نکته مهمتر اینجاست که احیای اکنون برجام به جریان اصولگرا و قدرت یکدستشده تحمیل میشود، چون این جریان از ابتدا مخالف توافق برجام و احیای آن بود؛ بنابراین یک لحظه هم به خود این تردید را راه نمیدهد که نمیخواهد برجام احیا شود، ولی دلیل شرایط منطقهای و جهانی و بهخصوص اقتضائات داخلی، ضرورت احیای برجام را به این دولت (رئیسی) و قدرت یکدستشده بعد از انتخابات ۱۴۰۰ تحمیل میکند.
ضمنا من معتقدم قدرت و سرعت تغییر و تحولات به جایی رسیده است که حتی اگر بعد از جو بایدن شخص دیگری از دموکراتها و حتی یک فرد تندرو از جمهوریخواهان در انتخابات ۲۰۲۴ به قدرت برسد، نمیتواند دوباره مانند ترامپ از برجام خارج شود.چون خروج مجدد از برجام و بازگشت به نقطه صفر اساسا بیمعناست و به تبعش مناسبات منطقهای و جهانی عوض میشود. اگر سال 97، دونالد ترامپ برجام را به هم زد به این دلیل بود که از نگاه آمریکاییها، جمهوری اسلامی با اقدامات خود روح برجام را به کلی نادیده گرفته بود.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که به نظر میرسد «سیستم» یک اقدام تاکتیکی را در دولت سابق در پیش گرفت. به این معنا که دولت روحانی و آقای ظریف، احیای برجام را با هزینه خود پیش ببرند و جریان مخالف آن به موازات انتفاع از مواهب توافق هستهای با آن مخالفت میکردند، اما اکنون که قدرت عملا یکدست شده و دولت رئیسی روی کار است شرایط دیگر متفاوت شده. چون این قدرت یکدستشده و جریان اصولگرا باید برجام را به ناچار احیا کند و در عین حال همه هزینههای آن را هم بپذیرد. پس این تصمیم در دولت روحانی تاکتیکی بود چون هزینهای برای آنها در بر نداشت، اما اکنون به یک اقدام استراتژیک در دولت رئیسی بدل شده است.
23302
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰