خاطرات این رزمنده و چند بانوی رزمنده دیگر، در کتابی به نام «شهر من در امان نیست» به چاپ رسیده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
در بخشی از این کتاب، وی روایت کرده است: «پس از سقوط شهر خرمشهر به آبادان رفتیم و در ساختمانهای مسکونی صدا و سیما ساکن شدیم. من به دلیل آنکه ازدواج کرده بودم و خداوند یک فرزند به من و همسرم هدیه کرده بود، نمیتوانستم مانند دیگر بانوان به انجام کارهای رزمی یا امدادی بپردازم.
آن زمان رباب، خواهرم، در امدادرسانی فعالیت میکرد و من هم به دلیل شرایطی که داشتم در بخش شهدا فعال بودم. سال ۱۳۶۱ در آبادان بودیم و برای تحویل سال همراه چندین نفر از دوستانمان به گلزار شهدای این شهر رفتیم و تا جایی که مقدور بود با وسایلی که در اختیار داشتیم، سفره هفت سین را سر مزار شهید ابراهیم علامه پهن کردیم.
سال تحویل ۶۲ نیز بر سر مزار شهدای آزادسازی خرمشهر رفتیم. از آن موقع تا کنون این سنت ادمه دارد. هرچند گاهی اوقات سفره هفت سین را در خانه میچینیم و هنگام تحویل سال در منزل هستیم اما حتما بعد از تحویل سال بر سر مزار شهدا میرویم و به آنها سال جدید را تبریک میگویم.»
۵۷۵۷
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰