شهابالدین سهروردی، صاحب حکمت اشراق در ایران، کتاب حکمهالاشراق را در شرح فلسفه خود نوشت. شهابالدین سهروردی، در شرح فلسفه خود به ایران قبل از اسلام و برخی عقاید زرتشتی رجوع کرده است. او برخلاف ابن سینا و دیگر فلاسفه و علمای ایرانی که عقل و اصالت وجود را بنای کار خود گذاشتهاند، بنیاد فلسفه خود را بر کشف و شهود گذاشت.
آنچه باید درباره سهروردی بدانید:
سهروردی کیست؟
شیخ شهابالدین سهروردی از فلاسفه و عرفای قرن ششم است. او عمر زیادی نداشت؛ اما همان روزهای کوتاهی که در این دنیا گذراند، به تحصیل علم و فلسفه مشغول شد. سهروردی سفرهای زیادی به منطقه عراق و سوریه داشت و در آنجا از محضر علمای زیادی بهره برد. سهروردی در زمان حکومت ایوبیان در آسیای صغیر بود و چندی را بهعنوان مشاور عالی ملکظاهر ایوبی در خدمت او گذراند. او در مدتی کوتاه، شهرت زیادی کسب کرد و از بسیاری علمای سنی مذهب آن زمان، در زمینه علم و فلسفه پیش افتاد. سهروردی با ارائه حکمت اشراق، در نقطه مقابل ابنسینا قرار گرفت و ماهیت را بر وجود ارجح دانست. اندیشه سهروردی از مطالعه و تلفیق فلسفه شرقی زرتشت و برخی نظریات فلاسفه یونان و هند نشات میگرفت. سهروردی پس از مرگش، پیروانی داشت که مکتب او را دنبال کردند.
منبع عکس: irna
لقب سهروردی چیست؟
شهابالدین یحیی سهروردی، از فلاسفه مشهور ایرانی است. این فیلسوف بزرگ اهل سهرورد استان زنجان است و بر طبق شرایط و اعتقاداتی که داشت، در طول زندگی و بعد از مرگ، القاب مختلفی برای او به کار بردهاند. بهدلیل احاطه سهروردی بر فلسفه مشرق زمین و بنیانگذاری اصول فلسفه او بر اندیشه ایران قدیم، به او لقب «شیخ اشراق» دادهاند.
به سهروردی لقب شیخ شهید و شیخ اشراق لقب دادهاند
از دیگر القاب سهروردی «شیخ مقتول» و «شیخ شهید» است. اعطای این القاب به شهابالدین شهروردی بهدلیل سرنوشتی است که در پایان عمر داشت. بهقول منابع تاریخی، شهابالدین سهروردی بهدلیل اعتقاداتی که داشت در هنگام بحث در یک جلسه مناظره، به او اتهام کفر زدند و او را کشتند؛ ازاینرو، لقب شیخ شهید گرفت.
زندگینامه سهروردی
شیخ شهابالدین یحیی سهروردی در سال ۵۴۹ هجری قمری در روستای سهرورد از روستاهای زنجان دیده به جهان گشود. او تحصیلاتش را در سهرورد آغاز کرد و بعد از فراگیری ادبیات عربی و فارسی، در سن ۱۳ سالگی به شهر مراغه رفت. در مراغه در محضر مجدالدین عبدالرزاق جیلی، اصول حکمت و فقه را آموخت. سهروردی در همین زمان با برخی از اعتقادات زرتشتی و مسیحی آشنا شد. شهابالدین سهروردی در سن ۲۰ سالگی به اصفهان رفت تا در حوزه اصفهان علوم حوزوی را تکمیل کند. او در شهر اصفهان نزد ظهیرالدین بیهقی، اصول فلسفه ابنسینا و منطق را فرا گرفت.
سهروردی ریاضت را حکمتی عملی برای درک بهتر حکمت نظری میدانست
سهروردی در سال ۵۷۷ هجری قمری، قبل از اینکه ۳۰ ساله شود، از شهر اصفهان به دیاربکر عراق رفت. دیاربکر در آن روزها، جزو قلمرو سلجوقیان در آسیای صغیر بود. سهروردی وقتی وارد دیاربکر شد، با استقبال حاکم سلجوقی آنجا مواجه شد و در آن شهر ماند. سهروردی مدتی را در این شهر به عزلت گذراند. او عقیده داشت ریاضت، نوعی حکمت عملی است که راه را برای درک بهتر حکمت نظری باز میکند. سهروردی در دیاربکر با برخی علمای شهر به گفتگو و تبادل نظر پرداخت؛ اما علمای این شهر، مانند سهروردی نبودند. تنگنظری و حسادت آنها سبب شد که تحمل افکار سهروردی را نداشته باشند و او را مورد بیتوجهی و حتی آزار و اذیت قرار دهند.
شهابالدین سهروردی بعد از مدتی دیاربکر را به مقصد آناتولی ترک کرد و از شهر آناتولی به سوریه رفت. در شهر ماردین با فخرالدین ماردینی ملاقات کرد و از دانستههای او بهره برد. او در مورد تمدنهای مشرق زمین از جمله سنتهای مصر قدیم و درباره عقاید صائبی و هرمسی از ماردینی چیزهایی آموخت.
منبع عکس: wikishia
شهابالدین سهروردی، در آسیای صغیر گشت و گذار میکرد. طبق نوشتههایش، آثاری را از انوشیروان و خسروپرویز ساسانی در شهر میافارقین دیده است. سهروردی کتاب حکمه الاشراق و الواح عمادیه را در آسیای صغیر نوشت. او پس از فراغت از این کتابها، به حلب رفت و در مدرسه حلاویه حلب، به تدریس مشغول شد. این دوره از زندگی سهروردی همزمان با حکومت پسر صلاحالدین ایوبی در سوریه بود. ملکظاهر پسر صلاح الدین ایوبی که از عمق دانش سهروردی اطلاع داشت، مناظرههایی را برای معرفی سهروردی به علمای آن دیار ترتیب داد.
سهروردی شخصیتی شجاع داشت و دارای صراحت بیان بود. بیپردگی او در بیان افکار و اعتقاداتش، دشمنی برخی علمای سنی مذهب را با او برانگیخت. اگرچه بسیاری از منابع بر این عقیدهاند که مذهب سهروردی مشخص نیست، اشاره او در برخی آثارش نشان از این دارد که او شیعه مذهب بود. او از نظر ظاهری، لباسهایی ژنده میپوشید و حتی برخی او را دیوانه خطاب میکردند. گفته شده سهروردی دارای کرامات بوده است.
سهروردی ژنده میپوشید و برخی او را دیوانه خطاب میکردند؛ او را صاحب کرامت دانستهاند
در جلسهای که شهابالدین سهروردی با علما داشت، دو عالم شافعی مذهب با نامهای زینالدین عبدالملک و برادر او با نام مجدالدین ظاهر، علیه او برآشفتند و سهروردی را ملحد خواندند. این دو عالم به ملکظاهر توصیه کردند که سهروردی عامل انحراف است و باید از شر او خلاص شود؛ اما ملکظاهر به نظر آنها توجهی نکرد. آنها که از ملکظاهر ناامید شدند، شرح واقعه را برای صلاحالدین ایوبی نوشتند.
صلاحالدین ایوبی که برای تایید حکومت خود به تایید علما نیاز داشت، برآشفت و دستور کشتن سهروردی را در نامهای برای ملکظاهر فرستاد. سهروردی به زندان افتاد و از خوراک محروم شد. پس از مدتی در اثر گرسنگی و تشنگی جان باخت. طبق نظر مورخین جسد سهروردی در روز آخرین جمعه از ماه ذیحجه سال ۵۸۷ هجری قمری از زندان خارج شد.
منبع عکس: نامشخص
آرامگاه سهروردی
سهروردی در سن ۳۸ سالگی در زندان جان سپرد و او را در شهر حلب به خاک سپردند. طبق منابع تاریخی او در زندان ملکظاهر ایوبی از گرسنگی و تشنگی جان داد و به شیخ شهید شهرت یافت. به گفته منابع تاریخی، سهروردی از دانش و بهره هوشی فراوانی برخوردار بود؛ ازاینرو، ملکظاهر ایوبی او را بهسمت مشاور طراز اول خود برگزید. چیرگی سهروردی بر دانش و حکمت، توانایی او در حل مسائل مختلف و تسلط او به اسرار و علوم غریبه، سبب حسادت دیگر علما نسبت به او شد.
به گفته عماد اصفهانی، در مجلس مناظرهای که برای سهروردی آماده کردند، در مورد اراده خداوند از او پرسیده شد: «آیا خداوند قادر است بعد از رسول خاتم، پیامبر دیگری برگزیند؟» سهروردی در پاسخ گفت: «خداوند قادر مطلق است و قدرت او حد و شرط نمیپذیرد.»
دو تن از فقها پاسخ او را کفر قلمداد کردند و آن را سندی بر الحاد او دانستند. این موضوع سبب شد که به شهابالدین سهروردی، تهمت الحاد بزنند و او را به زندان بیاندازند. درباره منع طعام سهروردی در منابع، دو نظر وجود دارد؛ یکی اینکه سهروردی را از خوردن غذا بازداشتند و دیگر این است که سهروردی خود دست از طعام کشید تا به دیدار حق شتافت.
مزار سهروردی در شهر حلب سوریه است
به گفته منابع، سروردی به علوم غریبه تسلط داشت. او با سحر و جادو آشنا بود و با عالم دیگر ارتباط برقرار میکرد؛ این امر سبب میشد که زندگی و رفتار او برای بسیاری عجیب و غریب باشد. حتی برخی علت مرگ او را نیز اسرارآمیز بودن زندگی و عقاید او دانسته و مرگ سهروردی را مانند زندگی او اسرارآمیز میدانند. مزار شیخ شهاب الدین سهروردی در مسجد امام شهر حلب قرار دارد.
منبع عکس: wikipedia
آثار سهروردی
از سهروردی آثار فراوانی برجای مانده که کتاب حکمهالاشراق مهمترین آنها به شمار میرود. موضوع این کتاب در مورد آخرین آراء فلسفی سهروردی است. سهروردی آنچه از کشف و شهود به دست آورده در کتاب حکمتالاشراق با زبان فلسفی بیان میکند. نام کتاب نیز بر اساس نظریه سهروردی انتخاب شده که بنیان آن بر پایه کشف و شهود است. برخی نیز معتقدند نام این کتاب به این دلیل است که فلسفه سهروردی از مشرق زمین (سرزمین ایران) برمیخیزد. آثار سهروردی بر اساس موضوعاتی که دارند، تقسیمبندی شدهاند:
رسالههای صغیر: سهروردی در رسالههای صغیر، به مبادی اعتقادی میپردازد. این آثار در توضیح مقالات اعتقادی سهروردی نوشته شدهاند. نام این کتابها پرتونامه، الواح اعتمادی، هیاکلالنور، بستانالقلوب، لمحات سهروردی، فی اعتقاد الحکما و یزدانشناخت است. برخی از این کتابها به زبان فارسی و بعضی دیگر به زبان عربی نوشته شدهاند.
مهمترین اثر سهروردی حکمهالاشراق است که موضوع آن نظریات فلسفی او است
رسالات فلسفی: موضوع این آثار در مورد آراء فلسفی سهروردی است. سهروردی در این کتابها به فرقه تصوف نیز میپردازد. ترجمه رسالهالطیر ابنسینا، شرح سهروردی بر اشارات و تنبیهات و شرح فصوص فارابی نمونهای از این آثار است. رساله حدیقهالعشق یکی دیگر از آثار فلسفی سهروردی، به تقلید از ابنسینا نوشته شده است. از او چهار رساله بزرگ باقی مانده که به تلویحات، مطارحات، مقاومات و حکمهالاشراق معروفند.
سهروردی بر آیات قرآن نیز شرح نوشته است. از دیگر آثار سهروردی میتوان به منصفات اشاره کرد که در موضوع دعا و ذکر نوشته شده و سهروردی آنها را واردات و تقدیسات نامیده است.
رسالات رمزی: رسالههای رمزی سهروردی به زبان فارسی و نمادین نوشته شده و در آنها رموز زرتشتی، اسلامی و هرمسی با هم تلفیق و ترکیب شده است. این رسالهها با نامهای قصه الغربهالغربیه، آواز پر جبرئیل، عقل سرخ، پرتونامه، صفیر سیمرغ، رساله فیالمعراج، لغت موران، رساله فی حاله الطفولیه شهرت دارند.
منبع عکس: نامشخص
فلسفه سهروردی
حکمت اشراق: سهروردی به استفاده از عقل معتقد بود؛ اما آن را مرجع شناخت نمیدانست. از نظر او کشف و شهود، عالیترین مرحله شناخت هستند. سهروردی ابن سینا که وجود را اساس شناخت معرفی کرده است و ماهیت را اعتباری میداند، نقد میکند و از «مثل افلاطون» دفاع میکند. طبق فلسفه سهروردی، اساس شناخت، ماهیت است و وجود امری اعتباری محسوب میشود. با این توضیح میتوان متوجه شد که عرفان در فلسفه سهروردی جایگاهی خاصی دارد.
از دیدگاه سهروردی، حکمت گوهری واحد دارد که توسط حکما دریافت و به مردم ارائه میشود و اگر کسی بر این حکمت واقف نباشد جزو علما نیست. سهروردی حکمای فارس و افرادی مانند بزرگمهر، زرتشت، منصور حلاج و ابویزید بسطامی را جزو کسانی میداند که بر حکمت مسلط بودهاند. او بر این عقیده بود که برخی حکمای یونان و هند بر حکمت مسلط بودند؛ اما چون به زبان رمز سخن میگفتند، گفتار آنها یکسان نبوده است.
سهروردی بنیاد حکمت اشراق را از زرتشت و عرفای ایرانی گرفته است
سهروردی اساس دست یافتن به شهود را جدایی جسم از روح میدانست. او حکمت اشراق را محصول شهودی معرفی میکند که از روح مقدس بر قلب او سرازیر میشد. سهروردی بر این باور بود که حکمت از طریق فکر و استدلال دریافت نمیشود که خلل در آن وارد شود. اگرچه سهروردی اهل کشف و شهود بود، برای پیمودن راه حقیقت، به عقل و اندیشه بیتوجه نبود. سهروردی نام اشراق را بر فلسفهاش نهاد و معنای آن را درخشندگی و طلوع آفتاب گذاشت. سهروردی فلسفه خود را بر اساس شهود استوار کرد و در آن از تلفیق آرای افلاطون، ارسطو، زرتشت، هرمس و صوفیان مسلمان بهره جست. سهروردی از طریق فلسفه اشراق، حکمت عرفان ایرانی را زنده کرد و آن را وسعت داد.
منبع عکس: نامشخص
هستی شناسی: نظریه فلسفی سهروردی در مورد هستی بر نور استوار است. او در این نظریه، حقیقت الهی را نورالانوار نامیده و آن را حقیقتی معرفی میکند که روشنی آن چشمها را آزار میدهد. چون اشیا و جهان در پرتو نور مشاهده میشوند، پس نورالانوار همان نور مطلق است که وجود موجودات از او کسب میشود. سهروردی مرتبه موجودات را بر اساس دوری یا نزدیکی آنها به نور مطلق، تعیین کرده و شدت و ضعف موجودات را در میزان نورانیت آنها تعریف میکند.
عشق: سهروردی عشق را فرزند عقل معرفی میکند و آن را برادر حسن و حزن میداند. او حزن را همراه عشق میداند و رسیدن به حسن و کمال را از طریق عشق میسر میداند. از دید سهروردی، عشق جسم را فانی میکند و سبب بقای جان میشود. تعریف او از عشق، محبتی بیحد است که در هستی جاری میشود و هر موجودی از آن بهرهای دارد. او عشق را رابط بین موجودات میداند و معتقد است عارف باید از مرحله محبت و معرفت عبور و نفس خود را به پای عشق قربانی کند تا به خدا برسد و در او فانی شود.
از دیدگاه سهروردی هر گاه فردی حکیم ریاست جامعه را عهدهدار شود، جامعه درخشان میشود
اندیشه سیاسی: سهروردی در اندیشه سیاسی خود بهدنبال حکومتی است که صفتهای الهی دارد. نظام سیاسی مد نظر او، بر حکومت داناترین فرد یک جامعه بنیاد نهاده میشود. او حکیم متاله را در راس قدرت جامعه قرار میدهد که نیازهای جامعه را درک کند. او در نظام سیاسی که متصور میشود، بهدنبال حاکمیت عرفان است. سهروردی بر این عقیده است که حاکم یک جامعه باید صاحب کرامت باشد تا جامعه از او فرمان ببرد. از دیدگاه او حکیمی که به خداوند وصل باشد، میتواند به عوالم مافوق برود و مفاهیمی برای هدایت بشر به دست بیاورد. از دیدگاه سهروردی هر گاه فردی حکیم ریاست جامعهای را به عهده گیرد، آن جامعه درخشان میشود و بالعکس، اگر جامعهای از تدبیر حکیمی دانا تهی شود، ظلمت و تاریکی مردم آن را فرا میگیرد.
منبع عکس: نامشخص
شهابالدین سهروردی از فلاسفه و عرفای قرن ششم است. او فلسفه خود را بر اساس کشف و شهود بنیان نهاد. از دیدگاه سهروردی دل بر عقل ارجحیت داد و انسانی که از طریق آگاهی و ریاضت به مرحله تسلط بر حکمت دست یابد، میتواند از طریق کشف و شهود به حقیقت دست پیدا کند. سهروردی بهدلیل صراحت بیان و خصم حسودان و به تهمت الحاد به زندان افتاد و کشته شد. هشتم مرداد ماه بهعنوان روز بزرگداشت شهابالدین سهروردی در تقویم، نامگذاری شده است. شما نیز نظر خود را درباره سهروردی با کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.
منبع عکس کاور: نامشخص
پرسشهای متداول
شیخ شهابالدین سهروردی کیست؟
شهابالدین سهروردی فیلسوف و عارف قرن ششم است که حکمت اشراق را بنا کرد.
لقب سهروردی چه بود؟
سهروردی به القابی چون شیخ اشراق و شیخ شهید مشهور بود. این القاب به واسطه نظریه او و سرانجامی که داشت به او داده شد.
آرامگاه سهروردی کجاست؟
مزار سهروردی در مسحد امام، واقع در شهر حلب سوریه قرار دارد.
فلسفه سهروردی بر چه اساسی بنا شده بود؟
سهروردی فلسفه خود را بر کشف و شهود استوار کرد و اصالت را به ماهیت داد و آن را بر وجود ارجح دانست.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰