در این یادداشت آمده است:آنچه جنگ اوکراین را به ایران پیوند میدهد، در سه محور میتوان خلاصه کرد.
اول نوع روابط تهران-مسکو است. اصلاح روند گذشته، کاهش وابستگی به روسیه و برقراری توازن در سیاست خارجی.
دوم، تضعیف روسیه در مجموع به نفع ایران است. با وجود این روابطی دوستانه و مبتنی بر احترام متقابل و منافع مشترک با همسایه شمالی علاوه بر الزامات همسایگی، در جهت افزایش قدرت چانهزنی با غرب و پیشبرد سیاست خارجی متوازن ضروری است.
سوم، ایران با استفاده از شرایط کنونی باید در موضوعاتی مانند توافق هستهای، رهایی از تحریمها، حضور در بازار انرژی اروپا، برقراری روابط با اروپا و آمریکا سیاستی کاملا مستقل از روسیه در پیش گیرد. روسیه گرفتار در جنگ، موافقِ توافق هستهای نیست. روانهشدن نفت ایران به بازارهای جهانی و احتمال توافق اروپا با ایران برای تأمین بخشی از گاز مورد نیاز اروپا همواره خط قرمز کرملین بوده است. همچنین دستیابی به توافق، آسودگی خیالِ غرب و بهخصوص آمریکا از یک بحران و تمرکز بیشتر بر بحران اوکراین و چین است.
شرایط حاکم بر جنگ، فرصت را برای نهاییکردن توافق هستهای فراهم کرده است. آمریکا با هدف مهار هستهای و عدم اشاعه خواستار توافق با ایران است. به نظر میرسد در ایران نیز تصمیمِ سیاسی برای توافق اتخاذ شده است. هر دو کشور با موانع داخلی روبهرو هستند. در آمریکا انتخابات میاندورهای و خطر ازدستدادن کرسیهای دو مجلس توسط دموکراتها بایدن را تحت فشار قرار داده و ریسکپذیری او را کاهش میدهد. در ایران هم تندروهای مخالف توافق بر این باورند که با توجه به مشغولیت و تمرکز آمریکا (و غرب) بر بحران اوکراین، میتوان امتیازات بیشتری گرفت که به نظر میرسد تصور صحیحی نیست. موانع موجود و ازجمله موضوع سپاه که ظاهرا موضوع اصلی توافق است، در صورت برخورداری از اراده سیاسی حلشدنی است.
23302
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰