به گزارش هوشمند نیوز به نقل از ایرنا ریچارد هاس در ابتدای این مقاله با اشاره به اینکه ایران “تا همین اواخر مهمترین بازیگر منطقهای در خاورمیانه و تأثیرگذارتر از مصر، اسرائیل، عربستان سعودی یا ترکیه بود” با اشاره به تحولات اخیر منطقه و حوادث غزه، لبنان و سوریه مدعی شد که ایران ظرف چند ماه در شرایط متفاوت از گذشته خود قرار گرفته است.
به نوشته مدیر برنامه ریزی سیاسی وزارت امور خارجه دولت بوش، این شرایط دوباره بحث را در مورد نحوه برخورد آمریکا و شرکای آن با چالش های ناشی از ایران گشوده است.
هاس نوشت: بهترین رویکرد، رویکردی است که هدف تغییر خط مشی امنیتی ایران را از طریق دیپلماسی و در کنار توانایی و تمایل به استفاده از نیروی نظامی در صورت خودداری تهران از رسیدگی کافی به نگرانی های آمریکا و غرب، پیگیری کند.
به گمان این دیپلمات پیشین، سه رفتار ایران موجب نگرانی مداوم است: نخست، حمایت از گروه های نیابتی. دوم، برنامه هسته ای و سوم اوضاع داخلی. در حالت ایده آل، سیاست آمریکا به هر سه نگرانی با هدف محدود کردن پشتیبانی نظامی از گروه های نیابتی، تعیین محدودیت قابل راستی آزمایی برای برنامه هستهای و صدور هشدار لازم در صورت حرکت به سمت گریز هسته ای و ایجاد فضای سیاسی و شخصی بیشتر برای شهروندان ایران خواهد پرداخت.
نویسنده در ادامه تاکید کرد که هدفگذاری برای موفقیت در هر سه حوزه به طور قطع شکست خواهد خورد و افزود: برنامه هسته ای باید در صدر اولویت های سیاست گذاران آمریکایی باشد. اگر ایران دارای سلاح هسته ای باشد، در موقعیتی قرار خواهد گرفت که بسیاری از همسایگان و شرکای منطقهای آمریکا و به خصوص اسرائیل را تهدید خواهد کرد. از سوی دیگر، ایران و یا گروه های تحت حمایتش نیز می توانند تهاجمیتر عمل کنند. ایران دارای تسلیحات هسته ای میتواند چندین کشور دیگر منطقه از جمله عربستان سعودی و ترکیه را وادار سازد تا سلاح هسته ای ساخته و یا آن را تهیه کنند. چنین تحولی احتمال درگیری در منطقه و کاربرد سلاح های هسته ای را افزایش می دهد.
هاس نوشت: برخی از سیاستگذاران و تحلیلگران به تغییر حکومت اولویت می دهند. استدلال آنها این است که یک ایران دموکراتیک و طرفدار غرب، سلاح هستهای را نادیده گرفته و از حمایت از گروه های نیابتی چشم پوشی می کند. با این حال، دلیل چندانی وجود ندارد که گمان کنیم واشنگتن میتواند تغییر حکومت را تسهیل کند. تاریخ نشان می دهد که هیچ اطمینانی برای دستیابی چنین ابزارهایی به نتیجه مطلوب وجود ندارد.
در این میان، توقف برنامه هسته ای ایران و حمایتش از نیروهای نیابتی کماکان در صدر اولویت ها قرار خواهند داشت. همانند راهبرد واشنگتن در زمینه مهار شوروی در دوران جنگ سرد که گرچه بر شکل دادن به سیاست خارجی مسکو متمرکز بود، اما به فروپاشی آن نظام کمک کرد، اکنون نیز محدود کردن توانمندی های ایران و شکل دادن به رفتار خارجی آن باید در اولویت باشد. چنین تلاش هایی ممکن است بر تحولات داخلی نیز تأثیر بگذارد، اما این موضوع باید اولویت کمتری داشته باشد.
دیپلماسی با پشتوانه استفاده معتبر از نیروی نظامی در قیاس با دیپلماسی بدون چنین تهدیدی شانس موفقیت بسیار بیشتری داشته و کاربرد نیروی نظامی پس از شکست دیپلماسی معقول و مقبول، شانس بسیار بیشتری برای جلب حمایت داخلی و بین المللی دارد.
به گمان هاس، دیپلماسی باید به دنبال دستیابی به یک معامله بزرگ باشد که بر اساس آن ایران باید با محدودیت های دائمی و قابل راستیآزمایی برنامه هستهای خود موافقت کرده، مقدار مواد غنی شده و سطح غنی سازی را محدود و تضمین دهد که هرگونه فعالیت یا ظرفیت هسته ای ممنوعه مدتها پیش از آنکه منجر به ساخت سلاح هسته ای شود، کشف شود. این توافق همچنین حمایت نظامی ایران از بازیگران غیردولتی مانند حزب الله، حماس و حوثی ها را رد کرده و برنامه موشکی بالستیک ایران را محدود خواهد کرد.
بر اساس چنین توافقی، ایران میتواند برنامه انرژی هستهای خود را تحت محدودیتهای شدید و نظارتهای سرزده حفظ کرده و از بازیگران منطقهای حمایت سیاسی و اقتصادی کند. تحریمهای اقتصادی نیز به میزان قابل توجهی کاهش یافته و حتی تحریمهای باقی مانده نیز در صورت برخورداری شهروندان ایرانی از آزادی بیشتر قابل کاهش یا رفع خواهند بود. آمریکا نیز دولت کنونی ایران را به رسمیت شناخته و از تلاش برای تغییر رژیم چشم پوشی می کند. واشنگتن این ترتیبات را به عنوان یک توافق رسمی برای تائید به کنگره ارائه می کند تا به ایران اطمینان دهد که این توافق حتی پس از تغییر دولت نیز پابرجا خواهد ماند.
تحولات 15 ماه گذشته فرصتی غیرمنتظره ایجاد کرده که نباید از دست داد. مذاکره بر سر یک پیمان جدید و بهبود یافته مشابه اقدامی است که ترامپ در زمان مذاکره با مکزیک و کانادا برای جایگزینی توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) با توافق آمریکا، مکزیک و کانادا انجام داد. توافق جدید با ایران همچنین نیاز به استفاده گسترده از نیروی نظامی را که ترامپ از دیرباز در برابر آن مقاومت می کند، برطرف می سازد.
این صاحبنظر بنام روابط خارجی در خاتمه این یادداشت با تاکید بر “فوریت” تعامل با ایران نوشت: احتمالاً ایران به زودی تلاش خواهد کرد تا نیروهای نیابتی خود را بازسازی کرده و با نابودی بازدارندگی متعارف خود، ممکن است به این نتیجه برسد که تنها یک سلاح هسته ای می تواند از آن در برابر اسرائیل و آمریکا محافظت کند. ممکن است الماس دائمی باشد اما فرصت های راهبردی خیر. همانطور که نویسنده کتاب “هنر توافق” به نیکی می داند، آنها را باید به سرعت غنیمت شمرد.
311311
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰