زاوش محمدی: همیشه صحبت از خاطرات دهه ۶۰ برای فوتبالی ها جذاب بوده و هست. خاطراتی که گویا تمامی ندارد و هربار که پای صحبت یک پیشکسوت می نشینیم، از اتفاقات و خاطرات جدید می شنویم. این بار سراغ مرتضی فنونی زاده مدافع دهه ۶۰ پرسپولیس رفتیم. بازیکنی که در پرسپولیس بازی کرده و برادرش در استقلال. با او از رختکن پرسپولیس صحبت کردیم تا رابطه اش با برادر استقلالیاش. در ادامه مصاحبه فنونی زاده با خبرآنلاین را می خوانید:
ابتدا با سوالی از پرسپولیس شروع کنیم، به نظر می رسد تیم کمی نسبت به فصل قبل افت کرده است و آن صلابت همیشگی را ندارد.
پرسپولیس اگر چه الان مدعی قهرمانی است اما این نکته را مد نظر داشته باشید که این برای اولین بار نیست و ما در دهه ۶۰ بین سالهای ۶۵تا ۷۰، پنج سال پیاپی قهرمان شدیم یعنی یا قهرمان جام حذفی شدیم یا لیگ. یکسال هم همزمان قهرمان لیگ، جام حذفی و باشگاههای تهران شدیم. به هرحال امسال هم مدعی قهرمانی هستیم اما این تیم نسبت به تیم پنج سال پیش یا سالهای گذشته، جسارتی که باید را ندارد.
راهکار برای خروج از ایران بحران چیست؟
الان شاهد این هستیم که در بازی ها کار تیم گره می خورد و به سختی میبریم و در بازی نساجی دیدیم که علی رغم برد دو بر یک، از دقیقه ۸۵تا۹۵ تیم تحت فشار بود و من داشتم سکته میکردم که نساجی سه موقعیت را گل نکرد و یک برد خفیف به دست آمد. بردهای حداقلی مانند دو بر یک بسیار شکننده است و دیدیم که استقلال در بازی مقابل فجر دقیقه آخر گل خورد و دو امتیاز از دست داد. این امتیاز ها هم برای تیمها بسیار سرنوشت ساز است چون لیگ امسال خیلی فرسایشی خواهد بود و ممکن است استقلال اواخر فصل حسرت این دو امتیاز را بخورد. پس تیم های پر طرفدار و مدعی نباید به راحتی امتیاز از دست بدهند. در لیگ پانزدهم خود پرسپولیس با تفاضل گل قهرمان نشد. به هرحال من آن صلابت گذشته را بین بچه ها نمیبینم.
بسیاری معتقد هستند که نباید از همین هفته های ابتدایی تیم ها را قضاوت کرد و شاید فعلا برای پیش بینی و قضاوت زود باشد.
بله بعضی ها میگویند بگذارید چند هفته از مسابقات سپری شود بعد صحبت کنید اما در فوتبال از این خبر ها نیست و در لیگ برتر گاهی تفاضل گل قهرمان را مشخص میکند. این را هم یادتان باشد که هیچوقت به قهرمان نیم فصل جام هم نمیدهند و نیم فصل دوم مانده که آبستن حوادث زیادی است. من امیدوارم رفته رفته تیم به صلابت گذشته برگردد چون اقا بحبی یک مربی حرفهای است و کادر فنی بسیار خوبی دارد که همه هم پرسپولیسیاند. از بازی با الهلال ما تا کنون چهار بازی داشته ایم اما دیدیم که در یک مسیر نزولی هستیم و فقط در نیمه دوم بازی با فولاد پرسپولیس همیشگی بودیم. من نزدیک به ده سال در این تیم بازی کردهام و امیدوارم شرایط به گونهای نباشد که بگوییم پرسپولیس باید در دقایق ابندایی گل بخورد تا موتورش روشن شود و گل بزند. یادش بخیر علی آقا قبل از شروع بازی میگفت بچه ها فکر کنید یک بر صفر عقب هستید و ما را با این انگیزه و تعصب به زمین میفرستاد. به طور کلی باید این را مد نظر داشت که در همین هفتههای ابتدایی امتیازهای مهم جمع میشود و چون پنجره باشگاه به دلیل بدهی کالدرون بسته است امیدواریم باشگاه در مسیر خوبی قرار بگیرد.
واکنش علی کریمی به اعتراض دستهجمعی ملیپوشان/عکس
به نظر شما به عنوان کسی که قریب به یک دهه در این تیم بازی کرده اید مشکل اصلی پرسپولیس کجاست؟ تیم خلا بازیکن دارد یا مشکل جای دیگری است؟
همه میگویند تقصیر گردن وزیر است یا … اما وزیر باید چکار کند؟ الان وزیر ورزش یک ادم ورزشی است، سابقه شرکت در المپیک را دارد و تمام زوایای ورزش و زحماتی که یک ورزشکار میکشد را میداند.ایشان فارغ از رنگبندی هاست.حتی یادم میآید در یکی از المپیکهایی که با هم بودیم از ایشان پرسیدم طرفدار کدام تیم است که میگفت اقا مرتضی من تیم ملی را دوست دارم. شاید خودش میدانست بعد سیسال میخواهد وزیر شود و ماهیتش را نشان نداد. به هرحال هرکس در هر رشتهای باشد طرفدار یکی از این دوتیم فوتبال است اما آقای سجادی آن زمان نگفت طرفدار چه تیمی است. الان اما میگویند که وزیر بیشتر به استقلال میرسد اما باید این را هم مد نظر داشت که آقای گل محمدی روی هر بازیکنی دست گذاشت سریع اقای مجیدی او را جذب کرد یا پنجاه درصد آنها را. مطمئن باشید پرسپولیس کسی که مد نظر گل محمدی باشد را میتواند راحت جذب کند. از طرفی میگویند تیم از نظر بازیکن در مضیقه است که باید خوداقای گل محمدی این را جواب دهد. بازیکنی که به تیم آمده با انتخاب خود کادر فنی آمده. وقتی کادرفنی فرجی و اسدی و… را میآورد باید از آنها بازی بگیرد. وقتی میبینیم که اسدی با توجه به پتانسیلی که در تیم های قبلی داشته در یک بازی خوب است و یک بازی ضغیف، باید فرصت را به بازیکن دیگری بدهند. چون شما در پرسپولیس و استقلال فرصت اشتباه ندارید. در این تیمها اگر دو بازی در زمین نباشید فراموش میشوید. بازیکن در این تیمها باید خود را نشان دهد وگرنه اگر میخواهد ذخیره باشد میتواند به تیم دیگری برود. این بازیکنان که مد نظر گل محمدی بودند، بازیکنان تاپ تیم های دیگر بودند اما باید این را در نظر داشته باشند که در اینجا ممکناست فوتبالشان تمام شود و یا به تیم ملی برسند و ترقی پیدا کنند. نمونه آن شجاع خلیل زاده که همیشه به او میگفتم یک روزی تیم ملی بهتو میرسد. او مغضوب کی روش بود وگرنه باید هشتاد باز ملی میداشت نه هشت بازی. مصداق خلیل زاده زیاد است. شما آقایان فرجی و اسدی و… که به پرسپولیس میآیید، اینجا دور از جان یا نابود میشوید یا به خواسته خود میرسید. در پرسپولیس و استقلال مخصوصا پرسپولیس فرصت اشتباه ندارید.
البته در بعد تعصب و عشق بازیکنان به تیم ها مانند پرسپولیس، صحبت هایی هست که می گویند بعضی از بازیکنان حتی خانه خود را فروخته اند تا به این تیم بیایند، آیا چنین چیزی برای یک بازیکن کافی است یا باید با عملکرد خود عشق به تیم را نشان دهند؟
من هم شنیدهام که بعضی بازیکنها خانه خود را فروختهاند تا پول رضایت نامه را بدهند و به تیم بیایند که این به نظرم نهم نیست. شما باید در زمین و مستطیل سبز نشان دهید که عاشق پرسپولیس هستید. بدشانسی اینجاست که از یک طرف طرفدار در ورزشگاه نیست که بازیکنان را تشویق کند تا روحیه بگیرند و از طرفی باعث خوشحالی است که خدایی نکرده اگر بد بازی کنند تماشاچی ها آنها را مورد بیمهری قرار دهند.من میگویم وقتی این پیراهن را پوشیدید باید بدانید چه پیراهن گرانبهایی را بر تن کرده اید. شاید در منیریه این پیراهن را بتوان صد هزار خرید اما ارزش معنوی آن صدها میلیارد میارزد.
این عشق و تعصب معمولا در بین نسل شما و دهه ۶۰ و ۷۰ نمود بیشتری داشت، از آن زمان و پیوستن خودتان به پرسپولیس خاطره ای دارد؟
در سال ۶۴ وقتی با دارایی بازی داشتیم که اولین بازی من بود، آقای پروین ترکیب را اعلام کرد. همیشه هم عادت داشت از مهاجمها شروع میکرد و به عقب میآمد. چون من کاپیتان نیرو زمینی بودم دعا میکردم ذخیره باشم و من را روی سکو نفرستد چون جزو معدود بازیکنهایی بودم که خودش میخواست و به پرسپولیس رفتم.
یعنی شما به خواست مستقیم خود آقای پروین به پرسپولیس پیوستید؟
بله. علی آقا به ناصر محمدخانی گفته بود اگر میشود این بازیکن را بیاور. چون ما از روی ضربه سر زیاد گل میخوردیم و بازی من را در لیگ قدس دیده بود و گفت این بازیکن به درد ما میخورد که خدا قسمت کرد و ما به این تیم محبوب آمدم. آن روز در رختکن اسم همه را گفت و من ماندم. آن بازی اولین بازی من، آقای انصاری فرد، فرشاد پیوس و بیانی بود. وقتی اسم آنها را اعلام کرد گفتم پس من بایستی روی نیمکت بنشینم چون اسم من را نبرد و وقتی آقای پنجعلی هست بازی به من نمیرسد. آن زمان دفاع خطی نبود و دفاع جلو و عقب داشتیم. یک دفاع جلو با مهاجم حرکت میکرد و دفاع آخر هم جمع کن بود که توپ ها را جمع میکرد که اقای پنجعلی سرآمد همه دفاع وسط ها در ایران و آسیا بود. آن روز آقای خوردبین همه لباسها را داد و یک لباس در دستش ماند که دیدیم آقای پروین دفاع وسط را اعلام نکرده و ناگهان گفت:«آقای مرتضی خان! گفتم بله آقای پروین! گفت به من داش علی بگو. پیراهن را در دست گرفت و گفت این پیراهن شماره چهار مال توست. در آن لحظه دلم ریخت که فیکس شدهام. از طرفی از قبل تمرینی هم نداشته ام چون پنجشنبه من را در امجدیه دیدند و آقای خوردبین گفت علی آقا با تو کار دارد.
من بهعنوان یک برادر کوچکتر از وحید قلیچ میخواهم زیاد در فضای مجازی نباشد. کری برای هوادارهاست نه او
یعنی تنها در ۲۴ساعت با شما صحبت کردند و پرسپولیسی شدید و برای این تیم به میدان رفتید؟
دقیقا. آن روز شاهین با تیم دیگری بازی داشت که من معمولا برای تماشا به ورزشگاه می رفتم. علی آقا به من گفت دوست داری به این تیم بیایی؟ گفتم علی آقا مگر میشود از نیروزی زمینی که تیم سطح پایینی بود به پرسپولیس بیایم و دلم نخواهد. البته آن زمان من ملی پوش بودم. گفتم علی آقا مگر میشود درخواست شما را رد کرد؟ شما بگو به زمین خاکی برو من میروم. گفت اینجا از پول خبری نیست. گفتم علی اقا من اوضاع پدرم بد نیست میتوانم کمک کنم گفت شما جیب ما را نزن نمیخواهد کمک کنی.
خلاصه گفت فردا ساعت ۳ رختکن باش که من گفتم من نه تمرین کرده ام نه کارت دارم گفت ولش کن محمود همه را درست میکند. بعد گفت محمود برو اسم مرتضی را بده و به من گفت فردا رختکن باش. کسی هم از این قضیه مطلع نبود و فقط آقای پروین، خوردبین، من و پدر و همسرم. همان روز ساعت ۲تا ۴ نیرو زمینی با پاس بازی داشت که من گفتم شاید خواب میبینم و در نیرو زمینی هم کاپیتان بودم و آن ها منتظر من بودند. من اما ساکم را برداشتم و به رختکن پرسپولیس رفتم که نهایت نیرو زمینی دو هیچ باخت. خلاصه رفتم و در را باز کردم که اقای قلیچ و پنجعلی گفتند: مرتضی اشتباه آمده ای رختکن شما آن طرف است. چون میدانستند پاس با نیرو زمینی بازی دارد.
علی اقا گفت نه خیلی درست آمده خوش آمدی آقا مرتضی. علی آقا پیراهن را آورد و گفت میدانی این مال چه کسی است؟ گفت این پیراهن کاشانی است، پیراهن اقای مسیح نیا بوده، ذولفقار نسب و… بوده. اگر توانستی آن را نگه داری تا آخر پیراهن مال توست و اگر جرئت نداشتی بقچهات را زیر بغلت میگذارم و خداحافظ. در آن بازی باران هم میبارید و در مقابل صد هزار نفر با دارایی بازی داشتیم که من یکی از بهترین بازی های عمرم را انجام دادم. حتی خود هواداران در راهرو که گرممیکردیم، نگاه میکردند که این کیست؟ هیچکس هم خبر نداشت جز افرادی که گفتم. هوادارها هم مدام میپرسیدند این شماره چهار کیست. بعد که اسمم را گفتند همان هورایی که برای درخشان و محمدخانی میکشیدند برای منهم کشیدند و همانجا احساس غرور کردم. چون در تیمهایی بودم که تماشاچی چندانی نداشت و یکی از بهترین بازی های عمرم را انجام دادم.
پیام مهم مهدی طارمی به مسئولان تیمملی
پس روی سخن تان با بازیکنان امروزی است که قدر پیراهنی که می پوشند را بدانند؟
بله خلاصه این بچههایی که مخصوصا امسال به تیم اضافه شده اند بهترین بازیکن های تیم های خود بودهاند و وقتی به این تیم میآیند باید بازی با صلابتی که داشته اند را انجام دهند. از طرفی این را بگویم من حتی یکی از بازی هایی که در نیروزمینی داشتم را در پرسپولیس انجام ندادم. چون آنجا تیم ضعیف بود اما در پرسپولیس در کنار پنجعلی و شاهرخ و …دیدم چقدر سطح بالاست و فوتبال راحت است. آن زمان به علی آقا گفتم کاش من پنج سال پیش به اینجا میآمدم. علی اقا گفت اینجا یک اشتباه کنی به خانه میروی و در آن هشت سالی که بازی کردم اشتباهاتی داشتم اما انگشت شمار بود.آنقدر تلاش میکردیم که اگر اشتباهی هم بود علی آقا به واسطه خوبی ها آن ها را میبخشید. بازی در این تیم همه چیز را به همراه دارد. هم پول، هم شهرت و هم موفقیت.
جدا از مواردی که گفتید، نسل شما به مردم داری هم شهره بود اما بعضی ها معتقدند در بین بازیکنان امروزی این مورد کم رنگ شده.
به هر حال بازیکنان باید مردم داری را هم داشته باشند که بعضی وقت ها آن را در بازیکنان جدید نمیبینم. چیزی که در بازیکن های دهه شصت و هفتاد موج میزد. الان وقتی سه نفرمیآیند با بازیکنی عکس بگیرند نفر چهارم ناراحت میشود چون به او واکنش نشان میدهند. در همان بازی با دارایی من کاملا گِلی شده بودم و گفتم داش علی این پیراهن خدمت شما که گفت مبارکت باشد. بپوش و تا جایی که میتوانی برای این مردم افتخار کسب کن. فقط مردم را خوشحال کن.
صحبت از پیراهن کردید که شما وارث پیراهن آقای ذولفقار نسب و مسیح نیا و کاشانی بودید. این پیراهن یعنی شماره چهار الان به سید جلال رسیده. نظر شما درباره آن چیست؟
پس از من ابتدا این پیراهن به خاکپور رسید، بعد یحیی پوشید و سید جلال. هر سه از مدافعان با صلابت بودند و میراثی که از گذشته رسیده را پاس داشتند.البته سید جلال از همه بیشتر آن را پوشیده و خوشحالم به یک بازیکن ملی پوش رسیده. همانطور که از اقای ذولفقار نسب و کاشانی و مسیحنیا به من رسید، ما هم به این عزیزان تقدیم کردیم. یادم می آید خود یحیی گل محمدی گفت من افتخار میکنم که پیراهن فنونی زاده میپوشم. در کل شماره پیراهن مهم نیست بلکه مهم عملکرد است. اما باید قدر این پیراهن را دانست.
شما خودتان هم مدافع بوده اید و سال ها در این پست و پیراهن برای پرسپولیس توپ زده اید؛ در این شرایط عملکرد سید جلال را چطور می بینید که در چهل سالگی همچنان برای تیم بازی می کند.
سید از ملوان ظهور کرد و تا چهار پنج سال پیش به نظرم فوق العاده بود اما الان اگر شجاع یا کنعانی در تیم حضور داشتند، شایدبازی کمتر به او میرسید. با این وصف او در آسیا چهره شناخته شده ای است و من میگویم بازیکن در تیم هایی مانند پرسپولیس یا استقلال که بازی میکند باید با صلابت باشد. بگذارید در این باره خاطره ای برایتان تعریف کنم. من وقتی از پرسپپولیس رفتم، به تیم پورا پیوستم. آن روزها وقتی پرسپولیس بازی داشت میرفتم و بازی تیم را میدیدم. در یک بازی در لیگ، دو سانتر از چپ و راست انجام شد که در زمان ما، من سانترها را دفع میکردم و هر توپی رد میشد آقای پنجعلی مطمئن آن را جمع میکرد. در آن بازی آقای پنجعلی یک توپ از راست دفع کرد و یک توپ دیگر را خواست دفع کند که به کرنر رفت و نزدیک بود گل به خودی شود. من بین دو نیمه به رختکن رفتم که بچه ها هم خیلی خوشحال شدند. آقای پنجعلی را بوسیدم و گفتم روی سکوها کمی جو نسبت به شما مناسب نیست. گفت دیگر بازی نمیکنم که هفته بعدش در بازی تیم ملی با الجزایر خداحافظی کرد. شاید ایشان دوست داشت دو سال دیگر بازی کند اما من گفتم خیلی با صلابت خداحافظی کند. منظورم این است که آقا سید را هم دوست دارم اما دوست دارم با صلابت فوتبال را کنار بگذارد.
پس به نظرتان بهتر است سید جلال از فوتبال خداحافظی کند؟
در کل خیلی دوست دارم او با صلابت بازی کند. وقتی شجاع یا کنعانی در تیم بودند کم تر به او فشار می آمد اما الان فشار زیادی روی اوست. چرا همیشه میگویند زوج خط دفاعی؟ چون کسی که کنارت بازی میکند باید خیلی هماهنگ باشد. من دوست دارم سید تا پنجاه سالگی بازی کند اما با صلابت بازی کند بهتر است. هر بازیکنی روزی خداخافظی میکند از پله و پلاتینی و بکن بائر و… اگر میخواهی فوتبال بازی کنی یک سال به تیم اولت برو و آنجا خداخافظی کن و بعد بیا و در کادر فنی یا بخش دیگر به پرسپولیس کمک کن.
از این صحبت ها که فاصله بگیریم، در سال های اخیر کل کل های هواداری بین پیشکسوت ها خیلی زیاده شده که بعضی معتقدند همه این ها برای دیده شدن است. نظر شما درباره این کل کل ها چیست؟
الان دو نفر از دوستان عزیز که یکی برادرم است، و دیگری دوستی که سلامتی اش را برای پرسپولیس داد اقای وحید قلیچ، که یک پرسپولیسی اصیل است در این کل کل ها هستند. من بهعنوان یک برادر کوچکتر از او میخواهم زیاد در فضای مجازی نباشد. کری برای هوادارهاست نه اقای قلیچ و من و…الان ببینید هر وقت از مجتبی محرمی سوال میکنند میگوید عاشق پرسپولیس هستم اما یکبار پیش نیامده از تیم رقیب بد بگوید. من این را زینده بازیکن های دو تیم به خصوص قدیمی ها نمیبینم. همه اینها به بیکاری بر میگردد. اگر وحید قلیچ تیم داشته باشد دیگر صحبتی نمیکند که هجمه روی او زیاد شود. کری فقط باید بین هوادارها باشد چون ما همه رفیق هستیم.
بنظر می رسید بین شما و اقا مهدی هم در این کری خوانی ها صحبتی پیش آمد؟
من و مهدی که برادریم و کدورتی پیش نمیآید. صحبتی بود که من به مهدی گفتم به تیم خودت بپرداز. تیمت پنج سال است جامنگرفته تقصیر ما و وزیر و… چیست؟ وقتی گلر شما از پنجاه متری گل میخورد مقصر وزیر و ما نیستیم. با احترامی که برای فرهاد مجیدی قائلم اما سرمربی دقیقه ۱۱۹ ریگی را بیرونمیآورد و شجاعیان که بدنش سرد است را به زمین میفرستد و همان شجاعیان تیم را از رسیدن به یک جاممعتبر محروم می کند باز هم مقصر وزیر ورزش است؟ در حالی که اگر استقلال آن جام را میگرفت، روحیه هوادار پنج برابر میشد و مستقیم به آسیا میرفتند. سر منشا همه این کلکلها از بیکاری است و اگر این دوستان پیشکسوت تیم داشته باشند دیگر وقت اضافه ای ندارند. این را هم بگویم که همه ما بچههای دهه ۶۰و ۷۰رفیق هستیم.
در این سال ها البته بازیکنان زیادی هم بین دو تیم جا به جا شدند، دلیل آن را چه چیزی می دانید؟
این را باید از خودشان پرسید. سرآمد همه اینها هاشمی نسب بود. من فکر میکنم شاید مورد بیمهری قرار گرفته و شاید هم پیشنهاد خوبی داشته اند. قرار داد ما سال ۶۹ با مبلغ صد هزار پیش و ماهانه ۱۱هزار بود که آقای پروین این حقوق را به همه یکسان می داد.
با این وجود، با اینکه نسل شما فوق العاده بود و خیلی وقت ها رایگان بازی می کردید، اما الان بی مهری به این نسل زیاد شده تا جایی که بعضی پیشکسوت ها وقتی به باشگاه می روند حتی آن ها را نمی شناسند.
هواداران عذرخواهی من را بپذیرند اما وقتی به باشگاه میرویم ما را راه نمیدهند. یک جوان را دم در گذاشته اند که نمیشناسد. میگویم من ده سال در این تیم بوده ام. من شاید کمی چهره ام ماندگار باشد و بشناسند اما عباس کارگر و بهروز سلطانی که چهره شان تغییر کرده را نمیشناسند. این زشت است که نا امید برگردی. من سه سال به عنوان معاون آکادمی کمک اقای پنجعلی بودم یعنی معاون رییس اکادمی. سه سال قرارداد را آقای پنجعلی برای مدیرعامل ها برد اما هیچ کدام امضا نکردند و گفتند آکادمی چیست که دو رییس داشته باشد.ما به واسطه دستور آقای پنجعلی سر تمرین میرفتیم بدون اینکه ریالی بگیریم. ما وظیفه خود را انجام می دادیم.
الان اما می بینیم که بازیکنان امروز قرار داد میلیاردی می بندند و شاید کیفیت نسل شما را هم نداشته باشند.
بگذارید باز هم خاطره ای بگویم. آقای استیلی به ما گفت فردا دربی است و چند پیشکسوت سر تمرین بیاور که با اقای پنجعلی و محرمی و… سر تمرین رفتیم. وقتی آمدیم دیدیم علی آقا هم آنجا هست. همان جا علی کریمی داشت بازی میکرد و سوالی پیش آمد گفتم علی آقا کدام یک از این بازیکن ها اگر در دهه شصت بودند از آن ها استفاده میکردی. گفت یک نیمه فقط علی کریمی! یعنی صلابت دهه شصت کجا و الان کجا. وقتی بازیکن راه میرفت علی آقا میفهمید چند مرده حلاج است. گفت فقط یک نیمه علی کریمی یعنی اگر دهه شصت بود فقط به علی کریمی یک نیمه بازی میرسید.
مشکل و گره کار آکادمی را در چه چیزی می بینید؟
الان ما در پایه پنجم شویم انگار قهرمان شده ایم. چون کار را دیر شروع میکنیم و در فاصله یکماه مانده به بازی ها هیچ چیز مشخص نیست. چون مدیر عامل ها با یک نامه میآیند و با یک نامه می روند و تا رییس آکادمی را انتخاب میکنند یکماه به بازی مانده و بازیکنی نیست که بخواهد جذب شود. اما استقلال در حوزه آکادمی کمی شرایط بهتری دارد. الان کسانی که اقای خلیلی به عنوان سرمربی انتخاب کرده اند مانند بزیک یا رضا جباری صد درصد باید باشند و این جایگاه حق شان است.
مدیرعامل ها بدانند دهه شصتی ها که شناسنامه فوتبال هستند همه خان نشیناند. شما وقتی مشغول باشی دیگر مدام به کل کل و… نمیپردازی. همه آن بچه ها تمام مدارج مربیگری را گذرانده اند. یعنی مدارکی که بکن بائر ندارد هم اقای عربشاهی دارد.
با همه این اوصاف اما به طور کلی بازیکنان دهه ۶۰ و ۷۰ کم تر در حوزه مربیگری حضور داشتنه و دارند و اکثرا خانه نشین اند. دلیل این دوری چیست؟
بیست سال پیش علی آقا در استیل آذبن بود که گفتم بچه ها از شما ناراحت هستند که آن ها را دعوت به کار نکردید. گفت شما ۶۵ نفرید و من ۳نفرتان را آوردم نمیتوانم همه را بیاورم. اینطور بود که بچه های ما همه خانه نشین شدند. الان بزرگتر از محمد پنحعلی و ناصر محمدخانی و کارگر و… نداریم. محمد پنجعلی کار زیبایی که میکرد این بود که بچههای دهه ۶۰ را مدیر فنی تیمها میگذاشت که اینطور افراد زیادی را مشغول به کار می کرد و در کنارش از نظر مالی هم درآمدی به افراد می رسید. اما از همهمهمتر این بود که مشغول به کار بودیم و دیگر به فضای مجازی و کل کل نمیرفتیم.
یعنی به انتصاب محسن خلیلی به عنوان رئیس آکادمی نقد دارید و باید پیشکسوت با سابقه تری در راس آکادمی باشد؟
وقتی می گویم آقای خلیلی یعنی ایشان باید در کادر مشغول شود و به جای او یک بزرگتر مدیر باشد. اقای خلیلی بازیکن سایپا بوده باید رییس آکادمی سایپا باشد. من محسن را خیلی دوست دارم اما این را میگویم که مدیرعامل ها بدانند دهه شصتی ها که شناسنامه فوتبال هستند همه خان نشیناند. شما وقتی مشغول باشی دیگر مدام به کل کل و… نمیپردازی. همه آن بچه ها تمام مدارج مربیگری را گذرانده اند. یعنی مدارکی که بکن بائر ندارد هم اقای عربشاهی دارد. اما از آن ها استفادهای نمیشود. این بازیکنان شناسنامه فوتبال هستند و مدیرعامل ها باید این را بدانند. سال ۶۹ استقلال قهرمان باشگاه های آسیا شد و ما قهرمان جام در جام. بازیکنان این دو تیم به تیم ملی رفتند و خروجی آن داشتن یک تیم ملی قوی بود. پس وقتی آکادمی باشگاه ها قوی باشد و نهایتا دو تیم پر قدرت باشند، تیم ملی هم قوی خواهد بود.
اخیرا شما وارد عرصه هنر هم شده اید و یک فیلم سینمایی بازی کرده اید. کمی هم درباره ورودتان به این حوزه و فیلمی که بازی کرده اید توضیح دهید.
من به واسطه یکی از دوستان، از سوی آقای روزبهانی کارگردان سینما به من پیشنهاد شد که گفتم من کجا و سینما کجا؟ گفتند شاید تو هم مانند پژمان موفق شدی. البته پژمان ماشالله هنرمند است و آنقدر که در سینما موفق شد در ورزش نبود. خلاصه من وارد بازی شدم و داستان فیلم هم فوق العاده داستان خوبی است. اسم فیلم «جایی برای ماندن است» که من هم نقش یک فرد پولدار را بازی میکنم. تا همین جا کافی است و برای دانستن بقیه اش باید فیلم را در سینما ببینید که تهیه کننده هم ضررنکند. من با اعتماد کارگردان در در اولین فیلم خود نقش اول شدم. به هرحال در عرصه مربی گری که پیشنهادهایی نشد و من هم چنین اخلاقی ندارم که به کسی رو بزنم اما به سینما رفتیم و ببینیم چه پیش می آید.
به عنوان سوال پایانی نظرتان درباره نسل جدید مربیان و مربیان جوانی که روی کار آمده اند چیست؟
من همین الان به حمید مطهری و کریم باقری پیشنهاد میکنم به خصوص کریم باقری که جزو بیست بازیکن برتر تاریخ فوتبال ایران است. دوست دارم ایشان هم به عنوان سرمربی جایی مشغول شود و توانایی خود را نشان دهد. یادمان باشد مربیان سنتی مانند آقای قلعه نویی همچنان ماندهاند و ایشان اگر هشتاد سالش هم شود میتواند مربی باشد. اما خیلی از مربیان سنتی هستند به لیگ پایه میروند و به لیگ برتر میآیند که بعضی ها حتی سه تیم داشته اند و با دو تای آن سقوط کرده اند اما باز هم الان تیم دارند. اگر چه این به سیاست مدیران هم بر می گردد که مدیرعامل می گوید اگر فلانی بیاید هم برای خودمان خوب است هم برای آن شخص. اما مدیرعامل ها باید نسبت به آوردن مربی سنتی تجدید نظر کنند و به جوان ها بیشتر بها بدهند.
پربینندههای ورزشی:
#فوتبالملی #ورزشهای رزمی #والیبال #کشتی و وزنه برداری #مدیریت ورزش #المپیک و پارالمپیک #فوتبال جهان #بسکتبال #دیگر ورزشها #لیگ برتر
254 41
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰