علی اکبر صالحی آکادمیسین و سیاستمدار خوشپوش ایرانی است که اگر چه نامش با صنعت هستهای کشور گره خورده است، اما سابقه وزارت نیز دارد. صالحی یکی از معتدلترین وزرای خارجه ایران در دورهای بود که گفتمان سیاست خارجی با چالشهای فراوانی روبرو بود. همین اعتدال نیز سببساز آغاز مذاکرات پیشابرجام در عمان و تغییر گفتمان سیاست خارجی شد.
پس از آن نیز صالحی با حضور در راس سازمان انرژی اتمی، فنیترین و علمیترین دوره این سازمان را رقم زد. اکنون او با تجربه سیاستخارجی و مدیریت صنعتهستهای، در جایگاه قائم مقام فرهنگستان علوم ایران قرار گرفته است. بدیهی است صالحی در پی پیوند تجربه سیاسی و مدیریتی پیشین خویش با سیاستگذاری علمی پیشرو است و در این مسیر فرهنگستان علوم نهادی مطمئن برای این ریلگذاری محسوب میشود.
علی اکبر صالحی در این گفت وگو سخن از دیپلماسی علمی به میان آورده است. امری که حاصل ترکیب تجربههای گران او در سالهای گذشته است. او در این مصاحبه با ترسیم آینده دیپلماسی علمی کشور از جهت برنامهریزی و مسیرسازی، مهمترین عامل در جهت رشد و توسعه علم و فناوری را تغییر نگرشهای سیاسی، مدیریتی و به خصوص تغییر رویکرد امنیتی که تا کنون در مواجهه با نخبگان بوده است ارزیابی میکند. متن مکتوب مصاحبه پیش روی شما است.
***
*به عنوان پرسش نخست بفرمائید که وضعیت علمی کشور را چگونه میبینید؟
واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه اخیر به الگویی کارآمد در باب به فعلیت رساندن ظرفیتها و استعدادهای عمومی در عرصه فعالیتهای علمی و تحقیقاتی تبدیل شده است. آمارها و آمایشهای معتبر نشان میدهد که کشور ما در دانشهای تجربی نظیر پزشکی و همچنین برخی از دانشهای مهندسی پیشرفتهایی فراتر از متوسط منطقهای داشته است. این ترقی چشمگیر فارغ از همه پیشرفتهایی است که در دانش و فناوری هستهای، صنایع هوافضا و همچنین سلولهای بنیادین در کنار توجه کمنظیر به زیرساختها وسختافزارهای علمی و گسترش کمّی آموزش عالی پس از انقلاب اسلامی به وجود آمده است. خوشبختانه دفاع تمام قد مقام معظم رهبری در باب استفاده از علم و لزوم حمایت از تولید علم در کشور نه تنها باعث دلگرمی اهل علم، بلکه سببساز برداشته شدن قدمهای بلندی در عرصه علم و فناوری جمهوری اسلامی ایران شده است. اما با نگاهی گذرا به ظرفیتهای کشور به این نکته رهنمون میشویم که برداشتن قدمهای بلندتری در زمینههای مختلف علمی در دسترس کشور قرار دارد و میتوان با رفع برخی موانع، وضعیتی متعالی را در عرصه علم و فناوری به طور کامل محقق کرد.
*به نظر شما چه موانعی پیش روی توسعه و پیشرفت علمی کشور وجود دارد؟
به نظر بنده، به عنوان فردی که سالهایی از عمر خود را صرف خدمت در عرصههای علمی، دیپلماسی و همچنین مدیریتی کرده است، مانع و رادع تحقق حداکثری ظرفیت علمی کشور را، عدم وجود یک دیپلماسی کارآمد علمی در جمهوری اسلامی ایران میداند. چه اینکه بدون تبادلات علمی نمیتوان انتظار پیشرفت جامع و سریع در این حوزه را داشت و از سوی دیگر پیشرفتهای علمی در چهار دهه اخیر در کشور ما ضرورت توجه هر چه بیشتر به مقوله «دیپلماسی علمی» و همکاری با کشورهای دیگر در زمینههای علمی و فناروری را به ما یادآور میشود. این یک امر بدیهی است که علم منحصر در یک سرزمین نیست و در نتیجه پیشرفت همهجانبه علمی در یک دنیای محصور رخ نخواهد داد. آموزه پیامبر گرامی اسلام در روایت معتبر «اطلب العلم ولو بالصین» نیز نشان از اهمیت این امر دارد. حضرت رسول صلواتالله علیه در این روایت این نکته را گوشزد کردهاند که علم محصور در یک مکان نیست، بلکه در اقصینقاط دنیا پراکنده است و برای به دست آوردن آن باید به نقاط دیگر سفر کرد حتی به چین! ترجمان این روایت آموزنده پیامبر اسلام (ص) همان چیزی است که از آن به عنوان دیپلماسی علمی یاد میکنیم.
*دیپلماسی علمی چیست و چه جایگاهی در تعاملات خارجی کشورها دارد؟
دیپلماسی علمی که نقشی اساسی در ارائه تصویری توانمند و روشن از کشورها در عرصه بینالمللی دارد، مورد توجه کشورهای مختلفی پس از پایان جنگ سرد قرار گرفته است. تاریخ سه دهه گذشته نشان دهنده این است که یکی از راهکارهای کشورهای اروپای شرقی برای بازگشت به روال عمومی پس از فروپاشی شوروی بهرهگیری از قابلیّتهای دیپلماسی علم بوده است. امروزه پس از جنگ سرد و از بین رفتن فضای دو قطبی در معادلات بینالمللی، روند تحولات به سمتی رفته است که فضای تکقطبی نیز در حال تضعیف شدن است و بدینترتیب قدرت ایالات متحده در سراسر جهان به چالش کشیده شده است. امری که به نوبه خود پایه و مایه شکلگیری فضای چندقطبی در معادلات جهانی شده است. اما یکی از دلایل مهم پدیدار شدن این فضای چندقطبی، ظهور قدرتهای جدید در عرصه توانمندیهای فناورانه بوده است. کشورهای مالزی، اندونزی و ترکیه به عنوان کشورهایی با جمعیت قابل توجه مسلمان با بهرهگیری از دیپلماسی علمی، نه تنها توان داخلی خود را به محک دستاوردهای خارجی زدند، بلکه با به اشتراک گذاشتن توانمندیهای خود، چهره مترقی در عرصه علم وفناوری از خود به نمایش گذاشتهاند. اگر به این نکته امعان نظر داشته باشیم که بر اساس برخی نظرسنجیها توانمندیهای علمی و فناورانه کشورهایی نظیر ژاپن و کره جنوبی کمتر از قدرت نظامی ایالات متحده و فدراسیون روسیه افکار عمومی ملتها را تحت تاثیر قرار نداده است، لزوم توجه به تجربه دیپلماسی علمی بیش از پیش روشن میشود.
*به نظر شما علل عدم موفقیت ما در اتخاد دیپلماسی علمی ناظر به چه نکتههایی است؟
طبیعتا پیگیری دیپلماسی علمی شروطی دارد که باید به آن توجه کرد. در وهله نخست باید اعتراف کنیم که بدخواهان جمهوری اسلامی ایران مایل به پیگیری جدی دیپلماسی علم از سوی ما نیستد. بدخواهان ما با آگاهی که از ظرفیتها و پیشرفتهای ایران دارند، همواره درصدد هستند تا از طرق مختلف کشور را از مزیتهای حضور در مجامع بینالمللی و عرضه دستاوردهای خود و اخذ تجربیات دیگران محروم سازند. ما باید با تمام قدرت در جبهه علم و دیپلماسی فعالانه با این راهبرد بدخواهانه مبارزه کنیم و این حصار تحمیلی آنان را بشکنیم. یکی از مهمترین دغدغههای رزمندگان جبهه علم کشور، به روزرسانی تجهیزات و ساختارهای پژوهشی در دانشگاهها و پژوهشگاههای کشور است. ما موظفیم زمینههای پژوهشی دانشگاهیان را با فراهم آوردن امکانات روز فراهم آوریم. اگر در این به روزرسانی غفلت صورت پذیرد و از ارتقاء سختافزاری آزمایشگاهها و پژوهشگاهها بازبمانیم، طبیعتا اختلاف سطحی میان محیطهای پژوهشی داخل و خارج از کشور پدید میآید که پژوهشگر ایرانی را در برقراری ارتباط و همکاری علمی با دیگر پژوهشگران کشورهای پیشرو علم و فناوری دچار مشکل میکند. پیشنهاد ما این است که با تخصیص سالیانه یک میلیارد دلار از محل صندوق توسعه ملی، زمینه رشد و شکوفایی کمنظیر علم و فناوری در کشور را فراهم آوریم. با اختصاص این مبلغ برای مجموعه دانشگاهها و پژوهشگاههای کشور، زمینه برای همسانسازی عرصه فنی و تکنولوژیک تحقیقات علمی در داخل و خارج از کشور فراهم میشود. ناگفته پیدا است که سربازان اصلی جبهه دیپلماسی علمی، اندیشمندان، دانشمندان و پژوهشگران هستند. افرادی که رعایت شان و آسایش آنها بر هر حکومتی واجب است. هر چند که فعالان عرصه علم و فناوری افرادی نیستند که به دنبال سودجویی و یا سوداگری باشند، اما فراهم آوردن زمینه راحتی برای امرار معاش آنان و یا دسترسی آنان به مسکن، بهداشت و آموزش فرزاندانشان باعث میشود تا عالمان با فراغ بال بیشتری در سنگرهای علم و فناوری حاضر شوند. موضوع دیگر ناظر به امنیت روانی و ذهنی اندیشمندان، دانشمندان و پژوهشگران است. باید زمینهای فراهم شود که عالمان بدون کمترین دغدغه خاطر امنیتی و ترس از هر گونه اتهامزنی از سوی دستگاههای امنیتی، نظرات خود را تا زمانی که مخلّ امنیت ملی کشور نباشد، با پرهیز از خودسانسوری بیان کنند. یکی از مواردی که باید از سوی مراجع امنیتی مورد تجدیدنظر قرار گیرد، لزوم تغییر نگرش به ایرانیان دوتابعیتی است. بسیاری از نخبگان ایرانی که پیشرفتهای مهم علمی در کشورهای میزبان خود داشتهاند، در یک وضعیت اداری و استخدامی کشور محل اقامت مجبور به کسب تابعیت مضاعف شدهاند. متاسفانه نگاهی به این دسته از فرهیختگان ایرانی از سوی برخی مراجع نظارتی وجود دارد که ابتدا به ساکن شکاکانه و گاهی افراطگونه در حد مجرم و یا جاسوس کشور بیگانه دانستن آنها است. البته لزوم هوشیاری دستگاههای امنیتی برای دفاع و صیانت از حریم کشور در برابر احتمال رخنه دشمن از هر حفرهای بحثی پذیرفته شده است و از سوی هر سیستم حکومتی دنبال میشود. اما این بحث نباید به شکلی پیگیری شود که ضمن ایجاد نوعی هراس از ایرانیان خارج از کشور، مانع داشتن هر نوع نگاه مثبتی به آنان نیز بشود. حداقل تجربه بنده در مراکز حساسی که مدیریت آن را بر عهده داشتهام نشان نمیدهد که حتی یک مورد جاسوسی از سوی عاملی صورت گرفته باشد که دارای تابعیت دوگانه بوده باشد و همه این رخنههای امنیتی از سوی کسانی صورت گرفته بود که صرفا شهروند ایران بودهاند. بنابراین در مجموع به نظر میرسد که برقراری ارتباط با اندیشمندان، دانشمندان و پژوهشگران دوتابعیتی و سپس حفظ ارتباط آنان با کشور یکی از مسائل مهمی است که جدی گرفتن آن برکات زیادی برای محیط علمی کشور میتواند داشته باشد و باید آن را جدی گرفت
*آیا با رفع این موارد، وضع علم کشور به گونهای است که بتواند ارتباطات علمی با دنیا برقرار کند؟
به هر حال باید از نقطهای شروع کرد. به نظر میرسد جهان اسلام هدفگذاری مناسبی برای این دیپلماسی است. قطعا جمهوری اسلامی ایران شایستگی مرکزیت علمی جهان اسلام را دارد و میتواند کانون تجمع دانشمندان کشورهای اسلامی باشد. اما ایجاد و تداوم این کانون در گرو پیگیری جدی دیپلماسی علمی است. علاوه بر سعه صدر در مواجهه با دانشمندانی که علاوه بر تابعیت ایرانی، تابعیت کشور دیگری را نیز دارند، لزوم تسهیل روالها جهت میزبانی جمهوری اسلامی ایران از نخبگان کشورهایی نظیر مالزی، اندونزی، عراق، افغانستان و پاکستان نیز باید در دستور کار مراجع تصمیمساز و تصمیمگیر باشد. باید شرایطی مهیا شود که همانطور که سالانه تعداد زیادی از بیماران و مددجویان از این سه کشور اخیر برای درمان و بهرهگیری از خدمات پزشکی به کشور ما سفر میکنند، دانشمندان و پژوهشگران این کشورها نیز برای ادامه تحقیقات و یا آغاز تحقیقات مشترک با نخبگان ایرانی به کشور ما سفر علمی و فرصت مطالعاتی داشته باشند و در صورت نیاز فرآیند اعطای تابعیت ایران به این افراد تسهیل شود..
*به نظر میرسد ارتباط برقرار کردن با مجامع علمی دنیای اسلام نیز نیازمند تجربه و سابقه است.
این تجربه از هماکنون در محیط علمی ما وجود دارد. همانطور که ایران با راهاندازی و جااندازی جایزه المصطفی (ص) در میان نخبگان مسلمان سرزمینهای اسلامی و غیراسلامی، رویکرد موفقی از دیپلماسی علمی، هر چند در حیطهای تعریفشده را به منصه ظهور رسانده است، میتواند در حیطهای کلانتر، دانشگاههای خود را پیشقراول ارتباط با دیگر دانشگاههای دنیا از طریق برپایی نشستهایی مشترک با برندگان جایزههای نوبل و فیلدز و یا تعامل علمی با قطبهای علم و فناوری دنیا قرار دهد تا جایگاه کشور را بیش از گذشته در افکار عمومی دنیا ارتقاء بخشد. این نکته را هم فراموش نکنیم برقراری دیپلماسی علمی باعث میشود تا فضای مثبت و سازندهای از سوی نخبگان جهانی درباره پیشرفتهای فزاینده ایران به مجامع و مراجع جهانی بازتاب داده شود. این بازتاب مثبت خود به خود باعث میشود تا پیامهای اصیل و اصلی انقلاب اسلامی نیز بدون نگرشهای مبتنی بر تبلیغات مستقیم که در دنیای امروز بازدهی کمتری دارد، به جهانیان رسانده شود.
* بخشی از دانش روز دنیا در اختیار کشورهای غربی است و الزما فعال کردن دیپلماسی علمی در عرصه مجامع اسلامی ثمربخش نیست.
بله! منظور ما انحصارا ارتباط با کشورهای اسلامی نیست. بلکه به صورت ویژه به آن اشاره کردیم. از این رو باید به برقراری ارتباط علمی با همه کشورهای پیشرفته دنیا نظر داشته باشیم. یکی دیگر از دلایلی که ما را متوجه اهمیت و ضرورت پیگیری دیپلماسی علمی میکند، گسترش فناوریهای روز مانند فناوری کوآنتومی و همچنین پیشرفتهای برقآسا در حوزه هوش مصنوعی است. ایجاد ارتباط علمی محافل علمی داخلی با دیگر محیطهای علمی باعث میشود که سرعت حرکت ما در این گونه دانشها و فعالیتها بیشتر شود و از سرعت متوسط جهانی در پیشرفت اینگونه علوم عقب نمانیم. به نظر میرسد با توجه به سرعت تحولات در این زمینه، اگر تعللها ادامه پیدا کند و عقبماندگیها بیشتر شود، منجر به تحمیل یک وابستگی مطلق ناخواسته به خارج از کشور خواهد شد. تحقق شعار استقلال علمی که یکی از آرمانهای درخشان انقلاب اسلامی نیز بود ما را به برقراری و پیگیری دیپلماسی فعال علمی وادار میسازد. به هر حال همه باید تلاش کنیم بار دیگر شاهد این باشیم که کشورمان همانند دوره دیرین و درخشانی که با میدانداری دولتمردان علمی سرافرازی نظیر نصیرالدین طوسی و رشیدالدین فضلالله همدانی تبدیل به قطب فکری و علمی تمدن اسلامی شده بود، در رتبه ممتازی که شایسته آن است قرار گیرد و نه تنها کانون توجه، بلکه کانون اجتماع نخبگان جهان اسلام باشد. یکی از راهکارهای تحقق این امر مهم، برندسازی ایران در عرصه فعالیتهای فناوارانه و تحقیقات علمی است. پیشینه ایرانزمین نشان میدهد ما در هر دورهای نشان و برندی برجسته که معرف کشور در دنیای بیرون بوده داشتهایم. به عنوان مثال برند و نشان ادبی ما در دنیا فردوسی و سعدی و حافظ و مولانا است. اکنون باید حداقل در برخی از عرصههای علمی نیز به گونهای به پیش برویم که تبدیل به برند در دنیای امروز بشویم.
* به عنوان آخرین پرسش بفرمائید که راهکار تحقق این اهداف یاد شده در رسیدن به یک برند علمی جهانی چیست؟
یکی از راهکارهایش مذاکره در جهت نشان دادن توانمندیهای داخل به خارج از کشور است. همانطور که میدانید امر بدیهی و پذیرفته شدهای است که مذاکره، مهمترین ابزار دیپلماسی است. بنابراین در دیپلماسی علمی، مذاکره میتواند گامی کلیدی در رسیدن به تفاهم باشد. استدلال و مذاکره با مبنای علمی، نقطه قوت دیپلماسی علمی است. زبان علم به موقعیت اجتماعی، ایدئولوژیک، تاریخی یا سیاسی، توجهی ندارد و بنابراین از چنین اموری فاصله دارد. تاریخ خصومتها و منازعات در زبان علم جایی ندارد، بلکه عقل سلیم و بردباری، از ویژگیهای آن است. با ارتقای دیپلماسی علمی، میتوان به تدریج زمینه را برای حل و فصل اختلافات قدیمی، آماده کرد. به طور خلاصه، همکاری علمی باعث ارتقای صلح و توسعه میشود. از سوی دیگر، دیپلماسی علمی، در تعامل میان دانشمندان و دیپلماتها شکل میگیرد. القای «چشمانداز علم» به دیپلماتها و «دیدگاه دیپلماسی» به دانشمندان، گفتگو را برای حل اختلافات تسهیل میکند. بر اساس تعامل میان دانشمندان و دیپلماتها، میتوان عناصر مؤثری را که برای آشتی و توافق ضروری هستند بهتر درک کرد. در سالهای اخیر، موضوع توسعه هستهای کشورهای منطقه، چالشهایی را در روابط آنها، ایجاد کرده است. آغاز گفتگو در مورد دیپلماسی علم هستهای به تقویت اعتماد، احترام و درک متقابل کمک خواهد کرد. برای پیگیری این هدف، پیشنهاد میشود موضوعاتی که پتانسیل همکاری را دارند، از منظری کاملاً علمی مورد توجه قرار گیرند تا از سوءتفاهمها جلوگیری شود و از طریق به اشتراک گذاشتن دانش و تبادل تجربه و تخصص، اعتمادسازی شود. یادآور میشود که حوزه فعالیتهای افتخارآفرین و اقتدارآفرین هستهای ایران برای منطقه، خود یک برند است.
* منتشر شده در شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰