یکی از مهمترین رویکردهای تبلیغاتی دنیا، استفاده از افراد مشهور یا بهاصطلاح سلبریتیها برای معرفی محصول یا شخصیت برند است، که این روزها در تبلیغات داخلی هم بسیار باب شده است. سلبریتی در اصطلاح به فردی گفته میشود که به واسطه فعالیتش در عرصههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و… مشهور و دارای شخصیت و چهرهای محبوب و پرطرفدار شده است.
سلبریتیهای تبلیغاتچی؛ نقطه ضعف یا قدرت؟
استفاده از سلبریتیها در کمپینهای تبلیغاتی کاملاً مبنای علمی دارد و برخلاف تصور عموم، فرد مشهوری که در کمپین تبلیغاتی شرکت میکند، لزوماً بیکار و بیپول نمانده است و قرار نیست این اقدام نشانه ضعف شخصیت او باشد. مگر اینکه فکر کنید تیلور سوییفت از روی ناچاری برای «کوکاکولا» تبلیغ میکند، یا مثلاً تبلیغ دیوید بکهام برای «برگرکینگ» و رونالدو برای «کی. اف. سی» از روی بیپولی و بیکاری است. همچنانکه حضور سیروان و زانیار خسروی درتبلیغات «سان استار» یا نوید محمدزاده برای تبلیغ «سن ایچ»، بیش از آنکه به نیاز مالی و دیده شدن این هنرمندان مرتبط باشد، در واقع انتخاب کمپینهای تبلیغاتی این برندهاست.
اما یک موضوع مهم برای استفاده از این شخصیتهای معروف در تبلیغات وجود دارد و آن اینکه سفیر برندینگ باید شخصیتی کاملاً همخوان با شخصیت برند داشته باشد. در علم تبلیغات برای هر برند یک شخصیت ویژه تعریف شده است. انتخاب شخصیت باعث میشود برند یک وجهه انسانی پیدا کند و به این ترتیب مخاطبان، ارتباط حسی قویتری با آن برقرار میکنند. همچنین انتخاب یک شخصیت خاص، باعث تمایز هر برند نسبت به رقبایش میشود. در همین راستا ۱۲ شخصیت اصلی تعریف شده است که هر برند حداقل باید یکی از آنها را داشته باشد؛ معصوم، قهرمان، مراقبتکننده، خالق، کاشف، طغیانگر، عاشق، فرمانروا و دلقک و یا انسان معمولی؛ شخصی از دل جامعه.
به عنوان مثال، کمپانی اپل شخصیت «خالق» دارد، زیرا اهل نوآوری و خلق محصولات جدید است. یا ساعت رولکس به عنوان رهبر یا «فرمانروا» در بازار ساعت مچی شناخته میشود و اگر قرار است فرد مشهوری سفیر این برندها باشد، باید با همین عنوانها در عرصه کاری خود شناخته شود.
به نظر میرسد برند «اسنوا» به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان لوازم خانگی ایرانی، سعی کرده است شخصیت «انسان معمولی» / «مراقبت کننده» را برای خود انتخاب کند، تا از این طریق بتواند در قلب خانههای ایرانی جا خوش کند. معرفی محسن کیایی در کمپین تبلیغاتی این برند، با توجه به شخصیت «انسان معمولی» این سلبریتی، او را در همه شخصیتهای یادشده جای میدهد و میتواند نمود مناسبی برای نشان دادن شخصیت این برند باشد.
جامعه هدف برند؛ اقشار متوسط
اسنوا یک محصول ایرانی است که جامعه هدف آن، اقشار متوسط رو به بالای جامعه هستند، و کیایی با توجه به نقش موفقی که خصوصاً در سریال «همگناه» داشته، توانسته است به عنوان نماد یک جوان شرقی آشنا جلوه کند که گرچه هنجارهایش با عرف و جامعه همخوانی ندارد، اما حواسش به نزدیکان و خانواده هست و وقتی عاشق میشود، از فردی بیمسئولیت و باری به هر جهت، به مردی عاقل و پخته تبدیل میشود که «میتوان روی او حساب کرد»؛ چیزی که برند اسنوا سعی دارد به مخاطبان خود بقبولاند، که با وجود همه مشکلات و چالشها، در این روزهای سخت تحریم، حواسش به مصرفکنندگان داخلی هست و میتوانند روی او حساب کنند.
محسن کیایی در اغلب نقشهای خود شخصیتی با هویت ایرانی و مهربانی ذاتی ایرانی را به نمایش گذاشته، که ترکیب آن با شوخیهای ذاتیاش ناخودآگاه مخاطب را به خود نزدیک میکند. برای همین است که حضور او در موقعیتهای جدی هم ممکن است گاهی خنده بر لب مخاطب بیاورد. بنابراین وقتی در تیزر تبلیغاتی اسنوا او را میبینیم که حواسپرت و بیهوا این همه خرید را با خود به خانه میآورد، منتظر میمانیم ببینیم قرار است اینبار چه چیزی یا کسی از آسمان به کمک این جوان شرقی بیحوصله و باحال بیاید؛ و چه بهتر که یک سازنده ایرانی برای جاساز کردن این همه خرید او از قبل فکری اندیشیده باشد.
ایرونی یا تهرونی
یک وجهه دیگر محسن کیایی، همچنین حسوحال «آدم معمولی» اوست که اتفاقاً در همنشینی با شعار اصلی برند اسنوا «فقط یه ایرونی میدونه…» به ترکیب جذابی ختم شده است. استفاده از کلمه «ایرونی» که ریشه در لهجه لوتیهای قدیمی تهران دارد، همخوانی ملموسی با منش و شخصیت این هنرپیشه جوان پیدا کرده است که به دل مینشیند.
تبلیغات سلبریتیمحور یا برندمحور؟
در سری تیزرهای تبلیغاتی برند اسنوا، کیایی به جای اینکه نقش یک توصیهکننده ساده و بیربط را داشته باشد، در بیان مسئله آگهی، نقش محوری ایفا میکند. در واقع به جای اینکه اسنوا از یک سلبریتی مشهورتر استفاده کند که فقط توصیه به خرید محصولات این کمپانی داشته باشد، تلاش خود را معطوف به این کرده است که نقش قابل پذیرشی از سلبریتی در دل آگهی خود ارائه دهد. بنابراین میتوان استفاده از محسن کیایی را انتخاب کاملاً درست و بهجایی دانست. زیرا مخاطب با شناخت زمینهای که از او دارد، بهراحتی میتواند خود را به جای او بگذارد و تصمیم بگیرد. به این ترتیب، جایگاه برند در برابر سلبریتی کاملاً حفظ شده است و برخلاف برخی تبلیغات سلبریتیمحور، میتوان چنین برداشت کرد که برند و سلبریتی هر دو دوشادوش هم در این تبلیغ حرکت میکنند و یکی مقهور دیگری نشده است.
۲۱۲۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰