به گزارش خبرآنلاین،صابر گلعنبری پژوهشگر جهان عرب و کارشناس خاورمیانه در کانال تلگرامی خود نوشت:
دیروز اعتماد اونلاین به نقل از یک “منبع آگاه” خبری درباره آشتی احتمالی ایران و عربستان منتشر کرد و بیان داشت که از عربستان برای حضور در مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید دعوت شده و گویا عربستان هم موافقت کرده است.
درباره این بخش از خبر، تا جایی که نگارنده کسب اطلاع کرده این دعوت صورت گرفته اما هنوز مشارکت نماینده یا هیاتی از عربستان در این مراسم قطعی نیست.
رسانه پیشگفته به نقل از آن منبع مدعی است که “تمامی موارد اختلافی دو جانبه” حل و فصل شده است و از این رو “هر لحظه امکان اعلام بهبود روابط تهران و ریاض و بازگشایی سفارتخانهها وجود دارد”. همچنین آورده است که یکی از اهداف سفر کاظمی به آمریکا بهبود روابط ایران و عربستان است.
اطلاعات دریافتی نشان میدهد که مذاکرات دو طرف با میانجیگری بغداد و طرفهای دیگری “پیشرفت اولیه” داشته، اما حل تمامی اختلافات گزاره درستی به نظر نمیرسد و اساسا اگر چنین بود که دیگر چه نیازی به طرح بهبود روابط میان دو طرف از جانب مصطفی الکاظمی در سفرش به آمریکاست.
البته شاید گفته شود که منظور از حل و فصل اختلافات دو جانبه آن چیزی است که صرفا به روابط فیمابین مرتبط است که اگر چنین باشد که اساسا اختلاف قابل توجهی از این منظر میان دو کشور نیست. نه اختلاف سرزمینی و مرزی دارند نه اختلاف دو جانبه مهم دیگری و مساله حمله هزینهساز و نادرست به سفارت و کنسولگری عربستان نیز قابل حل است؛ اما بر کسی پوشیده نیست که اساس و عمده اختلافات تهران و ریاض به مسائل منطقه بر میگردد.
اما در خصوص اختلافات منطقهای عمده میان عربستان و ایران هیچ نشانهای از پیشرفت مذاکرات وجود ندارد؛ نه تحولات لبنان، نه یمن، نه عراق هیچ کدام موید حل و فصل این اختلافات نیست و اظهارات پریروز نایف عجرف دبیر کل عربستانی شورای همکاری خلیج فارس نیز موید این ادعاست. عجرف بار دیگر ایران را به دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه، بیاحترامی به حاکمیت ملی آنها و بیثبات کردن منطقه متهم کرد و خواستار گنجاندن برنامه موشکی بالستیک و سیاست منطقهای ایران در مذاکرات وین شد و تاکید کرد که این مذاکرات نباید صرفا معطوف به احیای برجام شود.
این موضع هم دقیقا همان موضع آمریکا و اروپاست که روسیه نیز به اشکال و ادبیاتی دیگری مطرح کرده است. در چنین وضعیتی که مذاکرات وین به نوعی به بن بست خورده و در هاله ابهام قرار دارد، به دلایل مختلفی آشتی ایران و عربستان هم چندان قابل تصور نیست.
اولا اختلافات ایران و عربستان سالهاست که به علت پارهای اشتباهات فاحش از چارچوبی دو جانبه خارج و به فرعی بر یک بحران بزرگتر میان ایران و آمریکا تبدیل شده است. از این جهت، بدون گشایشی جدی در بحران بزرگتر آشتی میان این دو قدرت منطقهای چندان محتمل نیست. البته قبل از حمله به سفارت و کنسولگری عربستان وضعیت چنین نبود، بلکه این رفتار عملا به روابط نیمبند تحت فشار دیگر اختلافات پایان داد و در کنار آن، مسائل دیگری همچون بیتوجهی عمده به روابط با همسایگان، تمرکز بر برجام بدون تلاش برای حل اختلافات در منطقه، اظهارنظرهای تنشزا و رفتارهای دیگری باعث تعمیق قطعی روابط و شکاف شد و ترامپ هم که به قدرت رسید، با بهرهبرداری از این شرایط، عربستان و کشورهای دیگر را به کارزار فشار حداکثری ملحق کرد.
ثانیا، ریاض بعد از اسرائیل دومین متحد مهم آمریکا در منطقه است و در شرایطی که خود آمریکا و اروپا خواهان مذاکره بر سر نقش منطقهای و برنامه موشکی ایران هستند، دور از انتظار است که ریاض مستقلا بخواهد راه آشتی با تهران را بدون حل و فصل این مسائل در پیش گیرد.
ثالثا، وضعیت خود محمد بن سلمان با توجه به تنش شخصی خاموشی که با دولت فعلی آمریکا دارد، به گونهای نیست که بخواهد متحد آمریکایی را خشمگین کرده و با این کار موقعیت داخلی خود را که در صرافت نشستن بر کرسی پادشاهی است، متزلزل سازد.
رابعا، نه ایران آنچنان که عربستان میخواهد حاضر است از نفوذ و نقش خود در کشورهای عربی منطقه دست بکشد.
در سایه نکات پیشگفته، آشتی این دو قدرت منطقهای هر چند امری مطلوب و ضروری است، اما در شرایط فعلی محتمل نیست و تغییر ادبیات ریاض نیز به نوعی برای همسو شدن با گفتمان دیپلماتیک دولت بایدن است.
اما با این وجود اگر سطحی از آشتی رخ دهد، میتواند یا به دلیل اطمینان خاطر کامل ریاض از احیای کامل برجام باشد یا به دلیل اطمینان آن از شکست مذاکرات وین و به تبع آن متشنجتر شدن روابط ایران با آمریکا و اسرائیل و احتمال وقوع حوادثی در منطقه در آینده است و برای در امان ماندن از ترکشهای این رخدادها تصمیم به آشتی گرفته است.
310 310
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰