خدا مرده است، بیت کوین زنده است
خدا مرده است، بیت کوین زنده است. این باید پایه یک اسطوره جدید باشد زیرا بیت کوین دقیقاً همین است – اسطوره. فریدریش نیچه فیلسوف آلمانی است که در کتابش با عنوان «چنین گفت زرتشت»، گزاره «خدا مرده است» را رایج کرده است. این ایده در اثر قبلی او با عنوان “علم همجنس گرایان” سرچشمه
خدا مرده است، بیت کوین زنده است. این باید پایه یک اسطوره جدید باشد زیرا بیت کوین دقیقاً همین است – اسطوره.
فریدریش نیچه فیلسوف آلمانی است که در کتابش با عنوان «چنین گفت زرتشت»، گزاره «خدا مرده است» را رایج کرده است. این ایده در اثر قبلی او با عنوان “علم همجنس گرایان” سرچشمه گرفت.
منتقدان معنای نیچه را اشتباه متوجه شدند. او قصد داشت نشان دهد که عصر عقل پس از رنسانس، بشریت را ملزم به شکستن قید الهیات توحیدی میکند، که برای توجیه مجموعهای از اخلاقیات جهانی که کاملاً محدودکننده هستند، استفاده میشود.
آنچه او به آن اشاره میکند چیزی است که فکر میکند یک واقعیت تاریخی است – جامعه اروپایی دیگر به اندازه گذشته به مذهب وابسته نیست.» – دیل ویلکرسون، استاد فلسفه در دانشگاه تگزاس ریو گراند ولی و نویسنده «نیچه و یونانیان»
جنبش نیچه علیه مذهب سازمانیافته و مجموعه اخلاقی جهانی آن مستلزم ایجاد مجموعهای از ارزشها است، ارزشهایی که قادر به دستیابی به وضعیت «übermensch» یا «overman» هستند.
ایده نیچه از فرامرد این است که سیستم های ارزشی قبلی ما ظرفیت دانش ما را محدود می کند که ما را از دستیابی به رشد فکری باز می دارد. بنابراین، مجموعه جدیدی از ارزش ها باید جای خود را بگیرد تا فراانسان، گام بعدی تکامل انسان را به وجود آورد.
«همه موجودات تاکنون چیزی فراتر از خود خلق کرده اند. و آیا می خواهید جزرخم این سیل عظیم باشید و حتی به جای غلبه بر انسان، به سوی حیوانات برگردید؟ میمون برای انسان چیست؟ یک مایه خنده یا یک خجالت دردناک. و انسان برای انسان بیش از حد همین خواهد بود: مایه خنده یا شرمساری دردناک…» – نیچه، «چنین گفت زرتشت»
این مقاله به دنبال کشف اسطورهشناسی جدیدی است که به بشریت اجازه میدهد تا به انسان فرامرد تبدیل شود. ابتدا انحراف از باورهای دینی مدرن را در نظر می گیریم.
زندگی ابدی را رها کنید
نیچه اغلب به عنوان «ویرانگر بزرگ» شناخته می شود، زیرا عادت به حمله به چیزهایی که او شدیداً با آن مخالف بود، یعنی اخلاق و مسیحیت. این توصیف بسیاری را به این باور می رساند که نیچه به سادگی بدون ایجاد تغییر مثبت حمله می کند. من استدلال میکنم که اینطور نبود، و نیچه نگاهی اجمالی به مسیر پیش رو به ما ارائه کرد.
به عنوان یک ملحد، این مرگ واقعی یک خدای یکتاپرست نبود که نیچه در ذهن داشت، زیرا او در زمان نگارش به وجود خدا اعتقاد نداشت. در عوض، تحقیر نیچه به نیاز مسیحیت به آنچه نیچه از آن به عنوان خواسته های «دنیوی دیگر» یاد می کند، اشاره دارد. این امیال دنیوی دیگر بیرحمانه زندگی فراتر از زندگی ما را میطلبد که ظرفیت ما را برای لذت بردن از آنچه در حال حاضر تجربه میکنیم میدزدد.
غرور جدیدی که نفس من به من آموخت و این را به انسانها می آموزم: دیگر سر خود را در ریگ چیزهای بهشتی دفن نکنیم، بلکه آزادانه آن را تحمل کنیم، سر زمینی که برای زمین معنا می سازد. نیچه، «چنین گفت زرتشت»
نیاز به داشتن زندگی فراتر از آنچه میدانیم چیزی است که نیچه با آن مخالفت میکرد، با این حال به نظر میرسد او تشخیص میدهد که بشریت توسط دین به پیش رانده شده است، زیرا او خواستار یک نظام اعتقادی جدید برای انجام همین کار است. این پیشرفت به این دلیل امکان پذیر است که اخلاق جهانی ارزش های مشترک را وادار می کند تا از زمان و مکان فراتر رود. اما، اگر کسی با این جهانی بودن موافق نباشد، چه؟
در حالی که نیچه قویاً پیشنهاد می کند که ما نیاز به امیال دنیوی دیگر را کنار بگذاریم، ما همچنین با مسئولیت جایگزینی آن ارزش ها و نحوه انتقال آن با چیزی که قادر به جهانی شدن است که با تجربه فردی تداخلی ندارد مواجه می شویم.
بنابراین، ما باید یک سیستم بیشتر ایجاد کنیم. برای ایجاد یک سیستم بیشتر، ما باید بیشتر شویم. برای بیشتر شدن، فرامرد باید انسان را تسخیر کند.
“من به شما اوورمن را یاد می دهم. انسان چیزی است که باید بر آن غلبه کرد. برای غلبه بر او چه کرده ای؟» نیچه، «چنین گفت زرتشت»
برای تسخیر انسان
نیچه فکر میکرد که دین، بهویژه مسیحیت، مظهر دفعکنندهای از اقتدار است و آن را «نقصی جاودانه بر نسل بشر» مینامید که تا حدی به دلیل ماهیت محدود معیارهای اخلاقی ذهنی تحمیلشده توسط دین است.
مخالفت با دین زمانی به راحتی قابل درک است که فرد تشخیص دهد معیار اخلاقی دیکته شده توسط بشریت به طور غیرقابل توضیحی با خواسته های پست نویسنده آن در هم تنیده است. پیوند بین مؤلف و معیار اخلاقی نشان میدهد که لازم است این فرض را بپذیریم که نویسنده با حسن نیت عمل میکرده و به جای تعداد معدودی به نیازهای بسیاری خدمت میکرد.
این معیار اخلاقی جهانی از نویسنده می خواهد که علیه خود عمل کند، نه نیاز خودخواهانه و نه لذت. از این رو، تکیه بر ذات انسان خوشنیت و ذهنیت ذاتی تجربه باید به گونهای غلبه شود که نه تنها از سوء نیت جلوگیری کند، بلکه امکان آن را به کلی از بین ببرد. بنابراین، نظام جدیدی که فراانسان را به وجود می آورد، باید هم ذهنیت انسان را حذف کند و هم در خدمت نیازهای طبیعت انسان باشد.
بیت کوین ذهنیت تجربه انسانی را حذف می کند.
در سرتاسر جهان، بیت کوین دادهها را از همه شرکتکنندگان در شبکه جمعآوری میکند و تقریباً هر 10 دقیقه یکبار بلوکی از تراکنشها را نهایی میکند تا بهطور الگوریتمی اکثریت قریب به اتفاق کاربران را مجبور به توافق بر سر وضعیت فعلی اجماع کنند. این فرآیند به عنوان اثبات کار شناخته می شود و نیاز به صرف منابعی مانند برق برای استخراج بیت کوین دارد.
نیازهای انرژی در حالی پدیدار می شوند که بسیاری از مردم در سراسر جهان برای اجماع و تلاش برای حل این بلوک رقابت می کنند و پاداش بلوک (بیت کوین) را برای آنها به ارمغان می آورند. رقابت در فرآیند استخراج باعث مصرف انرژی می شود.
هزینه انرژی برای حفظ یک شبکه غیرمتمرکز از طریق وادار کردن خروجی واقعی شرکت کنندگان در شبکه مورد نیاز است. اگر اجماع در سطح جهانی از طریق هزینه های انرژی مانند بیت کوین توزیع نشود، در آن صورت برای دستیابی به اجماع به یک مرجع نیاز است. از طریق این فرآیند، اختیار حذف می شود.
حذف اقتدار، حذف ذهنیت انسان است. فقدان قدرت از طریق قرار دادن اجماع در دست اکثریت الگوریتمی ظاهر می شود، به این معنی که هیچ نهاد واحدی نمی تواند مقدار بیت کوین موجود را افزایش دهد. همچنین یک نهاد منفرد نمی تواند تغییری را در پروتکل یا قواعد اجماع آن دیکته کند. حذف اختیار انسانیت را از بین می برد.
به عبارت دیگر، حذف اقتدار ذهنی، تسخیر انسان است. این حمله به اقتدار ممکن است فقط بر دنیای مالی تأثیر بگذارد، اما جدایی پول و دولت برای گرفتن بزرگترین ابزار ظلم از ظالم است. بیت کوین به سادگی قدرت را از امور مالی حذف نمی کند، بلکه پله ای برای رفع ظلم است.
اکنون، ما باید بیت کوین را به طبیعت انسان بسپاریم.
تبدیل شدن به اورمن
نیچه دیدگاه جالبی نسبت به ایده طبیعت انسان یا بهتر بگوییم فقدان آن داشت.
“بیایید مراقب خود باشیم تا بگوییم که در طبیعت قوانینی وجود دارد. فقط ضروریات وجود دارد: کسی نیست که فرمان دهد، کسی نیست که اطاعت کند، کسی نیست که تخطی کند. وقتی می دانید که هیچ طرحی وجود ندارد، همچنین می دانید که هیچ شانسی وجود ندارد: زیرا تنها در جایی که دنیایی از طراحی وجود دارد، کلمه “شانس” معنی دارد.” – نیچه، “علم همجنسگرایان”.
در به اشتراک گذاشتن دیدگاه طبیعتگرایانه با نیچه، میتوان گفت که شواهد طبیعت در اطراف ما وجود دارد، اما تعالیهای ما از طبیعت تداعیهای انسانساخته را آشکار میکنند که واقعاً وجود ندارند. تنها هدفی که در درک طبیعت گرایانه از هستی ادغام شده است، ضرورت است.
از این رو، اگر طبیعت ما را به قوانین مرتبط با انسان بودن خارج از نیازهای خود وادار نکند، هر چیز دیگری که با طبیعت انسان مرتبط است چیزی جز لذت گرایی یا میل به لذت نیست. به بیان ساده، در طبیعت انسان فقط ضرورت وجود دارد، بقیه چیزها لذت جویانه است.
بنابراین، برای محصور کردن تصور نادرست از طبیعت انسان، بیت کوین باید در خدمت ضرورت و لذت گرایی باشد. ملزومات طبیعت برای حفظ زندگی انسان معمولاً شناخته شده است: غذا، آب، هوا، سرپناه.
تمایز مهمی که در این مرحله باید به آن توجه کرد این است که بیت کوین نیازی به این کار ندارد بودن یکی از ضروریات؛ نیاز دارد خدمت تمام ملزومات بیت کوین خدمت ضرورت با توانمند ساختن تجارت برای دستیابی به ضروریات زندگی بشر، اما چیزی فراتر از این است.
از آنجایی که جامعه خود را به تداوم اقتصاد جهانی چسبانده است، بحرانهایی مانند جنگ و بیماری فرصتی را برای مقاماتی که اقتصاد را کنترل میکنند ایجاد کرده است تا برای خود ثروت بیشتری تولید کنند و برای اکثریت قریب به اتفاق شرکتکنندگان اقتصادی ارزش ثروت را کاهش دهند. بیت کوین نه تنها تجارت و تجارت را ادامه می دهد، بلکه در برابر توانایی یک مقام مرکزی برای کاهش ارزش ثروت دیگران مقاومت می کند.
بدون کنترل اکثریت قریب به اتفاق بیت کوین، هیچ نهاد واحدی نمی تواند بر سیاست پولی خود کنترل داشته باشد. به بیان ساده تر، تمرکززدایی به این معناست که سیاست پولی قابل تغییر نیست و تضمین می کند که ثروت مانند رژیم فعلی ما از بین نخواهد رفت.
این بدان معناست که بیت کوین نه تنها به نیازهای اساسی بشریت همانطور که قبلاً گفتیم خدمت می کند، بلکه با فراهم کردن تولید ثروت برای همه شرکت کنندگان از طریق عرضه محدود واحدهای پولی که احتمالاً یک محیط کاهش تورم ایجاد می کند، تمایلات لذت طلبانه ما را نیز تقویت می کند.
با افزایش تقاضا و پذیرش بیت کوین، صدور ثابت واحدهای بیت کوین امکان رشد پایدار را فراهم می کند، در صورتی که نرخ رشد پذیرش در طول زمان منجر به هایپربیت کوینی شدن شود. اگر این پذیرش اتفاق بیفتد، در نهایت بیت کوین تبدیل به واحد پولی حساب می شود، به این معنی که سود نامتقارن ناشی از پذیرش اولیه در یک دوره زمانی طولانی کاهش می یابد.
با این حال، در محیطی که دستاوردهای نامتقارن حاصل از پذیرش اولیه وجود نداشته باشد، ارزشهای لذتگرایانه همچنان با جلوگیری از کاهش ارزش ثروت در طول زمان مورد استفاده قرار میگیرد. مصرف کنندگان سرمایه بیشتری برای تجربه بازار آزاد در سطح بالاتری خواهند داشت، زیرا یک مقام مرکزی ارزش ثروت آنها را کاهش نمی دهد.
منحنی تند پذیرش بیت کوین همچنین به معنای مقادیر بالاتر تراکنش های بزرگ مقیاس در زنجیره است. این بدان معناست که هزینه های دریافت شده توسط ماینرها نیز می تواند همچنان افزایش یابد. پذیرش از رشد مستمر اکوسیستم با ارائه ابزاری برای به دست آوردن ثروت بیشتر در طول زمان برای ماینرها حمایت می کند زیرا افراد بیشتری خواستار استفاده از بیت کوین هستند که ارزش لذت بخش را ارائه می دهد.
همچنین می توان استدلال کرد که مصرف انرژی یک فعالیت لذت جویانه است. یعنی اندورفین های آزاد شده از اعمال نیرو باعث ایجاد سرخوشی زیادی می شود. به طور مشابه، تعیین اهداف کوچک به عنوان یک فعالیت روزانه به فرد اجازه می دهد تا آزادسازی مجدد سروتونین را تجربه کند. ترکیب اعمال انرژی، دستیابی به هدف و تولید ثروت برای مشارکت در استخراج یا انباشت بیت کوین، تقریباً یک رابطه همزیستی با ضرورت و لذت گرایی ایجاد می کند.
در نتیجه
رژیم ها می آیند و می روند. رژیم های پولی تفاوتی ندارند. همانطور که نیچه بیان می کند که عصر عقل در دنیای پس از رنسانس خواستار الغای دین برای پیشرفت بشریت به شکل بعدی آن است، ما نیز باید عصر عقل خود را بدانیم که نه تنها به دنیای مالی، بلکه به دنیای مالی مربوط می شود. قدرت.
اعتقاد به دلار آمریکا و درخواست آن به عنوان ارز ذخیره جهانی در حال کاهش است. ارز فیات در یک محیط تورمی مذموم که در آن تنها پاسخ نگرانی اقتصادی ایجاد ارز بیشتر است، دیگر ارزشی ندارد.
اقتصاد قبلاً یک علم نرم بود، به این معنی که تغییر قابل مشاهده عملاً در دنیای مالی قابل دستیابی نیست. تحلیلگران مالی ممکن است دلیل این جنون را ادعا کنند و مطمئناً نمی توان روندهای درون سیستم را استدلال کرد. با این حال، نه ارز و نه تجارت برای عناصر اساسی زندگی بشر ضروری است.
دنیای مالی بازیای است که همه ما پذیرفتهایم بازی کنیم. نیروهای طبیعی در دنیای مالی حضور ندارند. ما نه عدم تعادل شیمیایی در بازار اوراق قرضه پیدا خواهیم کرد و نه ساختار بیولوژیکی یک سهام.
قوانین از همان ابتدا تنظیم شده اند، و مطلقاً چیزی وجود ندارد که بگوید آن قوانین نمی توانند دوباره تغییر کنند.
دین اقتصادهای برنامه ریزی شده متمرکز که به یک قدرت کوچک کمک می کنند مرده است. دین اقتدار لازمه دستیابی به ارزش های کیفیت زندگی مرده است.
در مرگ ارز فیات و اقتدار غیرضروری، ما به مسئولیت چیزی بیشتر وابسته هستیم. اسطورهای با ابعاد حماسی که گام بعدی را در بشریت برای پیشبرد معنای وجود اختصاص میدهد، ظهور کرده و نظامی را قادر ساخته است که از انسانیت فراتر میرود. بیت کوین پاسخ نهایی به همه چیز نیست. بیت کوین تنها آغاز این افسانه است.
بیت کوین زندگی می کند.
این یک پست مهمان توسط شاون آمیک است. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به خود آنها است و لزوماً نظرات BTC Inc. یا را منعکس نمی کند مجله بیت کوین.
آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه |
مدیریت حرفه ای کافی شاپ | حقوقدان خبره | سرآشپز حرفه ای |
آموزش مجازی تعمیرات موبایل | آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو | آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک |
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰