دروازهبان، اینجا تنهاست: در آخرین لحظه، تنها اوست که به دفاع از دروازهی بیدفاعاش برمیخیزد. ضربات پنالتی، به عنوان ابداعی به نسبت نوین، ادراک ما را از دروازهبان تا مرزِ «سنگربانِ شرافت و افتخار» بسط میدهد.
دروازهبان، با همهی این ملاحظات، غریبترین شخصیت در میان آرایههای میدان است. دروازهبان به عنوان فردی یگانه، پیراهنی با رنگ متفاوت از همتیمیهایش میپوشد؛ و تنها اوست که از طرف تیمش مجوز گرفتن توپ با دست درون محوطهی جریمهی خودی را دارد. دروازهبانها در پایان بازی منتظر میمانند تا با یکدیگر خوشوبش کنند، چون از غرابت شغلِ هم، آگاهاند. دروازهبانها، به عنوان بیگانهگانی «پاکْ دیوانه» و «خُل و چِل»، انگشتنمای خلقاند. آنها نقطهی عکس مهاجمان فوق ستاره، قهرمانان داستان فوتبال، هستند. وظیفهشان جلوگیری از گل شدن توپ است و به تبع آن، عقیم گذاشتن آمال حریف متجاوز.
در انگلستان، رسم است که هوادارانِ دوآتشه، به طور سنتی پشتِ دروازهای جمع میشوند که تیمشان در نیمهی دوم به آن حمله خواهد کرد. این هواداران بالطبع در نیمهی اول، پشت دروازهی خودی هستند. آنها در نیمهی اول، از ارتباط نزدیک با دروازهبانشان لذت میبرند؛ لذتی که با نشستن در هیچ جای دیگری به دست نمیآید….”.
آنچه خواندید بخشی از فصل ۱۲ کتاب فوتبال و فلسفه با عنوان «در گرامیداشت نجات دروازه با نوک انگشت» بود و بهانهی بازنشر آن، حملات اخیر به زهره کودایی، دروازهبان تیم ملی زنان ایران. حملاتی که با اعتراض فدراسیون فوتبال اردن و درخواست بررسی جنسیت او شروع شد، با نمکپرانی ترولیستها در شبکههای اجتماعی ادامه یافت و با برخی نوشتههای سخیف به ظاهر حمایتی که سعی در اثبات زیبایی او داشتند، از آستانه تحمل فراتر رفت. خواستم یادآوری کنم که گُه بگیرند تمام آن استانداردهای متعفن زیباییتان را که در شیب بینی و برجستگیهای بدن زن به منصه ظهور میرسد و اندازهی گِل چسبیده به ته استوکهای این دختر هم نمیارزد. خواستم توی چشمهایتان نگاه کنم و داد بزنم که: احترام بگذارید؛ احترامی که شایستهی یک انسان کار کرده و زحمت کشیده و خود ساخته است. انسان دروازهبان. دروازهبانِ تیم ملی ایران؛ سرکار خانم زهره کودایی.
.
258 41
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰