درست به دلیل همین سویه اجتماعی آن است که وجوه کمیک آن در لایه زیرین خود واجد لحن و زبانی انتقادی بوده که به ویژه در طنز کلامی خود به نقد چالشهای اجتماعی میپردازد و مماس با مسائل روز جامعه پیش میرود. و باز به دلیل همین رویکرد اجتماعی و بازنمایی مسائل جامعه امروز است که زبان طنز قصه یا موقعیت کمیک داستان به کمدی – فانتزی یا سرگرمکننده صرف تقلیل پیدا نمیکند. به عبارت دیگر رگههای تلخی در شریان قصه وجود دارد که برساخته از همان طنز اجتماعی است که تلویحا به نقد اجتماعی دست میزند.
اساسا طبقه اجتماعی و خاستگاه طبقاتی افراد و خانوادههایی که در قصه میبینم تصویری از اکثریت جامعه است که مبتلاء به مشکلات مختلف معیشتی هستند. فرخ فرخنده به عنوان شخصیت کانونی قصه که کارگر نمونه اما اخراجی یک کارخانه است که خود این پارادوکس واجد سویه نقادانه است. فرخ با وجود همه مشکلات معیشتی، برای آسایش و رفاه خانواده تلاش میکند. بیکاری و عیالوار بودن به مثابه دو مولفه او تأکیدی است بر «اقتصاد خانواده» که چالش عمومی جامعه امروز است. با این حال شادی و نشاط و روحیه امیدوار موجب شده تا با خانوادهای گرم مواجه شویم که کم و کاستیهای زندگی همدلی بین آنها را از بین نبرده. بهرامیان کارگردان سریال و نویسندگان این مجموعه حواسشان بوده که در شرایطی این سریال را میسازند و در زمانی این سریال پخش میشود که خانوادههای ایرانی به دلیل بحرانهای مختلف اجتماعی، روحیه همدلی و همبستگی و نشاط در مناسبات عاطفیشان ضربه خورده و با خانوادههای غمگین مواجه هستیم که نسبت به هم دچار واگرایی هستند، اما آقای فرخنده و خانوادهاش با وجود انواع مشکلات و بحرانها همگرایی و همبستگی دارند و از یکدیگر حمایت میکنند.
سریال «چوبخط» بار دیگر مخاطب را متوجه خانواده به مثابه کانون گرم روابط انسانی و عاطفی برجسته کرده و میخواهد به مخاطب بفهماند در این روزهای سخت و بحرانی بهترین راه حل، بازگشت به خانواده شاد و همدل ایرانی است. اصلا نام فرخ فرخنده تأکیدی نشانهشناسی بر همین معناست. ضمن اینکه مفاهیم فراموش شدهای از سبک زندگی ایرانی مثل محله و بچه محل یا همسایه و مناسبات همسایگی در این سریال پر رنگ است که تداعیگر خاطرات نوستالژیک از زندگی ایرانی و توجه مخاطب به آن است. ضمن اینکه در کنار موقعیتهای مثل خانواده و همسایه و محله، محیط کار و اشتغال هم به تصویر کشیده میشود و بخشی از مصائب طبقه کارگر به ویژه در سکانسهای مربوط به کارخانه برجسته میشود. از سوی دیگر نرگس همسر فرخ با بازی الهام پاوهنژاد به آموزش قالیبافی مشغول است و در واقع بر مفهوم کارآفرینی و اشتغال در خانه نیز تأکید می شود. همه این مفاهیم و موقعیتها به بازنمایی پویایی و نشاط خانوادگی منجر شده و انفعالپذیری را نفی میکند. چیزی که جامعه امروز ما سخت به آن نیاز دارد.
عوامل «چوبخط» در خبرها اعلام کردهاند این سریال قرار بوده در نوروز ۱۴۰۰ روی آنتن رود که با تصمیم مدیران، مقداری زودتر از موعد مقرر شده و از نیمه اسفند ماه روی آنتن رفته است. این موضوع با توجه به ادامه تصویربرداری سریال آن هم همزمان با پخش از منظر شتابزدگی در تولید و مراحل فنی خواه ناخواه تأثیر منفی خود را روی برخی از سکانسهای پروژه گذاشته است. مخاطبی که «چوبخط» را تماشا میکند نمیداند سریال تنها به فاصله چند روز مانده به پخش تصویربرداری شده، اتفاقی که فشار مضاعفی روی عوامل و بازیگران ایجاد میکند.
از جمله ویژگیهای مهم دیگر «چوبخط» که کمدی آن را در بستر فضای رئالیستی و واقعگرایانه قرار میدهد پیوند آن با فوتبال است که به درستی از ظرفیتهای اجتماعی و کمدی آن در قصه استفاده شده. حضور چلنگر مترجم سابق برانکو ایوانکوویچ سرمربی پرسپولیس و اساسا حضور فوتبال و شوخیهای فوتبالی از بخشهای جذاب قصه است. در کنار کمدی موقعیت ما با حجم بالایی از کمدی کلامی هم مواجه هستیم که صرفا شوخی کلامی نیست بلکه با کلمات و اصطلاحات روز هم شوخی میکند و از ظرفیت طنازانه آنها در خلق کمدی استفاده میکند. کل کلهای قرمز و آبی در اینجا روایت طنازانهای شده و به ویژه در شوخیهای کلامی بروز پیدا میکند. به این موارد باید در کنار حضور موفق برخی از چهرههای جوان، رجوع به برخی بازیگران فراموش یا کمرنگ شده هم داشت. محمود جعفری، مینا جعفرزاده، الهام پاوهنژاد مهمترین آنها هستند که بازیهای خوبی از خود نشان میدهند. به ویژه الهام پاوهنژاد که پس از سالها دوری از تلویزیون با نقش و جنس بازی متفاوت به قاب خاطرهساز پیوسته و با سبک انحصاری خودش در طنازی نظر مخاطب را به خود جلب کرده است. او مثل مرجانه گلچین که پس از سالها دوری از تلویزیون با نقشی متفاوت و طنازانه در «بزنگاه» برگشت و مسیر تازهای را شروع کرد، با این نقش دوباره احیاء شد و بعد از این باید شاهد حضور بیشتر او در فیلم و سریالها باشیم. همچنین حضور امیرمهدی ژوله در نقش نادر صولتی نیز نمک خاص خودش را دارد و کل کلهای او با پدرش با بازی خوب محمود جعفری لحظات مفرحی را ایجاد میکند.
«چوبخط» در نهایت فضای نوستالژیکی از خانه و خانواده ایرانی را که در حافظه تاریخیاش نهفته احیاء میکند که در روایت مفرح قصه، تماشای آن دلنشین است.
۵۸۵۸
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰