اقتصاد کشور ما به دلیل اتکا به نفت خام، اقتصادی تک محصولی است و برای رهایی از این تنگنا، عوامل بنیادی جامعه باید برای تنوع بخشیدن به صادرات غیرنفتی و توسعه آن قدمهای موثری بردارند. از آنجا که نفت سرمایهای تمام شدنی است، تولیدات صنایع دستی به عنوان فرآوردههای صادراتی بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است.
صنایع دستی یکی از مساعدترین زمینههای اشتغالزایی است و در بکارگیری نیروهای خلاق نقشی موثر دارد و باید به عنوان راه حلی برای مشکلات جوانان مورد بررسی قرار گیرد که در این راستا شرایط اقلیمی و محدودیتهای منطقهای، سهم عمدهای در ناشناخته ماندن این هنر در هر منطقه داشته است. با توجه به اینکه هنر بومی، حیاتی ترین شکل هنر است، باید در بعد وسیعی به آن پرداخته شود.
از میان بیش از 250 رشته شناسایی شده و کددار صنایع دستی و هنرهای سنتی در کشور بیش از 75 رشته در استان خراسان جنوبی زمینه فعالیت داشته یا دارد.
خراطی سنتی
خراطی چوب از دیگر صنایع دستی بومی خراسان جنوبی است. این هنر صنعت که نوعی نازک کاری روی چوب محسوب میشود از زمانهای قدیم در این مرز و بوم رواج داشته است.
خراطی به طور معمول در مناطقی از کشور رایج است که چوب در آنجا بیشتر یافت میشود، زیرا ماده اولیه و عمده این رشته زیبا، چوب است. چوبهای اصلی مورد استفاده در خراطی شامل گردو، نارون، توسکا، زبان گنجشک، بید، چنار، چوب سفید، گلابی و کیکُم است. در خراسان جنوبی به علت فراوانی چوب گردو، عناب و بید، خراطان منطقه بیشتر از چوب این درختان در تولیدات خود استفاده میکنند.
عمل خراطی بوسیله دستگاهی به همین نام و به صورت ابتداییترین شکل انجام میشود. این دستگاه بدون چهار چوب بوده و دارای رکابی است که چوب را نگه میدارد. دو سر چوب مورد نظر را سوراخ کرده و بین دو مرغک دستگاه قرار می دهند. زه کمان را بدور آن پیچیده و با اهرم سفت کنندهای به نام زه کش سفت میکنند.
با حرکت کمان، استوانه چوبی به دور خود چرخیده و در این حین بوسیله مغار اضافات چوب را برداشته تا فرم دلخواه تشکیل شود. از محصولات ساخته شده بوسیله خراطی سنتی میتوان به انواع پایههای مبل، تختخواب، میز و صندلی، چرخ های ریسندگی، دوک نخ ریسی، نی و بدنه قلیان، پلپلیس(فرفره)، مهره شطرنج، وردنه اشاره کرد.
خراسان جنوبی سالها و قرنهاست این هنرها و هنرمندان را در خود میپروراند، هنرهایی که شناسنامه خراسان جنوبی اند و برای شناسایی و توجه بیشتر نیازمند معرفی به گردشگران هستند.
انتهای پیام
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰