بازیگر «مختارنامه» گفت: سفر به کربلا برایم پُر از خاطره بود. برای اولین بار به کربلا میرفتم و خوشبختانه هتلمان با حرم فاصله کمی داشت. جالب اینکه آنجا صحنههای بازیام در سریال “مختارنامه” پخش میشد و شایعه شده بود شمر اینجا است! روز اول برای زیارت به حرم رفتم، گفتند نرو، دَمِ در عدهای جمع شدهاند و ممکن است تو را بزنند. گفتم آقا مرا طلبیده و مگر میشود نروم و اتفاقی برایم بیفتد. از پلههای هتل که پایین آمدم دیدم جمعیت 20، 25 نفرهای آدم ایستاده. گفتم یا امام حسین(ع) اینها سمتِ من نیایند! وقتی بیرون رفتم همه به سمت من آمدند و من جرأت برگشت نداشتم. اما فهمیدم همه از صبح منتظر بودند تا با من عکس بگیرند و با تک تکشان هم عکس گرفتم.
بازیگر “مختارنامه” درباره ایفای نقش شمر بیان کرد: تا قبل از شمر، نقشی تا این حد منفور بازی نکرده بودم. اول که آقای میرباقری صدایم کرد خوشحال شدم قرار است در یک سریال خوب کار کنم. اما وقتی وارد دفتر شدم و آقای میرباقری گفت شمر من هم آمد، این موضوع برایم سنگین بود! برگشتم و پشت سرم را نگاه کردم که ببینم کسی دیگر نیست؟ تا مدتها باور نمیکردم و فکر میکردم شوخی است. من یک هفته اول را با اکراه جلوی دوربین رفتم. این آدم را دوست نداشتم و ایفای نقشش نصیبم شده بود اما یک لحظه با خودم فکر کردم شاید آقای میرباقری مرا انتخاب نکرده باشد، ممکن است خود آقا اباعبدالله(ع) به دلشان انداخته باشد که من شمر را بازی کنم. با همین امید و نگاه بازی را شروع کردم.
وی درباره چالشی که در ایفای این نقش پیشرویاش بود، تصریح کرد: از کودکی از شمر بدم میآمد و با این نقش مشکل داشتم؛ مخصوصاً بخش کربلا که حضرت ابوالفضل(ع) و امام حسین(ع) و همه هستند و من باید نسخگیری کنم. این صحنهها تأثیر بدی رویم داشت و آسیب میدیدم، مخصوصاً زمانی که آنور شط ایستادهام و حضرت ابوالفضل(ع) آمده آب ببرد. صدها میلیون برابر نهری که بوده، مردم تا به حال برای حضرت عباس(ع) اشک ریختهاند، حالا من چه کارهام؟! بعضی جاها به آقا اباعبدالله(ع) غر میزدم و میگفتم من نمیتوانم خودت مرا هدایت کن پیکر مرا هل بده تا بتوانم جلو بروم وگرنه نمیتوانم.
این بازیگر قدیمی شیرازی ادامه داد: اوایل که سریال پخش میشد جرأت نمیکردم از خانه بیرون بیایم چون در تعزیه دیده بودم که واکنش مردم چگونه است. یک روز که برای کاری بیرون رفتم اول که دو موتورسوار مرا به فحش بستند، بعد هم که سوار تاکسی شدم، 200 متر نرفته بودیم که راننده پیادهام کرد و گفت پیاده شو وگرنه مردم ماشین مرا داغان میکنند. تا دلتان بخواهد فحش خوردم و این در صندوقچه دلم است.
فِیلی اذعان کرد: البته همّ و غم آقای میرباقری هم روی سریال سلمان فارسی بود و با گذشت سالها یک سال و نیم است که این سریال را کلید زدهاند. امیدوارم زودتر کرونا تمام شود که این سریال هم به سرانجام برسد. امثال این سریالها برای تاریخ میمانند و نسلهای بعدی از این آثار لذت میبرند.
بازیگر شمر در پاسخ به اینکه اگر به گذشته برگردید، باز هم ایفای نقش شمر را قبول میکنید، گفت: بله این بار از همان ابتدا با اراده آهنین برای بازی این نقش میروم. حالا ضعفهای خودم را متوجه شدهام و نسخه بهتری از شمر را ارائه میکنم.
۵۸۵۸
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰