بازار ارز تجاری حاصل یک زحمت دو ساله یک دو امدادی مابین دولت سیزدهم و دولت چهاردهم است و نکاتی که من عرض میکنم نکاتی است که بر اساس آن این بازار ساخته شده است.قطعا اگر همراهی رئیس جمهور محترم و سایر ارکان دولت چهاردهم نبود این دو امدادی به جایی نمیرسید، اما در نهایت روی نکاتی که این بازار بر اساس آن ساخته شده تاکید میکنم، نکته اول این که ما این درک را داریم که ارز تک نرخی نه مطلوب است و نه ممکن به این معنا که ما ناچاریم سرمایه بستهای داشته باشیم حتی اگر تحریم هم نبودیم ناچار بودیم این طور باشد و خود به خود ما دو نرخ داریم یکی نرخ بازار آزاد و یکی نرخ بازار رسمی، نکته دوم این که رانت اساسا نمیتواند هدف سیاست گذاری قرار گیرد یعنی حذف رانت هدف مناسبی برای سیاست گذاری نیست، چون اولا اگر این طور باشد باید به ترتیب رانتها را از بزرگ به کوچک مرتب کنید، اول از بزرگترها شروع کنید و در ثانی آن جایی در درجه اول رانت مهم است که اثر مستقیم روی کارآیی سیاستهای اقتصادی شما داشته باشد در این معنا تنها رانتی که در بازار ارز وجود دارد رانت ریالی تفاوت ما بین مثلا نرخ رسمی و نرخ آزاد نیست بلکه خیلی مهمتر از آن رانت ارزی موجود در ساختار ارزی غیررسمی ما است، مابین ارز ترجیحی به معنی ارز ترجیحی که برای کالاهای اساسی داده میشود به معنی ۴۲۰۰ و ۲۸۵۰۰ و ارز نیمایی تفاوت مهمی وجود دارد و نکته سوم این است که ساختار به اندازه نرخ مهم است معمولا افراد در مورد نرخ با هم حرف میزنند در حالی که ساختار بازار، این که شما صاحب یک ساختار رسمی پرداخت باشید و آن به شما ابزارهای سیاست گذاری بدهد به مراتب از نرخ مهمتر است؛ و نکته چهارم چیزی به اسم بازارارز بدون حضور بانک مرکزی متولد نمیشود. اساسا این جمله که بدون حضور بانک مرکزی نرخ ارز را به بازار بسپاریم یا به بازار نسپاریم بی معنا است به دلیل این که یک طرف ترازنامه این بازار همیشه خالی میماند به خصوص برای ارزهایی که در پایین رده پولی جهانی هستند.
جابجایی از سامانه نیما به بازار توافقی اثری بر نرخ بازار آزاد ندارد
وقتی درباره بازار آزاد صحبت میکنیم اگر بانک مرکزی در این بازار آزاد مداخله نداشته باشد به صور مختلفی که میشود درباره اش صحبت کرد، اساسا بازار با قیمت پیوسته ایجاد نمیشود یعنی دائم قیمت بالا و پایین میرود ضمن اینکه جابجایی از سامانه نیما به بازار توافقی اثری بر نرخ بازار آزاد ندارد.
اساسا سامانه نیما و بازار ارز تجاری دو موضوع کاملا متفاوت و بی ارتباط با هم هستند ،سامانه نیما محلی بودکه صادرکننده و واردکننده درآن سامانه معامله خود را ثبت میکردند ، یک قیمتی را هم با همدیگر اظهار میکردند و اصلا شما نمیدانستید که معاملهای انجام شده است یا خیر، معادله جابه جا شده و نشده، یک سامانه ثبت بوده، اگر یادتان باشد همیشه گفته میشد ۹۶ درصد بازار رسمی و ۴ درصد بازار غیررسمی است این حرف کاملا غلط بود ۱۰۰ درصد بازار غیررسمی بود، چون معامله اساسا در یک ساختار غیرشفاف و کاملا دور از دسترس در یک جای دیگر انجام میشد این فقط صرفا ثبت انجام میشد که ما این معامله را کردیم شما از ما بپذیر، حالا خالی فروشی بوده یک سامانه کامپیوتری برای ثبت است، آیا سال ۹۷ اتفاقی که افتاد اصلا قابل قیاس است با اتفاقات سال ۱۴۰۳؟ به هیچ وجه، چون دو موضوع متفاوت است .
افزایش نرخ ارز از زمستان ۴۰۲ کلید خورد
درباره اینکه آیا افزایش نرخ رسمی باعث افزایش نرخ بازار آزاد میشود دو گفتار متفاوت رقیب در ایران وجود دارد که به نظر من هر دو اشتباه است گفته اول میگوید معلوم است وقتی صادر کننده میداند که نرخ ارز رسمی رو به افزایش است میزان عرضه ارزش را کم میکند تا با نرخ رسمی ارز بالاتر آن را عرضه کند گروه دوم میگویند نه اصلاً معکوس این است شما وقتی نرخ ارز رسمی را بیشتر میکنید صادر کننده ارزش را بیشتر میکند پس نرخ ارز بازار آزاد کاهش پیدا میکند، حقیقت این است که ما اتفاق افزایش نرخ ارز رسمی را که از اول بهمن نداریم از زمستان سال گذشته این روند با افزایش سقف نیما شروع شده آیا در طی مدت میزان عرضه ارز غیر بانک مرکزی در داخل بازار نیما کم شده یا زیاد، هیچ کدام، با یک شیب آرامی افزایش پیدا کرده است در واقع این ایده که با افزایش نرخ ارز رسمی میزان عرضه ارز غیر بانک مرکزی در بازار نیما کم شده این ایده با واقعیت همخوان نیست و نکته دوم کسانی که میگویند با افزایش، میزان عرضه زیاد میشود آنها هم اشتباه میکنند به خاطر اینکه سقف در ابتدا مانع از عرضه میشود.
علت عدم عرضه ارز توسط پتروشیمی ها
علت اینکه پتروشیمیها در بازار توافقی و نیما اقدام به عرضه ارزشان نکردند مدت زمانی است که بازار توافقی و نیما با هم همزمان کار میکردند. یک فرآیندی دو سال برای بازار توافقی انجام شده است، دوره آزمایشی اش از چهار ماه پیش انجام شده است، فقط برای یک ماه در این دوره نیما و بازار توافقی با هم بودند؛ که از اول بهمن تمام شده است.
بد نیست یک بار نیما و توافقی را با هم مقایسه کنیم تا ببینیم چرا پتروشیمی با همه وجودش باید بکوشد که دربازار ارز توافقی وجود نداشته باشد، پتروشیمی برای حضور در بازار توافقی ارزش را نزد ساختار رسمی بانک تجاری واسپاری میکند. اصلا آن طرف را نمیبیند، وارد کننده هم از آن طرف از سمت بانک تجاری خودش در حراج دارک خرید را انجام میدهد. اولا کل جابه جاییها به اندازه تفاوتش ثبت میشود، در ثانی پتروشیمی که قبلا انتخاب میکرد که به کی میفروشم و چرا میفروشم و بانک و صرافی چگونه مچینگ را انجام دهد همه را از دست داده است و در مقابل این موضوع مقاومت وجود دارد.
در مجموع تمام مبادلات ما در بازار قاچاق انجام میشده ،هیچ بازار رسمی وجود نداشته و سامانه نیما صرفا یک محل ثبت بوده است همچنین اصلا بازار ارز توافقی منجر به نرخ تمام شده برای واردکننده نشده است.
*اقتصاددان
21212
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰