به گزارش هوشمند نیوز، ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا در مقاله ای برای پراجکت سیندیکیت با عنوان توپهای ماه اوت نوشت:
بیشتر مباحثه های سیاست خارجی ایالات متحده در دو هفته گذشته بر این موضوع متمرکز شده که آیا نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا باید از تایوان بازدید می کرد یا خیر. حامیان او خاطرنشان می کنند که سابقه ای برای چنین دیداری وجود داشته است – رئیس قبلی مجلس نمایندگان و اعضای کابینه از تایوان بازدید کرده بودند – و این مهم است که مقامات بر تعهد ایالات متحده به تایوان در مواجهه با فشار فزاینده چین تاکید کنند. اما منتقدان استدلال کردند که این سفر به موقع نبود، زیرا شی جین پینگ، رئیسجمهور چین احتمالاً نیاز به پاسخگویی را احساس میکند تا مبادا در پاییز امسال در کنگره حزبی ضعیف ظاهر نشود. همچنین نگرانی هایی وجود داشت که این دیدار ممکن است شی جینپینگ را به انجام اقدامات بیشتر برای حمایت از تجاوز روسیه به اوکراین سوق دهد.
اما تمرکز بر دیدار پلوسی نابجاست. سوال مهم این است که چرا چین نه تنها با محکوم کردن این سفر، بلکه با ممنوعیت واردات و صادرات، حملات سایبری و تمرینهای نظامی واکنش نشان داد که نشاندهنده تشدید تنش بزرگی نسبت به هر کاری بود که قبلاً برای مجازات و ارعاب تایوان انجام داده بود.
هیچ کدام از اینها اجتناب ناپذیر نبود. رهبری چین گزینه هایی داشت. می توانست دیدار پلوسی را نادیده بگیرد یا کم اهمیت جلوه دهد. آنچه ما دیدیم یک واکنش – به طور دقیق تر، یک واکنش بیش از حد – یک انتخاب بود. مقیاس و پیچیدگی پاسخ نشان میدهد که از مدتها پیش برنامهریزی شده بود، و نشان میدهد که اگر سفر پلوسی انجام نمیشد، برخی تحولات دیگر به عنوان بهانهای برای «توجیه» اقدامات چین مطرح میشد.
>>> بیشتر بخوانید:
آیا چین ریسک تصرف تایوان را به جان میخرد؟
چین بر سر تایوان وارد جنگ خواهد شد
چین، روسیه نیست ؛ تایوان هم اوکراین نیست
اوضاع سیاسی و اقتصادی داخلی چین که به طور فزاینده ای پر از تنش است، تا حد زیادی واکنش شی را توضیح می دهد. اولویت او این است که برای سومین دوره به عنوان رهبر حزب کمونیست چین منصوب شود. اما با کاهش رشد، افزایش بیکاری و ترکیدن حبابهای مالی، دیگر نمیتوان روی عملکرد اقتصادی این کشور که برای چندین دهه منبع اصلی مشروعیت رهبران چین بود، حساب کرد. اصرار شی بر حفظ یک سیاست ضد کووید نیز باعث انتقادات داخلی و کاهش رشد اقتصادی شده است. به طور فزاینده ای، به نظر می رسد که شی در حال روی آوردن به ناسیونالیسم به عنوان یک جایگزین است. وقتی نوبت به جلب حمایت مردمی در چین میرسد، هیچ چیز با ادعای حاکمیت سرزمین اصلی بر تایوان رقابت نمیکند.
تمایل چین به تشدید تنش ها نیز نشان دهنده رضایت فزاینده این کشور با ریسک و وضعیت بد روابط چین با ایالات متحده است. هر گونه امیدی در پکن به بهبود روابط پس از ریاست جمهوری دونالد ترامپ، توسط دولت جو بایدن که همان سیاست را ادامه داده از بین رفته است. اتهامات عمومی مکرر و گفتگوهای خصوصی نادر است. تعرفه ها بر واردات از چین همچنان پابرجاست. بنابراین شی احتمالاً به این نتیجه رسیده که در واکنش به دیدار پلوسی چیزی برای از دست دادن ندارد. تصمیم بعدی او برای قطع گفتگوهای متعدد با ایالات متحده – از جمله گفتگوهای مربوط به تغییرات آب و هوایی و قاچاق مواد مخدر – نشان دهنده آرامش او از اوضاع رو به وخامت روابط است.
خطر آشکار است. از آنجایی که چین نشان میدهد که فعالیتهای نظامیاش در نزدیکی تایوان طبیعی است، خطر تصادفی که از کنترل خارج میشود بیشتر است. خطرناکتر این است که چین تشخیص دهد که «اتحاد مجدد مسالمتآمیز» بهعنوان یک گزینه واقعی در حال محو شدن است – تا حدی به این دلیل که چین بسیاری از تایوانیها را با نقض تعهد خود نسبت به «یک کشور، دو سیستم» پس از بازپسگیری کنترل هنگکنگ، از خود دور کرد. در چنین سناریویی، چین ممکن است تصمیم بگیرد که علیه تایوان اقدام نظامی کند تا به نمونه دموکراتیک تایوان پایان دهد و جلوی هر حرکتی را که تصور میشود به سمت استقلال دارد، بگیرد.
خوب، چه باید کرد؟ اکنون که چین اراده و توانایی خود را برای استفاده از نیروی نظامی توانمندتر خود در مناطق دورتر نشان داده، بازدارندگی باید دوباره برقرار شود. این امر مستلزم تقویت توانایی تایوان برای مقاومت در برابر هرگونه استفاده از زور توسط چین، افزایش حضور و هماهنگی نظامی ایالات متحده و ژاپن و تعهد صریح برای دفاع از تایوان در صورت لزوم است. مهم است که نشان دهیم ایالات متحده و شرکای آن چنان مشغول روسیه نیستند که نتوانند یا نخواهند از تایوان محافظت کنند.
دوم، روابط اقتصادی با چین باید اصلاح شود. تایوان و سایر کشورهای آسیایی، از جمله ژاپن و کره جنوبی، و همچنین کشورهای اروپایی، چنان به دسترسی به بازار چین و واردات از چین وابسته شدهاند که در شرایط بحران، تحریمها ممکن است ابزار سیاستی مناسبی نباشد. حتی بدتر از آن، چین ممکن است در موقعیتی باشد که از اهرم اقتصادی علیه دیگران برای تأثیرگذاری بر اقدامات آنها استفاده کند. زمان کاهش وابستگی تجاری به چین فرا رسیده است.
ایالات متحده همچنین به یک سیاست معقول و منضبط تایوان نیاز دارد. ایالات متحده باید به سیاست چین واحد خود که برای بیش از ۴۰ سال روابط نهایی بین سرزمین اصلی و تایوان را بهبود بخشیده است، ادامه دهد. هیچ جایی برای اقدام یکجانبه وجود ندارد، چه تجاوز از سوی سرزمین اصلی و چه ادعای استقلال تایوان. وضعیت نهایی همان چیزی خواهد بود که باید باشد. آنچه از دیدگاه ایالات متحده باید اهمیت داشته باشد این است که راه حل به صورت مسالمت آمیز و با رضایت مردم تایوان تعیین شود.
تلاش هماهنگ برای ایجاد روابط مدرن بین ایالات متحده و چین نیز ضروری است. این سهل انگاری دیپلماتیک و حتی سوء رفتار است که اجازه می دهد مهم ترین روابط دوجانبه عصر، که راهی طولانی به سوی تعریف ژئوپلیتیک قرن حاضر طی خواهد کرد، به انحراف ادامه دهد. ایجاد یک گفتگوی خصوصی و سطح بالا که به مهم ترین موضوعات منطقه ای و جهانی، خواه منابع اصطکاک یا همکاری بالقوه باشد، باید در اولویت قرار گیرد. آنچه که نباید در اولویت قرار گیرد، تلاش برای تغییر سیاست آمریکا در برابر چین است که در عین مسموم کردن روابط دوجانبه غیرممکن خواهد بود.
یک ضرب المثل قدیمی می گوید: هرگز اجازه ندهید یک بحران از بین برود. بحران کنونی تایوان نیز از این قاعده مستثنی نیست. این زنگ خطری برای واشنگتن و تایپه و همچنین برای شرکای استراتژیک آنها در اروپا و آسیا است و تا زمانی که هنوز زمان و فرصت برای انجام آن وجود دارد باید به آن توجه کرد.
۳۱۱۳۱۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰