درامی که در آن مخاطب به بحر تفکر درباره مسلک مردمی فرو میرود که حاضرند «امیرخان»، قهرمان خودساختهشان را به پای مشتی پول قربانی کنند. امیرخانی که خود برای نجات جانش، بر سر دخترش هم معامله میکند.
مردمی که ۲۵ مرداد ۳۲، «درود بر مصدق» میگفتند و ۲۸ مرداد ۳۲، «مرگ بر مصدق».
دو: سینما یعنی دیده شدن و هیئت داوران هم از اهالی سینما هستند پس میخواهند دیده شوند. آنها نه سهمی از هیاهوهای رسانهای دارند و نه سهمی از فوتوکال و فرش قرمز و کنفرانس مطبوعاتی و نه چیز دیگری.
تنها امکان دیده شدن، همین انتخابها و داوری نهایی برای قسمت نامزدها و برندگان سیمرغ است. پس در نتیجه قضاوت هرچه جنجالیتر، پر سر و صداتر و شاذتر، دیده شدن و بر سر زبانها افتادن هم بیشتر و بیشتر.
سه: «بی همه چیز» در ۱۳ شاخه، نامزد دریافت سیمرغ شده. از جمله در قسمت بهترین بازیگر نقش اول مرد (پرویز پرستویی) و بهترین بازیگر مکمل مرد (پدرام شریفی) اما سهمی در قسمت بازیگران زن ندارد. هنوز مشخص نیست که بازی باشکوه و با صلابت هدیه تهرانی در نقش لیلی خانم و بازی شجاعانه باران کوثری در نقش نوری چه کم داشت که حتی به جمع نامزدها هم نرسیدند. داورها هم تا کنون هیچ واکنشی به این تصمیم که منتقدان و تماشاگران را حیرتزده کرده، نداشتهاند. مدافعین تصمیم داوران میگویند که داوری سلیقهای است و باید به تصمیم هیات داوران احترام گذاشت. سلیقه داوران قبول. اما داوری علاوه بر سلیقه، آدابی دارد که در مورد هدیه تهرانی و باران کوثری به نظر میآید که این آداب و انصاف رعایت نشده است.
چهار: اصلا شما بگویید چطور میشود که اثری کاندید بهترین فیلم شود، بعد بازیگری که تمام داستان حول محور او میچرخد، جایی در جمع نامزدها نداشته باشد؟
مارادونا هیچوقت لیگ قهرمانان اروپا را نبرد. یوهان کرویف هم هرگز به جام ملی نرسید. چیزی از ارزششان کم شد؟ نه!
حکایت هدیه تهرانی و باران کوثری هم با سیمرغ جشنواره سیونهم همین است.
پنج: دیر یا زود این فیلم هم به اکران عمومی درخواهد آمد و مخاطبان سینما آن را خواهند دید. آنگاه باید دید داوران در آن زمان هم میتوانند از سلیقه و تصمیم خود دفاع کنند یا خیر. افکار عمومی معمولا هیچگاه قاضی بدی نبوده است.
۵۷۵۷
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰