به گزارش خبرآنلاین، دکتر رضا نصری حقوقدان و کارشناس سیاست خارجی درباره چینش کابینه بایدن و مهره هایی که قبلا دستی در توافق هسته ایران داشته اند در پاسخ به این سوال که چه طور می توان این فرصت را تبدیل به تهدید نکرد؟ شما چه راهکاری پیشنهاد می دهید. به عنوان کسی که به خاطر دارم از اول مذاکرات درجریان بحث حقوقی برجام و توافق هسته ای ایران بوده اید و بسیار ملاحظات و تحقیق داشته اید در نهایت توافق و رابطه ایران و امریکا با توجه به اوضاع داخلی دو کشور را چه طور ارزیابی می کنید ایا می توان به اینده امیدوار و خوشبین بود؟
از بررسی مواضع تیم بایدن در مورد ایران در مجموع چند گزاره قابل استخراج است:
اول اینکه تیم بایدن قائل به حفظ دستاوردهای سیاست فشار حداکثری نیست و معتقد است اِعمال فشار بیش از حد، ایران را به مسابقهٔ «اهرمسازی» در حوزه هستهای و منطقهای خواهد انداخت و این وضعیت را مطلوبِ هیچیک از طرفین نمیداند.
دوم اینکه برخی از اعضای متنفذ تیم بایدن پرداختن به مسئلهٔ فعالیتهای موشکی و سیاستهای منطقهای ایران – بدون ورود به مقولهٔ گستردهٔ «توازن قدرت» و «ساختار امنیتی منطقه» – را سادهانگارانه میدانند و معتقدند موضوع «توازن قدرت» و رسیدگی به نزاع ایران و عربستان در عراق و سوریه و یمن و لبنان نیز موضوعی نیست که بشود در عرض چند ماه یا چند سال به راحتی حلوفصل کرد. در نتیجه، تمایلی به گروگان گرفتن برجام ندارند و قائل به اخذ تعهد طرفین به ورود به یک سلسله مذاکرات زمانبر، طولانی و چندجانبه هستند. به بیان دیگر، رویکرد آنها در مورد برنامه موشکی و سیاستهای منطقهای ایران با رویکرد زورگویانه و غیرواقعبینانهٔ دولت ترامپ – که در متن خود قائل به ابلاغ و تحمیل «شروط دوازدهگانه» بود – تفاوت اساسی دارد، هرچند به دلیل ملاحظات سیاست داخلی در زبان اشتراکاتی دارند.
سوم اینکه دولت بایدن رویکردی انتقادی و حتی «خصومتآمیز» نسبت به حاکمیت کنونی عربستان سعودی، شخص محمد بن سلمان و کارنامه او در منطقه دارد و مانند دولت ترامپ از جناح تندروی نتانیاهو در اسرائیل نیز حرفشنوی ندارد؛
و چهارم اینکه تیم دولت بایدن در مجموع قائل به سیاست «چرخش به آسیای شرقی» و تمرکز بر رقابت با چین است. از این رو، معتقد به «واگذاری تدریجی مسائل منطقه به منطقه» است و این خود مستعد ایجاد یک فضای تنفس و ابتکارعمل برای ایران است.
حال، سؤال این است که در مقابل چنین دولتی چه سیاستی میتوان پیش گرفت؟ یک راه این است که این مواضع و تفاوتها میان تیم بایدن و ترامپ را نادیده بگیریم و از اساس همه بازیگران صحنهٔ سیاسی آمریکا را «سر و ته یک کرباس» ارزیابی کنیم و از هرگونه تعامل با آنها – با شنیدن اولین اظهارات ناخوشایند – منصرف شویم. راه دیگر این است که ببینیم چگونه میشود در شرایط امروز از ظرفیتهای صحنهٔ جدید به بهترین شکل بهرهبرداری کنیم. معتقدم راه دوم بیشتر و بهتر منافع ملی را تأمین خواهد کرد.
از این رو، به نظر لازم است ایران هر چه سریعتر با دولت بایدن بر سر چگونگی لغو تحریمها و احیای برجام به توافق برسد. سپس، به جای رد قاطعانهٔ نفس مذاکره، یک تعریف جدید از «مذاکرات متعاقب» (Follow-on negotiations) ارائه دهد و حول محور آن ابتکارعمل را در صحنهٔ دیپلماسی بدست بگیرد. از نگاه ایران، «مذاکرات متعاقب» میتواند – نه میان تهران و واشنگتن بر سر فعالیتهای موشکی ایران – بلکه میان تهران و کشورهای حاشیهٔ خلیج فارس – در یک چارچوب جامع و طی یک فرایند چند ساله – تعریف شود.
طبق این فرمول، ایران میتواند با ترغیب آمریکا به لغو تحریمها و احیای برجام برای اقتصاد خود یک فضای تنفسی ایجاد کند، سپس طی یک سلسله مذاکرات طولانی و جامع در دههٔ آینده، با دولتهای منطقه بر سر مسائل امنیتی و توازن قدرت به گفتوگو بنشیند.
به نظرم حذف کامل آمریکا از فرایند مذاکره میان ایران و دولتهای منطقه نیز امکانپذیر نیست. اما به پیشنهاد ایران، دولت آمریکا میتواند نقش محدودی ایفا کند. در واقع، نقش دولت بایدن میتواند نقش تسهیلکنندهٔ شروع مذاکرات باشد؛ به نحوی که از اهرمها و مساعی جمیله خود برای ترغیب دولتهای عربی به آغاز گفتوگوی مستقیم با تهران استفاده نماید. به طور خلاصه، پیشنهاد ایران به دولت بایدن میتوانند احیای برجام و همزمان کمک به احیای «طرح صلح هرمز» باشد!
به نظرم ظرفیتهای ایفای چنین نقشی در دولت بایدن وجود دارد.
البته برای رسیدن به چنین هدفی، مهم است همه بازیگران داخل ایران نیز در کنار دولت با اتخاذ چنین رویکردی همسو و متحد باشند. در چنین صورتی، میشود به رفع تنش، احیای تجارت بینالمللی و عادیسازی فضای اقتصاد و توسعه کشور امیدوار بود.
310 310
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰