به گزارش «مبلغ»- پروفسور تزوتان تئوفانوف، استاد دانشگاه صوفیه، در مکتب عربی بلغارستان که در اوایل دهه ۱۹۶۰ پدیدار شد، جایگاه ویژهای دارد.
وی دانشمندی است که عمیقاً در قرآن کریم و ادبیات و شعر عصر عباسی کاوش کرده و در کشور خود به تدریس و مدیریت دانشگاهی پرداخت و در چندین دانشگاه غربی از جمله آکسفورد سخنرانی کرده و در این سالها آثاری را در موزههای بلغارستان گردآوری کرد که به موضوع میراث ادبی عرب پرداخته است.
تئوفانف دکترای خود را از مؤسسه مطالعات شرقی مسکو در سال ۱۹۸۷ دریافت کرد و در سال ۱۹۹۲ عهدهدار مدیریت مرکز فرهنگ و زبانهای شرقی دانشگاه صوفیه شد.
وی در خلال ترجمه قرآن کریم به زبان بلغاری در سال ۱۹۹۸ میلادی به دین اسلام گروید و همان سال به عنوان رئیس دپارتمان مؤسسه عالی اسلامی صوفیه برگزیده شد. وی درحال حاضر عضو جامعه شرقشناس آمریکا و جامعه بریتانیایی مطالعاتی خاورمیانه است.
این محقق و مترجم قرآن متولد ۱۹۵۲ در صوفیه به درخواست یک مؤسسه انتشاراتی بلغاری، در سال ۱۹۸۷ مفاهیم قرآن کریم را برای نخستینبار به بلغاری ترجمه کرد. تئوفانف اما به تعبیر خود به دنبال تغییر شرایط عمومی و شخصی، بار دیگر ترجمه قرآن کریم را از سر گرفت و ۱۰ سال بعد از آن، اولین متن بلغاری معانی قرآن کریم را که از اصل عربی ترجمه شده بود، ارائه داد.
او درباره شیوه علاقهمندی خود به زبان عربی میگوید: من دانشآموز دبیرستانی بودم و هر روز در کتابفروشیها و کتابخانهها به دنبال کتابهای جالب میگشتم. در این جریان، در واقع چیزی شبیه یک معجزه کوچک اتفاق افتاد، گویی این لحظه، سرنوشت و آینده من را با زبان عربی از پیش رقم زد. چشمم به یک کتاب درسی عربی افتاد و به محض اینکه آن را ورق زدم، علاقه من به زیبایی خط عربی را برانگیخت. البته در ابتدا فقط فرم حروف الفبای عربی و نه محتوای آن مرا مجذوب کرد؛ اما بعد از آن جرقهای در درونم شعلهور شد، عشق شدیدی به عربی که تا به امروز خاموش نشده است.
انگیزه گرایش به زبان عربی
تسوتان تئوفانوف میگوید: من عربی را زبانی پیچیده و غریب نمیدانستم. در طول سالیان متمادی هنگام یادگیری آن با هیچ مشکلی مواجه نشدم، بلکه سرگرم کننده و یک ماجراجویی پربار بود. وقتی انسان دنبال سرنوشتش میرود، خداوند تلاشش را برای رسیدن به خواستههایش تسهیل میکند، برای من یادگیری زبان عربی یک چالش نبود، بلکه کنجکاوی است که من را تا به حال به پیشرفت مستمر سوق داده است، هرچند که پیر شدهام.
وی که در سال ۱۹۷۲ برای تحصیل زبان عربی به دانشگاه بغداد رفته است، درباره اولین فرصت برای آشنایی با شرق و اعراب به معنای وسیع کلمه میگوید: تاریخ ۵ نوامبر ۱۹۷۲ را به خاطر دارم. در صوفیه برف میبارید در حالی که تابستان گرمی در بغداد به استقبال من آمد. خوشحال بودم چون زبان محبوبم را میخواندم و در ابتدا همه چیز را دوست داشتم، حتی اگر گاهی به نظرم عجیب میآمد، انگار قسمتی از سریال هزار و یک شب را میدیدم. مثلاً از سر و صدای خیابانها، صدای اذان در سطح شهر و لباسهای برخی افراد که کاملاً با آنچه من به آن عادت داشتم، متفاوت بود، شگفتزده شده بودم. اما به هر حال، اولین برداشت من از اعراب و مسلمانان مثبت بود، به خصوص در مورد رفتار مردم که بعدها متوجه شدم که درک خوب، بردباری و اخلاق نیکو ناشی از تأثیر دین است.
وی افزود: در آن زمان عراق کشوری آرام و مرفه بود. استادان مشهوری از تمام کشورهای عربی از دانشگاه بغداد دیدن کردند و سخنرانیهای ارزشمندی بهویژه در دانشکده ادبیات ارائه کردند و بسیاری از اساتید، نه تنها به دلیل وسعت دانش آنها، بلکه به دلیل نوع برخورد با دانشجویان و موقعیت آنها در جامعه بر من تأثیر گذاشتند که از جمله آنها مهدی المخزومی، ابراهیم السامرایی، محسن جمالالدین، ابراهیم الوائلی، علی جواد الطاهر و دیگران هستند.
تئوفانوف درباره اینکه در چه مرحلهای از کنکاش در میراث عرب تصمیم گرفتید که ترجمه معانی قرآن کریم را آغاز کنید، گفت: من هدف خاصی داشتم: رسیدن به سطحی که بتوانم متون ادبی، به ویژه شعر معاصر عربی را ترجمه کنم، اما به تدریج متوجه شدم که هسته اصلی علاقه من در ادبیات کلاسیک عرب است. پس به شعر عباسی روی آوردم. در همان زمان، برای من روشن شد که تمدن عربی _ اسلامی پدیدهای پیچیده است که نمیتوان یکی از شاخههای آن، یا یکی از موضوعات یا یکی از متون آن را بدون تعمق در همه عناصر آن درک کرد. شما باید حجم عظیمی از متون ادبی و علمی را برای خود ترجمه کنید. بدین ترتیب سفر طولانی من به گنجینههای زبان عربی آغاز شد.
وی ادامه داد: پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه بغداد، به عنوان استاد دانشگاه صوفیه منصوب شدم و در مورد ادبیات کهن و مدرن، فلسفه و تمدن عربی سخنرانیهای زیادی داشتم و بیشتر و بیشتر در اعماق بیپایان علم عربی _ اسلامی فرو رفتم. در ابتدا علاقهای به قرآن نداشتم، یعنی فکر میکردم که از نقطهنظر صرفاً زبانی، درک و ترجمه آن برایم دشوار نخواهد بود.
تئوفانوف گفت: من عاشق چالشها هستم و به چیزهای آسان راضی نیستم. همزمان متون دشوار عربی مانند معلقات سبع و اشعار ابوالعلاء المعری، ابن الفارض، المتنبی، ابن المعتز و ابوتمام و غیره آنها را ترجمه کردم، اما هنوز به بلوغ روحی و روانی لازم برای درک اعجاز قرآن نرسیده بودم.
وی درباره اینکه چه چیزی شما را به سمت ترجمه قرآن کریم سوق داد، آیا این کنجکاوی شناختی بود یا صرفاً دعوتی بود که از یک ناشر بلغاری دریافت کردید، گفت: در ابتدا قصد ترجمه قرآن کریم را نداشتم تا اینکه از یکی از مؤسسات انتشاراتی بلغارستان برای انجام این کار فاخر دعوت شدم. بدون اینکه به سختیهای انجام کار فکر کنم به راحتی این پیشنهاد را پذیرفتم. من از این پیشنهاد شگفتزده شدم، زیرا مقامات کمونیستی بلغارستان در آن زمان فرقههای دینی اعم از مسیحی، یهودی یا اسلامی را نیز از انجام مناسک خود منع میکردند.
وی افزود: سالها بعد متوجه شدیم که دولت بلغارستان حتی تصمیم گرفته است که نامهای اسلامی ترکهای این کشور را تغییر داده و بهمنظور همسانسازی اجباری، نامهای بلغاری را جایگزین آن کند. علاوه بر این، اقدامات برای محدود کردن حقوق مسلمانان بلغارستان افزایش یافته بود. در همان زمان، حزب کمونیست بلغارستان، ترجمه معانی قرآن کریم را توصیه کرد تا در بلغارستان تمرکز از موضوع دینی به موضوع قومی تغییر یابد. گویا گفتند: بله، ما مسلمان داریم و ترجمه کتاب مقدسشان را در اختیارشان میگذاریم، اما آنها ترک نیستند، بلکه بلغاریتبار هستند.
وی افزود: انتخاب شدن به عنوان مترجم معانی قرآن کریم برای من باعث افتخار و قدردانی از سطح علمی و مهارت من در این زمینه بود. بنابراین از سال ۱۹۸۷ شروع به کار کردم و سه سال بعد ترجمه قرآن را به پایان رساندم.
پیوستن به روح وحی لازمه ترجمه قرآن کریم است
این پژوهشگر درباره اینکه در طول کار خود در زمینه ترجمه معانی قرآن با چه مشکلاتی در خصوص زبان، اصطلاحات، نام مکانها و غیره یا خود معانی عربی وارده در قرآن کریم روبه رو بوده است، گفت: وقتی در طول سالیان گذشته به سرنوشت خود با ترجمه معانی قرآن کریم نگاه میکنم، آیه ۷۲ را از سوره احزاب به یاد میآورم: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا: ما امانت [الهی و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند و[لی] انسان آن را برداشت راستی او ستمگری نادان بود.»
تئوفانوف با بیان اینکه شکی نیست که ترجمه معانی قرآن کار سختی است که مستلزم آگاهی از اسرار زبان عربی، تفاسیر مختلف، دلایل نزول و فقه است، گفت: نه تنها این، بلکه مترجم قرآن کریم باید معنای مناسب از میان معانی را انتخاب کند و مهمترین چیز در این مسیر، پیوستن به روح وحی و پیروی از رویکردی جامع در ترجمه معانی همه سورهها و آیات است.
وی افزود: همانطور که گفتم ترجمه را در سه سال به پایان رساندم و سپس تغییرات تاریخی در بلغارستان رخ داد که به نوبه خود نگرش من را نسبت به ترجمه تغییر داد. مردم برای اعتراض به حاکمیت کمونیستی به خیابانها ریختند و من برعکس در اتاقم را بستم و تمام زندگیام را از نو اندیشیدم و فکر کردم. وقتی متن ترجمه شده را خواندم، با وجود اینکه ترجمه دقیقی بود، آن را خشک، مرده، بیروح و دور از اصل عربی، دیدم، همان لحظه بود که از صفر شروع به کار کردم.
قرآن افقی نو به رویم گشود
تئوفانوف با بیان اینکه قرآن کریم سرنوشت او را در زندگی روشن کرده و از جاهطلبی دنیوی در امان داشته است، گفت: قرآن کریم، افقی را که هرگز به ذهنم خطور نکرده بود در برابرم گشوده است و مرا دوراندیش با دیدگاهی بالغتر و عمیقتر کرده است.
وی در پاسخ به این سؤال که قبل از به قدرت رسیدن کمونیستها در سال ۱۹۴۴، اولین ترجمه از معانی قرآن کریم در بلغارستان منتشر شد که از متن انگلیسی کپی شده بود، آیا قبل از شروع به ترجمه مستقیم معانی متن قرآن از عربی به بلغاری، آن را مطالعه کردید، گفت: ترجمههایی از ترکی نیز وجود دارد. متأسفانه از آن زیاد استفاده نکردم. این کار مترجمانی بوده که ممکن است معانی قراغن کریم را بلد بودند اما به زبان بلغاری مسلط نبودند گاهی اوقات از عباراتی سخیف استفاده کردند که گویی متن مقدس را بدون اینکه متوجه شوند به تمسخر گرفتند.
تئوفانوف گفت: آن مترجمان از اصل عربی نیز دور شدند، به طوری که مثلاً کلمه فارسی عثمانی (پیغامبر) را در معنای پیامبر به کار بردند که برای خواننده بلغاری روشن نیست. در مورد من، من به ترجمه روسی، انگلیسی و گاهی فرانسوی و آلمانی تکیه کردم. ترجمه من اولین ترجمه آکادمیک به زبان بلغاری و تنها ترجمهای است که توسط دارالفتوای عمومی مسلمانان بلغارستان به رسمیت شناخته شده است.
وی درباره اینکه چه کسی ابتکار تأسیس بنیاد خیریه توتان تئوفانوف و وبسایت arabiada را برای معرفی میراث ادبی اعراب به خواننده بلغاری بر عهده گرفت؟ گفت: ایده ایجاد این مؤسسه و وبسایت با هدف آشنایی عموم مردم بلغارستان با دستاوردهای تمدن و فرهنگ عرب و به طور کلی جهان عرب معاصر و همچنین تشویق عربگرایان جوان بلغاری است و اما من خود را یک مترجم متواضع میدانم که تمام زندگی خود را وقف خدمت به زبان عربی و تمدن نابغه آن کرد. ابتکار عمل تأسیس این بنیاد هم از سوی همکاران من با مشارکت معنوی و نه مالی تاجرانی که روابط اقتصادی با جهان عرب دارند، انجام شد.
وی افزود: نکته مهم این است که ما میخواهیم روی چیزهای مثبتی تمرکز کنیم که ما را با جهان عرب و سهم اعراب در تمدن جهانی گرد هم میآورد. بر کسی پوشیده نیست که جامعه بلغارستان به طور کلی اطلاعات فراوانی در مورد تاریخ، علوم و ادبیات اعراب نداشت و اگر هم وجود داشت، عینی نبود.
تئوفانوف گفت: عملیاتهای تروریستی که توسط افرادی با نامهای عربی انجام میشد و تعداد زیاد مهاجران از برخی کشورهای عربی باعث شد، افکار عمومی علیه اعراب باشد؛ اما ما در تلاش هستیم تا با تبلیغ دستاوردهای عربی، این وضعیت را تغییر دهیم. این سایت از ترافیک و بازدید زیادی برخوردار است که نشاندهنده موفقیت و مفید بودن آن است.
اعجاز قرآن مرا از شعر دور کرد
وی درباره اینکه چرا اشعار ابوالعتاهیه را به عنوان موضوع پایاننامه خود در مقطع دکتری در دانشگاه مسکو برگزیده است، گفت: ابوالعتاهیه شاعر عباسی واعظی حکیم بود که در مسائل مرگ و زندگی تعمق میکرد و نومیدی نسبت به دنیا، گرایش به آخرت، فنای دنیا، سرنوشت انسان، اخلاق، نصیحت و ارشاد صحبت کرده است. او آنچه را که زهدیات نامیده میشود در شعر خود ارتقا داد و مییابیم که او در زهد خود به دو نکته برجسته میپردازد: ترساندن از دنیا و تشویق به آخرت. ابوالعتاهیه همچنین دعوت به قناعت میکند و میگوید که مال دنیا با صاحبانش وارد قبر نمیشود و از همین رو اشعار او در این خصوص را انعکاس باورها و مواضع شخصی خود نسبت به زندگی و جامعه میدانم و همچنین با توجه به اینکه شرقشناسان آنچنان به جایگاه ابوالعتاهیه در تاریخ ادبیات عباسی نپرداخته بودند، عنوان پایان نامه خود را نقش ابوالعتاهیه در ارتقای قصاید فلسفی در شعر عربی انتخاب کردم.
این مترجم قرآن کریم در پاسخ به این سؤال الجزیره که اوایل مجموعه شعری با عنوان «واحات» منتشر کردید، اما دیگر به انتشار مجموعه شعر بازنگشتید، آیا شعر را کاملاً رها کردید و چرا گفت: در اثر تأثیر اعجاز قرآن بر روح و جانم از سرودن شعر دست کشیدم. پس از انتشارات واحات دو مجموعه شعر «صیدلیه اللیل» و «إنسان تحت السماء»(«داروخانه شبانه» و «مردی زیر آسمان»)را منتشر کردم . در برههای از زندگیام، به دلیل اعتقادم به اینکه کسی به افکار و احساسات من اهمیت نمیدهد، دچار بحران روحی شدم، بنابراین انتشار شعرهایم فایدهای نداشت و به حکمت و دانش در قرآن کریم روی آوردم.
وی درباره دلیل مهاجرت خود به فرانسه برای زندگی و اینکه آیا به دنبال کار پژوهشی تازهای است، نیز گفت: دختر من شهروند فرانسه است و با خانوادهاش در پاریس زندگی میکند. سه سال پیش تصمیم گرفتم برای همیشه به فرانسه نقل مکان کنم تا نزدیک دو نوه کوچکم باشم. همچنین فرصتهایی را برای تحقیق درباره پروژههای مشترک با همکاران فرانسوی من فراهم شده و فرانسه وطن دوم من شده است.
تحقیقات تازه درباره زندگی پیامبر اکرم(ص)
تئوفانوف گفت: در حال حاضر مشغول تحقیق درباره زندگی پیامبر(ص) هستم و در این کار به مرحله پیشرفتهای رسیدهام. در عین حال، به کار بر روی تاریخ ادبیات کلاسیک عرب ادامه میدهم؛ موضوعی که بیش از ۴۰ سال در مورد آن سخنرانی میکنم.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰