در ادبیات سرزمین ما، عرفان و اخلاق جایگاهی متعالی دارند و بدون شک مولانا جلال الدین بلخی ملقب به مولوی، استاد بیقیدوشرط عرفان و ادب فارسی است. گرچه در طول سالیان دراز در ایران شاعران و نویسندگان، آثار مهمی به جا گذاشتهاند، در این بین کمتر نمونهای مانند آثار مولوی به چشم میخورد.
مولوی تنها در ایران شناخته شده نیست و در همه جهان، طرفداران و علاقهمندان پر شوری دارد. اشعار مولانا به زبانهای مختلف ترجمه شدهاند و بارها در دانشگاههای مختلف جهان به تفسیر این اشعار پرداختهاند.
برای معرفی مولوی میتوان کتابها نوشت. همان طور که نویسندگان بزرگی مانند بدیع الزمان فروزانفر تجربه سالیان دراز تحقیقات در زندگی مولوی را در قالب کتابهای برجسته و مقدمههایی بر آثار مولوی، منتشر کردهاند. بررسی آثار و زندگینامه پر فراز و نشیب مولانا و شرح ملاقاتهای این حکیم با عرفای زمان خود، بهخصوص شمس تبریزی، بسیار مفصل است. ما در این مقاله کجارو قصد داریم، شما را با مولوی و گوشههایی از زندگی پر فراز و نشیب و همچنین آثار او آشنا کنیم.
هر آنچه باید درباره مولوی بدانیم:
مولوی کیست؟
«جلال الدین محمد بلخی» شاعر برجسته و مشهور قرن هفتم هجری و سیزدهم میلادی در ایران بوده است که با نامهایی نظیر مولوی، مولانا و رومی در جهان شناخته میشود. مولوی شاعری فارسیگو است؛ اما برخی از آثارش به زبانهای عربی نیز نگاشته شدهاند و در میان آثار به جا مانده از او، جملات محدودی نیز به زبانهای ترکی و یونانی وجود دارند. نام کامل مولوی «محمدبن محمدبن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» است و القاب مختلف در طول سالهای بعد و با تخلص از شعرهایش به وجود آمدهاند.
منبع عکس: سایت بیتوته
در گذشته بهدلیل گستردگی مرزهای ایران زمین و سفرهای مختلف مولوی به نقاط پراکنده آن، مردم نقاط مختلف از اندیشه او بهره میبردند و در زمان حیات مولوی او را خداوندگار میخواندند.
محل زندگی مولوی در طول عمرش، امروزه شامل بخشهایی از کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ترکیه میشود که بسیاری از آنها در گذشته بخشی از خاک ایران بودند. به همین دلیل آثار مولوی در این کشورها نیز ترجمه شدهاند و طرفداران زیادی دارند.
در کشور ترکیه، مولوی جایگاهی فراتر از شاعر دارد و پیروان زیادی به ستایش او مشغول هستند. «سلطان ولد» فرزند بزرگ مولوی و «اولو عارف چلبی» نوه مولوی هر یک طریقتی متفاوت از اندیشه مولوی پایه گذاری کردند و آنها را «طریقت مولویه» نامیدند.
منابع عکسها: pgnews.ir, sarpoosh.com, esmailgandomkar110.blogfa.com
سلطان ولد پایه عرفان مولوی را در راستای تعالیم دینی و قوانین شریعت میدانست و اولو عارف چلبی، طریقت مولویه را مسیر عارفانه جدا از احکام شرع معرفی میکرد. هر سال آذرماه مراسم بزرگداشت مولوی همراه با برگزاری مراسم رقص سماع در قونیه برگزار میشود.
سازمان جهانی یونسکو سال ۲۰۰۷ میلادی را سال جهانی مولانا نامگذاری و مراسم بزرگداشت هشتصدمین سال تولد این عارف برجسته را در ترکیه برگزار کرد.
آرامگاه مولوی کجاست؟
آرامگاه و موزه مولوی در شهر قونیه و در میان استانهای آنکارا و آنتالیا واقع شده است. قونیه بزرگترین استان ترکیه به شمار میرود و بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارد. پدر مولوی به دعوت «علاءالدین کیقباد سلجوقی» به قونیه رفتند و بههمراه مولانا جلال الدین و خانوادهاش تا آخر عمر در این شهر زندگی کردند. مولوی و پدرش هر دو در همین شهر آرام گرفتند.
منبع عکس: saliansafar.com
آرامگاه مولوی در شهر قونیه، در خانه محل سکونت مولوی در گذشته قرار دارد و در طول ایام سال و بهخصوص سالگرد تولد و درگذشت مولانا، مراسم مختلفی در این آرامگاه برگزار میشود. هر سال از تاریخ هفت تا ۱۷ دسامبر، بهمدت ۱۰ شب بزرگداشت مولوی را به مناسبت سالگرد درگذشت این عارف و شاعر برجسته برگزار میکنند. برگزاری جشن در این شبها با مناسکی خاص همراه است و در طول این مدت با اجرای نمایش متنوع و رقصهای گروهی سماع، بخشهای مختلف زندگی مولوی رابه تصویر میکشند.
امروزه در محل آرامگاه مولوی، موزهای نیز تاسیس کردهاند که در آن از آثار ارزشمندی مانند دستنوشتهها و قرآن خطی، دیوان حافظ، آلات موسیقی دوران رومی و آثار هنری دوره سلجوقیان نگهداری میشود. بخشی از این موزه را نیز به نگهداری از لباس، کلاه، تسبیح، جانماز و دیگر وسایل باقی مانده از دوران مولانا جلال الدین، اختصاص دادهاند.
عکاس و منابع عکسها: خبرگزاری مهر، خبرگزاری ایمنا و عطیه کشتکاران
بهجز مولانا جلال الدین، بهاءالدین (پدر مولوی)، سلطان ولد (پسر مولوی) و چند تن از اقوام و نزدیکان مولانا نیز در این مکان به خاک سپرده شدهاند.
- آدرس آرامگاه مولوی: ترکیه، شهر قونیه، محله عزیزیه، خیابان مولانا (مشاهده روی نقشه)
- ساعت بازدید: ۹ صبح تا ۱۸:۳۰ عصر
- هزینه ورود: ۱۰ لیر
زندگی نامه مولوی
منبع عکس: سایت بیتوته
مولانا جلال الدین در تاریخ ششم ربیع الاول سال ۶۰۴ هجری قمری مصادف با پانزدهم مهر ۵۸۶ هجری شمسی در بلخ متولد شد. گرچه مولوی بیشتر زمان عمر خود را در قونیه گذراند و در همان شهر از دنیا رفت؛ اما در طول زندگی همواره از وطن اصلی خود در خراسان یاد میکرد.
پدر مولانا محمدبن حسین خطیبی بود که بهدلیل دانش بالا و شخصیت برجستهاش او را با القابی مانند «بهاءالدین ولد» و «سلطان العلما» خطاب میکردند. بهاءالدین در جوانی بلخ را ترک کرد و در مسیر حرکت بهسمت مکه برای انجام مناسک حج، در شهر نیشابور، «شیخ عطار» به ملاقات او آمد. در آن زمان جلال الدین مولانا کوچک بود که عطار نیشابوری نسخهای از «اسرار نامه» را به او هدیه داد و او را بسیار ستایش کرد. مولوی این کتاب شیخ عطار را در طول حیات خود همیشه بههمراه داشت.
دلیل اصلی مهاجرت بهاءالدین و خاندانش از بلخ، اختلاف با خوارزمشاهیان و اعمال فشارهای حکومتی بود. از طرفی حمله مغولان به ایران و غارت و کشتار آنان نیز جان علما و ادیبان را تهدید میکرد. همزمان با این اتفاقات «علاءالدین کیقباد سلجوقی» در شهر قونیه از بهاءالدین دعوت کرد تا به این شهر برود. در این زمان مولانا تنها ۱۳ سال داشت. پس از گذشتن از شهرهای فراوان، بهاءالدین و خانوادهاش در قونیه ساکن شدند.
مولوی در نوجوانی با عطار دیدار کرد و نسخهای از اسرار نامه را از او هدیه گرفت و تا پایان عمر این کتاب را همراه داشت
پس از مرگ بهاءالدین در قونیه، به درخواست مریدان پدر، مولانا که جوانی ۲۵ ساله بود، جای پدرش را گرفت و به تعلیم علوم و مفاهیم عرفانی پرداخت. دو سال بعد اولین سفرش را به شام آغاز کرد. شهرهای مختلف شام مانند دمشق و حلب، میزبان علمایی بود که در طول سالهای گذشته از بیم حمله مغول به این شهرها پناه آورده بودند. مولوی نیز پس از شام به شهر حلب رفت و تعالیم عرفان و فلسفه را ادامه داد. از مدت اقامت مولوی در این شهرها اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما در مجموع، حدود هفت سال را در این شهرها گذراند. توصیفهای عاشقانه و پرشور مولانا از شام و دمشق، نشان میدهد که به احتمال زیاد اولین بار «شمس تبریزی» را در این شهرها ملاقات کرده است.
پس از آن مولوی به قونیه برگشت، جایی که خاندانش در آن ساکن بودند و از بدو ورود به قیصریه، علما و عرفای شهر به استقبالش آمدند. ملاقاتهای شمس و مولانا و تاثیر عمیق شمس تبریزی بر زندگی مولوی در همین دیدارها، در قونیه اتفاق افتاده است.
مولوی در طول سالهای حیاتش سفرهای زیادی رفت و پس از غیبت شمس تبریزی، با بزرگان دیگری نیز مانند «برهان صلاح الدین» و «حسام الدین چلبی» معاشرت میکرد. صلاح الدین مردی زاهد، موقر و آرام بود و به همین جهت توانست جوشوخروش مولانا را در فراق شمس آرام کند؛ اما مولوی ۱۵ سال پایانی عمرش را در جوار حسام الدین چلبی گذراند که بار دیگر دریای آرام درون مولانا را طوفانی میکرد. همنشینی مولوی با صلاح الدین سبب خلق اثر برجسته مثنوی معنوی شد که از بزرگترین گنجینههای ادبیات عرفانی ایران و تصوف شمرده میشود.
منبع عکس: خبرگزاری ایمنا
مولوی در تاریخ پنجم جمادی الاخر سال ۶۷۲ هجری قمری، مصادف با چهارم دی ماه سال ۶۵۲ هجری شمسی، بهدلیل تب سوزان و بیماری در ۶۶ سالگی از دنیا رفت. خویشان و بستگان مولانا در آخرین لحظههای زندگیاش بر بالینش حضور داشتند و پس از مرگ او، مردم قونیه از مسلمانان گرفته تا مسیحی و یهودی تا چهل روز در غم از دست دادن مولانا، عزاداری کردند. آخرین غزل مولوی در بستر مرگ به شرح زیر است.
رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن ترک من خراب شبگرد مبتلا کن
مائیم و موج سودا، شب تا به روز تنها خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن
از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن
مائیم و آب دیده، در کنج غم خزیده بر آب دیده ما، صد جای آسیا کن
خیره کشی است ما را، دارد دلی چو خارا بکشد کسش نگوید، تدبیر خونبها کن
بر شاه خوبرویان، واجب وفا نباشد ای زردروی عاشق، تو صبر کن وفا کن
دردیست غیر مردن، کان را دوا نباشد پس من چگونه گویم، کان درد را دوا کن
در خواب دوش، پیری در کوی عشق دیدم با دست اشارتم کرد، که عزم سوی ما کن
مولوی و شمس
تابلوی شمس و مولانا، اثر استاد فرشچیان
ملاقات مولوی با شمس تبریزی در سال ۶۴۲ هجری در سن ۳۸ سالگی مولانا، تاثیری عمیق بر زندگی او گذاشت. تا پیش از آن مولانا تلاشهای زیادی در جهت آموزش خود و شاگردانش در زمینه علوم عرفان و تصوف میکرد؛ اما شمس تبریزی دریچهای تازه در مقابل چشمان مولوی گشود.
از اولین دیدار شمس و مولوی روایتهای مختلفی وجود دارد؛ اما آنچه در همه آنها مشترک به نظر میرسد، تاثیر کلام شمس تبریزی بر روح و جان مولوی است. مولوی تا پیش از آشنایی با شمس، تمام زمان عمرش را به مطالعه پرداخته بود. شمس تبریزی مولوی را به مکاشفه در خود وا داشت و مولوی به گفته خود دانست که هرچه هست، در خود او است.
دیدار شمس و مولوی تاثیر گذارترین رویداد در طول عمر مولوی بوده است و برجستهترین آثار مولانا پس از آن نوشته شدهاند
شدت علاقه مولوی به شمس تبریزی و همنشینیهای طولانی با او، مریدان و علاقهمندان مولوی را خشمگین میکرد. شمس تبریزی زندگی متفاوتی با علمای زمان خود داشت و در نگاه عوام جامعه فردی خوشگذران و مشغول به امور دنیایی بود، به همین دلیل مریدان مولوی او را ساحر خطاب میکردند و هر زمان شمس را میآزردند. سرانجام شمس تبریزی از قونیه مهاجرت کرد و به دمشق رفت.
مدت زمان همراهی مولوی و شمس با یکدیگر تنها ۱۶ ماه طول کشید و مولوی در فراق شمس بسیار متاثر و پریشان شد. وقتی مریدان و شاگردان مولانا تغییر احوال او را دیدند و همچنان مورد بی توجهی مولوی قرار گرفتند، از کرده خود پشیمان شدند و در محضر مولوی ابراز ندامت کردند. مولوی آنها را بخشید و پسر و ۲۰ تن از مریدانش را برای برگرداندن شمس به دمشق فرستاد.
تندیس شمس تبریزی در کنار مقبرهاش، منبع عکس: ایرنا
شمس که ۱۵ ماه از سکونتش در دمشق میگذشت، دعوت مولوی را پذیرفت و به قونیه بازگشت؛ اما طولی نکشید که شرایط از قبل هم بدتر شد و این بار شمس برای همیشه قونیه را ترک کرد و اثری از خود باقی نگذاشت. مولانا در طول سالهای ۶۴۵ تا ۶۴۷ هجری، چهار بار به قصد یافتن شمس به دمشق سفر کرد و زمانهایی را در این شهر ماند؛ اما هرگز نشانی از شمس پیدا نکرد. در نهایت به قونیه برگشت و تا آخر عمرش در این شهر ماند.
«مثنوی معنوی» و «دیوان شمس» دو اثر برجسته و تاثیرگذار مولوی، پس از جدایی از شمس تبریزی به نظم در آمدند و مقایسه این آثار با کتاب مجالس سبعه که پیش از آشنایی مولوی با شمس تبریزی نوشته شده است، میتواند تاثیر تغییرات مولوی را پس از ملاقات با شمس مشخص کند. در ادبیات سرزمین ما مولوی و شمس، دست مایه خلق آثاری بینظیر در طول سالیان دراز بودهاند.
آثار مولوی
مجموعه آثار مولوی به دو دسته آثار منظوم و منثور تقسیم میشوند. در طول سالیان دراز برای علاقهمندان حکمت و عرفان کتب مولوی از بهترین منابع موجود بودهاند. آثار مولوی در نقاط مختلف جهان ترجمه شدهاند و باعث روی آوردن بسیاری از اندیشمندان جهان به شرق شناسی و عرفان شرقی هستند. اشعار مولوی دروازه ورود به فرهنگ مشرق زمین و پارسی زبانان برای بسیاری از مردم دنیا است. در این بخش به معرفی و ارائه شرح مختصری از آثار مولانا جلال الدین میپردایم.
مثنوی معنوی
منبع عکس: bahook.com
بدون شک میتوان مثنوی معنوی را مهمترین و تاثیرگذارترین اثر مولوی نامید. در این مجموعه ارزشمند ۲۷ هزار بیت شعر در قالب ۶ دفتر به نظم در آمدهاند. در ستایش این اثر برجسته مولانا شاعران و اندیشمندان زیادی نقدهایی برجستهای نوشتهاند. مولوی مجموعه مثنوی معنوی را به خواهش یکی از محبوبترین مریدانش به نام «حسام الدین چلبی» سروده است. در دیباچه مثنوی معنوی و سرآغاز هر دفتر از آن نیز، مولوی به این مطلب اشاره میکند.
۱۸ بیت ابتدایی مثنوی که با شعر زیبای «بشنو از نی چون حکایت میکند» آغاز میشود، توسط مولوی نوشته شده است و بقیه ابیات را پس از سروده شدن توسط مولانا، حسام الدین چلبی مکتوب میکرد. این شعر زیبا به نام «نی نامه» شهرت دارد.
مثنوی معنوی مهمترین اثر مولوی است و شهرت جهانی دارد
دفترهای مثنوی معنوی شامل حکایات پند آموز و تعلیمی است و در قالب داستانی و حکایات شیرین به باورهای مختلف دینی، اصول تصوف و مبانی اخلاق میپردازد. حکایتهای مثنوی معنوی در کتب آموزشی آمدهاند که از معروفترین آنها میتوان به حکایت طوطی و بازرگان و داستان موسی و شبان اشاره کرد.
مولوی، مثنوی را تحتتاثیر الهی نامه حکیم سنایی و مصیبت نامه و منطق الطیر عطار سروده است و در بسیاری از شعرهای مثنوی از این دو شاعر و عارف نام میبرد و اشعارشان را نقل میکند. در بخشهایی از این کتاب به داستانهایی از کلیله و دمنه نیز اشاره میشود. اما اقتباسهای کتاب مثنوی معنوی از دیگر آثار ادبی پیش از آن، از حافظه مولانا و بهصورت بداهه بوده و هیچگونه کپیبرداری انجام نشده است.
مثنوی معنوی مقدمهای عربی نیز دارد که در آن به نام و مضامین کتاب اشاره میشود. مهمترین ویژگی مثنوی معنوی سادگی اشعار و داستانهای آن است به شکلی که همه میتوانند بهراحتی مثنوی بخوانند و از حکایاتش لذت ببرند.
دیوان شمس تبریزی
منبع عکس: fa.wikipedia.org
دیوان شمس تبریزی یا «دیوان کبیر» از محبوبترین آثار مولوی است و شامل غزلها و رباعیات و ترجیعهای مولوی میشود. تعداد غزلها و ترجیعهای دیوان شمس بیش از ۳۵۰۰ است و شمار رباعیات به ۱۹۹۴ میرسد.
برخلاف مثنوی معنوی که مضامین پند آموز و تعلیمی دارد، دیوان شمس در برگیرنده اشعار پر شور عاشقانه و عارفانه است که در اثر شور و شوق وصف ناپذیر مولانا به عشق و عرفان و در اثر ارتباط با شمس تبریزی شکل گرفتهاند. رباعیات مولوی در بخش پایانی کتاب قرار دارند و در مورد سرودن بعضی از آنها توسط مولوی تردیدهایی وجود دارد.
بیشتر اشعار دیوان شمس به زبان فارسی سروده شدهاند، اما در میان این شعرها، ابیات محدودی نیز به زبانهای یونانی ، ترکی و عربی دیده میشوند. مقدمه استاد بدیع الزمان فروزانفر در ابتدای نسخههای چاپ شده امروزی وجود دارد. دیوان شمس تبریزی از زیباترین آثار به جا مانده از ادبیات کهن ایرانی است و جایگاه ویژهای در میان علاقهمندان به فرهنگ و ادب دارد.
فیه ما فیه
منبع عکس: shamsrumi.com
فیه ما فیه مجموعهای از حکایات، تمثیلها، داستانها و روایات و اخباری است که در طول ۳۰ سال توسط سلطان ولد، پسر مولانا و یکی از مریدان او مکتوب شده است. شیرینی کلام مولوی در فیه ما فیه کاملا به چشم میخورد و سبک سادگی کلام او در این کتاب به سبک مثنوی معنوی نزدیک است.
محور اصلی حکایتهای فیه ما فیه، حول محور عرفان و دین میگذرد و در بخشهایی از آن آیات قرآن با تفاسیری ساده آمدهاند. هدف مولوی از گردآوری گفتمان خود در این کتاب، روشنگری برای مریدان و آیندگان بوده است. در چاپهای امروزی کتاب فیه ما فیه به تلاش متخصصان فن و ادب فارسی، همزمان با کتاب، نقد و تفسیرهای دیگری چاپ شدهاند که باعث راحتی درک مفهوم فیه ما فیه میشود. مقدمهای قابلتوجه از استاد بدیع الزمان فروزانفر نیز در ابتدای کتاب به چشم میخورد. در سایر کتابهای مولوی هم بخشهایی از این مقدمه را چاپ کردهاند.
مکتوبات
مکتوبات مجموعهای از ۱۵۰ نامه مولوی در زمانهای مختلف برای افراد متفاوت است. لحن گفتار این نامهها با دیگر کتابهای مولوی تفاوت زیادی دارد و در میان آنها نامههایی با مضامین ساده برای پادشاهان و حاکمان دیده میشود. گرچه در بعضی از نامهها که مولوی به نزدیکان و مریدان خود نوشته است، حال و هوای پر شور نثر و نظم مولوی جلب توجه میکند.
برخلاف کتابهای فیه ما فیه و مجالس سبعه که توسط مریدان و فرزند مولوی به رشته تحریر در آمدهاند، مکتوبات نامههایی است که به دست خود مولوی نگاشته شده و سبک نگارش آن مناسب برای مکاتبه با بزرگان، دولتمردان، شاگردان و مریدانش است.
مجالس سبعه
مقاله مرتبط:
مجالس سبعه مجموعهای از سخنرانیها و نطقهای مولانا در منبر برای مریدان و شاگردانش است. این گفتار پیش از دیدار مولانا با شمس در مجالس مختلف بیان شده است و پس از جدایی از شمس، مولوی تنها یک بار به اصرار صلاح الدین زرکوب به منبر رفت و سپس دست از خطابه و موعظه خوانی برداشت. از شور و اشتیاق مثنوی معنوی و دیوان شمس در این کتاب اثری نیست و این خود گواهی دیگر بر تاثیر عمیق شمس تبریزی بر مولانا جلال الدین دارد.
مضمون اصلی این کتاب را شرح و تفسیر آیات قرآنی با زبان ساده و شعر در بر میگیرد و اشعاری از عطار و سنائی و دیگر شاعران برجسته، در این گفتار به چشم میخورند. قسمتهای عربی کتاب نشاندهنده تسلط کامل مولوی به این زبان و علوم دینی است. در حال حاضر مکتوبات و مجالس سبعه در قالب یک کتاب توسط انتشارات مختلف به چاپ رسیدهاند.
عکس کاور از: ایرنا
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰