در این مقال، از کارکرد مدیریت سرمایهسازانه مرحوم استاد دکتر علی شیخ الاسلامی سخن میگوییم.
سرمایهسازی، کارکردی است فراهم آمده از اندیشه، حسن نیت، عملگرایی و دانش و تجربه؛ اینها را باید با هم داشت تا بتوان منابعی را که پراکندهاند و گاه ناهمساز، به وحدت و فعلیت رساند. سرمایهسازی، همچون به هم وصل کردن برکههای آب است که سرانجام رودی برکتخیز و کارساز را تشکیل میدهد.
در طول مدیریتهای بسیار طولانی مدت دکتر شیخالاسلامی، هستند کسانی که از وی رنجیدهاند. همچنین در میان استادان و دانشمند نیز مخالفانی داشتهاست که همواره در نهایت ادب، مدارا، خردورزی، وقار، وزانت و گشادهرویی با آنان تعامل میکرد یا به قول ابوهلال عسگری، «بلاغت سکوت» را در پیش میگرفت و مدیریت بسیار عاقلانه داشت و نقش لنگر تعادل آفرین خود را ورای دستهبندیهای رایج ادامه میداد.
از این روی، استاد شیخ الاسلامی افزون بر آنکه سرمایهای بزرگ برای اعضای هیأت علمی در مسیر رشد سازمانی بود، در ساحت تعالی انسانی نیز صاحب سلوک به شمار میآمد و از نظر ارتقای بهرهوری سازمانی و استحکام نظام کارشناسی و نهادینهسازی و تقویت اعتماد کارشناسان، استوانهای محسوب میشد و موجب افزایش همدلی آنان و عامل اصلی ثبات روال مدیریتی و استحکام ساختار دانشگاه از جمله در خوارزمی، علامه و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و دیگر محیطهای حوزه مدیریتی بود.
سخن را با نقل خاطرهای از رخدادهای پیش از انقلاب دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ادامه میدهیم که بخشی از تاریخ معاصر علومانسانی ایران تلقی میشود.
در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان، در یک مجلس معنوی، محضر استاد محمدرضا حکیمی را درک کردیم که خاطره زیر را تعریف کردند: «دکتر زرین کوب، در دورهای که مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران شده بود، از من خواست درس نثر عربی تدریس کنم. من به این شرط پذیرفتم که متن نهجالبلاغه را درس بدهم و تجزیه و تحلیل بلاغی، صرفی، نحوی و معنایی کنم. ایشان هم پذیرفت. وقتی تدریس را پی گرفتم کمکم مخاطبان از حدّ دانشجویان ادبیات فراتر رفتند و از گروههای دیگر و دانشکدههای دیگر هم آمدند و رفتیم سالن بزرگتر. با رونق گرفتن کلاس، با توجه به مباحث نهجالبلاغه، مسائل گوناگون اجتماعی مطرح شدند و موضوع به شدّت امنیتی تلقی شد و ادامه کلاس به تعلیق در آمد و گارد آماده تعرّض به من شد. رئیس دانشکده در آن زمان، دکتر عزت الله نگهبان، استاد رشته باستانشناسی بود که خطاب به مأموران گفت: تا زمانی که من اینجا هستم اجازه نمیدهم نیروهای امنیتی به استاد دانشکدهام تعرض کنند و ایشان باید مصون بماند و حریم ایشان تأمین باشد و چنین شد.»
این رخداد را شاید بتوان نمود عینی وجوب رعایت حریم علم و دانشیمردان و نهادهای دانشی در تاریخ علوم انسانی معاصر دانست و ضرورت حفظ و صیانت از سرمایههای انسانی را یادآور شد.
اما درسهای اصلی و عمده دکتر شیخ الاسلامی در چهار مبحث دنبال میشوند:
۱- منش مدیریتی
دکتر شیخ الاسلامی در حوزه مدیریت خود ریاست نمیکرد، بلکه به هدایت و رشد سرمایههای انسانی میاندیشید. او دغدغهمند بود، اگر چه چندان آن را بروز نمیداد. رویکرد ارعاب و نهیب، تهدید، نگاه تردیدآمیز و شک برانگیز نداشت. از این رو نسلهای گوناگونی زیر چتر مدیریت آیندهاندیشانه او رشد کردهاند و توسعه یافتهاند و به سرمایه انسانی قابلی در حوزه علوم انسانی تبدیل شدهاند.
او میفهمید که برای رشد و توسعه علوم انسانی باید انسانهای فرهیخته، خردمند، توسعه یافته و مهذّب در این حوزه بیشتر شوند و افزونتر به صحنه بیایند. دکتر شیخ الاسلامی بال حمایت معنوی خود را میگسترانید تا دیگران در زیر آن اعتماد به نفس پیدا کنند و برای ورود به عرصه اجرایی جرأت داشته باشند. او می خواست آنان، خود را برکشند و در ورای آن پرواز کنند؛ گویی قرآن کریم به استاد آموخته بود که «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ».
در مؤسسات علمی نیز همه ما، چه کارکنان و اعضای علمی، چه مدیران و مسئولان با خردورزی عمیقتر، آیندهنگری بیشتر، مدارا، رواداری افزونتر، عملگرایی برنامهدار و معیارمندی، میتوانیم به رشد و توسعه علوم انسانی مدد برسانیم و این یکی از راهبردهای اساسی تقویت علوم انسانی در ایران خواهد بود.
۲- رشد و توسعه منابع و سرمایههای انسانی
در عرصه پهناور آموزشعالی و در میان مدیران عالی و میانی علوم انسانی کشور، اندک کسانی بودهاند که مشابه دکتر شیخ الاسلامی در عین عملگرایی این همه حلم، شکیبایی، وسعت نظر و نگاه دراز مدت و کلان، از خود نشان دادهاند. این درس بزرگ، بهویژه با بازشناسی کارنامه مدیریتی این استاد مرحوم، ارمغانی نفیس و میراثی درخشان برای مدیریت در مؤسسات حوزه علوم انسانی معاصر است.
هوش سرشار، سعه صدر، فروتنی، دلسوزی، گشادهرویی، مدارا،آینده نگری، لحن آرامش آفرین و پرهیز از عصبانیت، میدان دادن به معاونان و فرصتآفرینی برای مدیران میانی به ویژه اعتماد به آنان، موجب شد که سرمایههای انسانی فراوانی تحت مدیریت هدایتگرانه شیخ الاسلامی پرورش یابند.
مدیر سرمایهساز در حوزه علومانسانی به خوبی میداند که چونان درخت مثمری است که حفظ اصالت و ماندگاریاش منوط است به امتداد شاخهها و گستراندن آنها در محیط اطراف و امکان دسترسی دادن به طالبان علم و معرفت و صادقان پوینده راه تحقیق؛ و استاد شیخ الاسلامی در این جهت سرآمد بود.
۳- مسئولیتپذیری
دکتر شیخ الاسلامی زمانی مسئولیت ریاست دانشگاه خوارزمی (تربیت معلّم سابق) را پذیرفت که رشد و توسعه آن دانشگاه زیر توفان منازعات و تلاطم مشاجرات به فراموشی سپرده شده بود. وی، سالها در سایه مدیریت با ثبات خود، زمینه ارتقای همهجانبه آن دانشگاه را فراهم ساخت. این مدیر ورزیده، بعدها به ریاست دانشگاه علامه هم منصوب شد و در آنجا نیز همین منش و روش را در پیش گرفت و به انسجام و رشد آن دانشگاه کمک فراوان کرد.
بودند و هستند کسانی که در مدیریت خود، کسی را هدایت و مدیریت نمیکنند و در نتیجه کسی زیر سایه آنان رشد نمییابد؛ در حالی که استقرار مدیریت دکتر شیخ الاسلامی در دانشگاههای خوارزمی و علامه و دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، زمینهای مناسب برای رشد و تعالی هر پژوهشگر و استاد عالمی بود که برنامه و نقشه راهی برای پیگیری تعالی و ارتقای علمی خود داشت.
وی تأثیر مثبت فراوانی بر دانشجویان و استادان آن نسل داشت و اعتماد به نفس شگرفی برای جوانان دانشگاهی آن زمان دانشکده بر جای گذاشت.
۴- پرهیز از مطالبات شخصی
دکتر شیخ الاسلامی در کلاس درس دانشگاه و مجامع علمی که مدیریت کرد، همواره نگاه راهبردی داشت و کلاس و دانشجو و مخاطب را حتی با نگاه و سلوک خود هدایت و مدیریت میکرد.
از سوی دیگر در طول زمان طولانی مدیریت وی، کسی مصادیق توقع شخصی از استاد سراغ ندارد. وارستگی در مدیریت، پیوستگی در رعایت سلوک و ناگسستگی در بینش و نگاه راهبردی و تعلق خاطر به سرمایهسازی، عناصری جداییناپذیر در مدیریت شیخ الاسلامی بودند.
نتیجه
آموختن از تجربه مدیریتی دکتر شیخالاسلامی در صیانت از منابع انسانی و سرمایهسازی انسانی، همین درسی ماندگار برای علوم انسانی معاصر به شمار میآید و این استاد مرحوم با فرا روی از جناحبندیهای صنفی، گروهی و اجتماعی متداول و مواجهه با غلبه هژمونیهای گوناگون علیه علوم انسانی – اعمّ از وارداتی و غیر وارداتی- بسیار موفق عمل کرد.
روحش شاد و صبر و طول عمر با عزّت نصیب بازماندگانش باد.
* رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی * منتشر شده در روزنامه اطلاعات
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰