حمید حاجیاسماعیلی تأکید کرد: متأسفانه خط فقر در ایران بهصورت رسمی تعریف نشده و یکی از اشکالات و انتقاداتی که طی سالیان طولانی به دولتهای مختلف وارد بوده این است که چرا از زیر بار تعریف خط فقر شانه خالی کردهاند. متأسفانه این مسئله به جامعه ایرانی لطمات فراوانی زده و بهویژه موجب شده تا حقوقبگیران دچار آسیبهای فراوانی شوند. وی گفت: برای اینکه بتوان برنامهریزی درستی انجام داد، نیازمند اطلاعات اولیه هستیم که اگر وجود نداشته باشد بهحتم در سیاستگذاری و برنامهریزیهای هم دچار انحراف خواهیم شد و نیز ممکن است بسیاری از سرمایههای کشور را هدر دهیم و اهدافی که بر اساس برنامههای در نظر گرفته شده دنبال میکنیم ممکن است محقق نشود.
وی تصریح کرد: متأسفانه آمارها در ایران آمارهای قابلاعتمادی نیستند و در حالی که شاخصههایی که در کنار آمارها باید تعریف شود، مواردی ضروری تلقی میشوند؛ یکی از آمارهای ضروری خط فقر و تعیین رسمی آن است.
حاجیاسماعیلی در توضیح این مطلب افزود: در روزهایی که شرایط اقتصادی در ایران در وضعیت مناسبی نیست این نیاز بیش از پیش احساس میشود و باید توجه داشت که بسیاری از موارد بر مبنای خط فقر تعریف میشود؛ برای نمونه هنگامی که میخواهیم حداقل دستمزد را تعریف کنیم، یا توزیع یارانه را در کشور داشته باشیم، یا پس از افزایش قیمت کالاها و انرژی برای بررسی آثار و تبعات آن نیازمند تعریف خط فقر هستیم.
از وقتی یارانه پرداخت شد مردم روزبهروز فقیرتر شدند
وی گفت: حدود ۱۵ـ۱۶ سال است که یارانه پرداخت میکنیم و متأسفانه روزبهروز بر تعداد یارانهبگیران افزوده شده و فقیران فقیرتر شدهاند که این مسئله نشان میدهد که ما مبنای دقیقی برای توزیع منابع کشور و یارانه، حمایتهای اقتصادی و اجتماعی در کشور نداریم. اگر این موارد بر اساس شاخصهها و آمارهای دقیق باشد مطمئن باشید هم منابع کشور در مسیر درست هزینه میشود و در نتیجه اهداف محقق خواهد شد و هم اینکه ما دچار بحرانها و گرفتاریهای که روزبهروز بر میزان و تعداد آنها افزوده میشود، نخواهیم شد.
حاجاسماعیلی اظهار کرد: این انتقاد به همه دولتها و همچنین مرکز آمار، بانک مرکزی و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی داشتهام؛ زیرا در حوزه تعیین خط فقر دارای مسئولیت جدی هستند. اکنون این مسئله را بهعنوان مطالبه جدی مطرح میکنم و از دولت سیزدهم میخواهم که به این روند نابسامان برای وضعیت آمارگیری و تهیه شاخصهها پایان دهند؛ زیرا باید آنها را بهعنوان زیرساخت در برنامهریزیهای کشور تلقی کنیم در غیر این صورت هرگونه برنامهریزی با انحراف و مشکل مواجه خواهد شد.
وی گفت: این مسئله را میتوان در شش برنامه بلندمدتی که برای توسعه کشور تدوین، تصویب و اجرایی شده بود، مشاهده کرد. متأسفانه کمتر از سی درصد این برنامهها اجرایی شده و روی کاغذ مانده و به اهداف آنها دست نیافتهایم زیرا زیرساختهای لازم برای توسعه در کشور فراهم نشده است.
این فعال بازار کار ادامه داد: بهدلیل نبودِ اطلاعات و آمار صحیح نتوانستهایم ارزیابی درستی از فعالیتها و امور مختلف داشته باشیم و نباید انتظار داشت ساختار قوی، هدف بلندمدت و کامل را بتوانیم در کشور دنبال کنیم و در عین حال بتوانیم توزیع عادلانه از منابع کشور را برای آحاد مردم داشته باشیم.
وی بیان کرد: تعاریفی که اکنون درباره خط فقر نسبی و مطلق وجود دارد، تقریبی است؛ زیرا عمدتاً بهصورت غیررسمی تعریف میشود و متأسفانه این آمارها جزو مسائل سیاسی و سرّی در کشور محسوب میشود و دولتیها اجازه انتشار گزارشها و نتیجه تحقیقات انجامشده درباره خط فقر را ندادهاند و مراکز پژوهشی نیز هرگز بهصورت جدی وارد این پروسه نمیشوند زیرا جزو برنامههای آنها نیست.
حاجاسماعیلی ادامه داد: در کلانشهرهای بزرگ مانند تهران، اکنون رقم خط فقر نسبی حدود ۲۰میلیون تومان است و البته چنین ارقامی ممکن است برای بعضی از افراد جامعه یا مسئولان عجیب باشد اما باید توجه داشت اگر خانوار را ۳.۵ نفر در نظر بگیریم برای سکونت به واحدی با متراژ ۶۰ تا ۷۰ متر نیاز دارد که در اجاره آن در یک منطقه متوسط ماهانه با ۹ تا ۱۰میلیون امکانپذیر است. این مسئله در سبد خانوار واقعیت دارد و نمیدانیم دولت چرا به این مسئله توجه جدی ندارد؛ زیرا مسکن، حقوق و دستمزد کارمندان، بازنشستگان و کارگران را میبلعد و چیزی باقی نمیماند تا آنها صرف ارزاق عمومی، نیازهای آموزشی، بهداشتی و رفاهی کنند.
کارشناس مسائل کارگری تأکید کرد: مسکن در واقع غول هزینه سبد خانوادههاست و هیچ دولتی نتوانسته این مورد را کاهش دهد یا بخشی از هزینههای تأمین مسکن را از طریق پرداخت سوبسید برای مستأجران حل کنند. این مسأله در اصل واقعیت تلخی برای خانوادهها محسوب میشود. متأسفانه تجربه دوران کرونا نشان داد خانوادهها حتی قادر نبودند برای رفع نیازهای آموزشی فرزندان نسبت به تهیه گوشی، تبلت، لپتاپ و… اقدام کنند در حالی که استفاده از این وسایل جزو شیوههای متداول آموزش قلمداد میشود و در کنار آن باید به هزینههای بالای استفاده از اینترنت اشاره کرد که هزینه مضاعفی را به سبد خانوار تحمیل کرده است.
کارگران سفر نمیروند
وی ادامه داد: در زمینه امور رفاهی نیز اوضاع به همین منوال است و کارگران و کارمندان برای تازهکردن روحیه و پررنگشدن امید و برای ادامه زندگی باانرژیتر شوند، قادر نیستند به سفر بروند و این مسئله مضیقه و تنگنای جدی برای این گروهها ایجاد کرده است.
بهطور متوسط اگر هزینه این موارد را در کلانشهری مانند تهران محاسبه کنیم، درمییابیم یک خانواده بهطور متوسط باید ۲۰میلیون تومان درآمد داشته باشد تا بتواند نیازهای اولیه و ضروری که با عنوان خط فقر نسبی از آن یاد میکنیم، برآورده سازد.
وی خاطرنشان کرد: در زمینه خط فقر مطلق شرایط بسیار بغرنجتر است و متأسفانه در این محدوده موضوع مرگ و زندگی مطرح است و در بحث فقر مطلق با شرایطی مواجه هستیم که موضوع ارزاق عمومی و وسایل ضروری زندگی مطرح میشود و اکثر کسانی که در گروه فقر مطلق قرار میگیرند، کسانی هستند که به کمیته امداد و بهزیستی مراجعه میکنند و مستمری که این سازمانها به آنها میدهند حتی کفاف یکسوم ارزاق عمومی آنها را نمیدهد؛ زیرا مبالغ بسیار پایین هستند و در مقابل، رشد قیمتها بسیار زیاد است.
ارزاق عمومی یکساله چهارصد درصد گران شد
حاجاسماعیلی گفت: در طول یک سال فعالیت دولت سیزدهم شاهد افزایش چهارصد تا پانصددرصدی قیمت ارزاق ضروری زندگی بودهایم؛ بنابراین اوضاع و شرایط زندگی برای این قشر بسیار سخت است و باید پرسید حمایتها، سوبسیدها و مستمریها و اعانههایی که این سازمانها پرداخت میکنند، آیا رشد بیست یا سیدرصدی داشته است؟! این موارد نشان میدهد جمعیتی که روزبهروز بهسمت خط فقر مطلق سوق داده شده، بیشتر میشود و بر اساس آمارهایی که کمیته امداد و بهصورت تقریبی اعلام کرده بیش از سیمیلیون نفر از جمعیت کشور به این سازمانها برای کمک مراجعه کردهاند که با توجه به جمعیت بیش از هشتاد میلیونی کشور، واقعا آمار نگرانکنندهای محسوب میشود.
بیشتر بخوانید :
۲۲۰ ۴۶
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰