به گزارش «مبلغ»- سالانه حدود ۸۵ هزار زائر از ایران و بیش از دو میلیون زائر از سراسر جهان به سرزمین وحی میروند، اعمال واجب حج تمتع را انجام میدهند، عنوان حاجی را دریافت میکنند و به کشورهای خود باز میگردند. این افراد در بزرگترین اجتماع مسلمانان جهان در مقدسترین شهر جهان در قالب یک روح جمعی مقدسترین اعمال اسلام را انجام دادهاند و هر کدام به نحوی اعتقادات و آموختههای دینی خود را ارتقا دادهاند.
بازگشت این حجاج به شهرهای خود با توجه به آنچه در حج دیده، شنیده و درک کردهاند میتواند و البته باید به ارتقای فهم دینی جوامع کمک و موجب بهبود شرایط جوامع شود به نحوی که همچنان که قرآن فرموده است همه شاهد منافع حج شوند.
اما با نگاهی به آنچه پس از حج رخ میدهد متوجه میشویم این هدف بزرگ حج محقق نمیشود. برای بررسی دلایل عدم تحقق کامل اهداف حج در جوامع با علی انتظاری، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانیم.
حج چه تأثیری باید بر جوامع بگذارد و هدف اجتماعی از وجوب حج چیست؟
حج یک مناسک مهم اسلامی است که در قالب تجمع بزرگی از مسلمانان از فرق گوناگون برگزار میشود و شرایطی را فراهم میکند که گروههای مختلف از کشورهای مختلف در یک مکان واحد دور هم جمع شوند و به اجرای آداب و مناسک حج بپردازند.
ماهیت مناسک حج به گونهای است که افرادی که به کشوری غیر از کشور خود میروند و مسلمانان را از سراسر جهان میبینند، اولاً متوجه این حقیقت میشوند که اسلام منحصر به تعداد افرادی که روزانه اطراف خود مشاهده میکنند، نیست و مردم جهان از ملل مختلف پیرو اسلام هستند. شرکت در این مناسک عظیم دید و بصیرت فراملی برای حاجی ایجاد میکند و حاجی متوجه میشود که اسلام دینی جهانی است که فرد را از قالبهای تنگ قبیلهای و قومی درمیآورد و او را متوجه میکند که این قومیت و ملیت نیست که اهمیت دارد و فراتر از همه این مسائل این اسلام و تعلقات دینی است که اهمیت دارد. همین نگاه جایگاه دین را در هویت افراد بالاتر میبرد.
منظور شما از هویت چیست؟
هویت یعنی اینکه من خودم را با چه چیزی میشناسم. ممکن است در درجه اول افراد خودشان را با قومیت، ملیت، جنسیت، شغل، پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی و حتی محله خودشان تعریف کنند اما وقتی که به حج میروند و افراد مختلف از کشورهای مختلف را میبینند متوجه میشوند که عامل مهمتری به نام دین است که پیوند دهنده همه اقوام و ملیتها از نقاط مختلف در جهان است که از همه این تعلقات مهمتر است.
این مسئله مصداق آیه ۱۳ سوره حجرات است که خداوند میفرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست، بیتردید خداوند دانای آگاه است». اینجاست که بصیرت «لتعارفوا» اتفاق میافتد. این بصیرت فراملی از سوی حاجی دریافت میشود و وقتی حاجی به جامعه خود باز میگردد این بصیرت را بازنشر میدهد و متوجه جایگاه و اهمیت عنصر دینی در هویت میشود. در واقع ارتقاء بخش عنصر دین در کنار سایر مؤلفهها در هویت فرد به بقیه اعضای جامعه انتشار پیدا میکند و این یکی از برکات حج است.
در خود حج هم اتفاقهایی رخ میدهد که نقش مهمی در بازسازی اجتماعی دارد. حج اساساً برهم زننده فاصلهها، تمایزات و گروهبندیهاست. همه افراد با لباسها و اشکال مختلف به حج میروند، اما وقتی مناسک حج را شروع میکنند و احرام میبندند؛ همه مردم یکدست میشوند. یعنی از هر جا آمدهای و از هر طبقه اجتماعی و … که هستی وقتی لباس احرام میپوشی همه تمایزها از بین میرود و این مسئله را تمام افراد با تمام وجود در مناسک حج ادراک میکنند و حاصل آن از بین رفتن تمایزها و قشربندیهایی است که به صورت اعتباری در جوامع ایجاد شده است. یعنی همه تمایزها، مرزبندیها و … از بین میرود. این حس از بین رفتن تمایزها، تا مدتها در حاجی وجود دارد و حتی حس از بین رفتن تمایز بین زن و مرد در حاجی ایجاد میشود و این باور که انسان بودن و مؤمن بودن مهم است نه زن و مرد بودن و ایرانی و عرب و … بودن.
حاجی چگونه میتواند معنویت حاصل از حج را درون خود حفظ کند؟
این مسئله نیاز به تداوم دارد. اولاً خود حج باید درست برگزار شود. درست برگزار شدن حج مستلزم یکسری از مراقبتهاست تا زائری که به آنجا میرود، حاجی شود. برخی به حج میروند از دور چیزی به عنوان حج را استشمام میکنند، منتها این حس با حاجی شدن فاصله دارد. آنجا موقعیت فراهم است، همه دور خانه خدا طواف میکنند اما حج واقعی زمانی اتفاق میافتد که حاجی در دور اول طواف به دور کعبه بر روی زمین طواف کند و در دور هفتم باید دور عرش الهی همراه با فرشتگان طواف کند و این در صورتی اتفاق میافتد که آمادگیهایی فراهم و آموزشهایی داده شود.
اگر بیش از اندازه بر روی قواعد، ضوابط و مقررات حج تأکید شود و جنبه معنایی حج بیان نشود، یا فرصت لازم برای اینکه زائر معنای حج، معنای رمی جمرات و … را بفهمد فراهم نشود و فقط به دستورالعملهای حرام و حلال حج تأکید شود، که البته در جای خود لازم است، به جز استرس و نگرانی چیز دیگری به وجود نمیآید و زحمتی است که فرد متحمل شده و بازگشته و یا فقط حاشیه حج را تجربه کرده است.
اینها مسائلی است که باید آسیبشناسی شود. ما در حج بزرگترین و مهمترین تجمع مسلمانان را داریم و باید تعاملات و مناسباتی برقرار شود که افراد از گروههای مختلف اجتماعی و جوامع با هم تعامل و گفتوگو داشته باشند و این ارتباط به یک ارتباط مستمر تبدیل شود یعنی حج باید شروع مستمر یک ارتباط بین مسلمانان باشد و در عین حال حاجی معنای مناسک را بفهمد و بداند برای چه به حج میرود و طواف کرده و سعی بین صفا و مروه انجام میدهد و وقتی به جمره سنگ میزند چرا و به چه چیزی سنگ میزند؛ مثلاً حاجی باید بفهمد که در جمره در اصل به نفس خود سنگ میزند. این مفاهیم باید به حاجی منتقل شود.
البته هر زائری بخشی از این معارف را درک کرده و متأثر میشود اما یک تأثر عمیق که موجب تحول شود در همه رخ نمیدهد و اگر زائر نتواند به عمق حج پی ببرد و متحول شود نمیتوان گفت که فرایند حاجی شدن را درست طی کرده است. کسانی که عمیقاً حاجی شوند، حجگزاری در آنها تداوم پیدا میکند و وقتی به جامعه خودشان بازگردند، نسبت به قالبهای قبلی که وجود داشته فعال برخورد میکنند و این یعنی تلاش برای تغییر ساختارهای موجود و مواجهه ساختارشکنانه با ارزشهای غیر دینی و ضد دینی که در جامعه وجود دارد.
حاجی با چنین مشخصاتی این توانایی را دارد که فعال باشد و به یک سوژه دینی فعال مبدل شود که به همراه سایر حجاجی که در مراسم حضور داشتند و حجاجی که در سالهای قبل بودهاند جامعه خود را تغییر دهد. برای تحقق این مهم لازم است تدابیری اندیشیده شود که این حجاج با هم تعامل مداوم داشته باشند و همدیگر را بشناسند و دائماً مشکلاتی که در جامعه خودشان وجود دارد را مورد بررسی قرار دهند و نسبت به اصلاح آنها اهتمام داشته باشند.
اگر این اتفاق بیفتد، حج را یک حج زنده میکند وگرنه اگر به حج به عنوان مناسکی نگاه شود که هفت بار دور خانه خدا چرخیده میشود و تنها نگرانی این است که مراقب باشیم که شانه ما موازی خانه خدا باشد و اعمال را به ترتیب انجام دهیم و فقط به همین امور بسنده شود و از اینها بالاتر نرود، نمیتواند یک حج زنده داشت.
خداوند حج را مقرر کرده برای اینکه مردم از جاهای مختلف بیایند و ببینند که مناسبات اجتماعی، ارزشها و … که برای خودمان طرح کردهایم، بیاعتبار هستند و واقعیت امری فرا اجتماعی است که در آنجا رخ میدهد و ما باید رضایت خدا را در تمام ساحتهای زندگی دنبال کنیم. به قول باباطاهر: «خوشا آنان که دائم در نمازند» یعنی حاجی از دور خانه کعبه چرخیدن یاد بگیرد که در تمام زندگی باید دور خدا بچرخد و همه چیز باید بر محور الله باشد. چه در موقعیت خانوادگی و شخصی و چه در موقعیت شغلی و … باید همیشه بر محور الله فعالیت خود را تنظیم کند که این مسئله نیازمند آموزش است و روحانیون کاروانهای حج، علاوه بر قواعد حج باید اسرار و معارف حج را هم آموزش دهند تا زائرانی که از حج باز میگردند حاجی برگردند و معنویتی که کسب کردهاند و تغییری که در خود ایجاد کردهاند را در جامعه نیز تداوم دهند.
روزمرگی اجتماعی چه تأثیری در کاهش اثرات معنوی حج دارد؟
حج امر مبارکی است که وقتی فرد به آن نزدیک میشود بیشترین تأثیر و تأثر را از آن میگیرد اما به صورت طبیعی وقتی از آن تأثیر زمانی میگذرد و حاجی در قالب مناسبات اجتماعی عادی قرار میگیرد بخشی از آن تأثیرات را از دست میدهد. شبیه به این مسئله در پیادهروی اربعین رخ میدهد؛ آنجا عمق مناسبات اجتماعی را میبینیم که افراد چطور ایثارگرایانه برای زائران امام حسین(ع) جانفشانی میکنند و در واقع میتوان گفت تداوم حج در سبک زندگی که ملحم از پیادهروی اربعین است محقق میشود.
اما ساختارهای اجتماعی که وجود دارند مانع از این میشوند که همان عشق، محبت و ایثار که در حج و اربعین وجود دارد در جامعه به صورت معمول هم وجود داشته باشد. وقتی حج میتواند اثر مداوم داشته باشد که حاجی روحیه ساختارشکنانه داشته باشد تا بتواند جامعه خود را در جهت حاجی شدن و گردش حول محور الله سامان دهد.
اکنون چیزهایی که در جامعه وجود دارد از وام دادن بانکها گرفته تا مناسباتی که در نظامهای بروکراتیک وجود دارد و زیرآبزنیها برای ارتقای شغلی و … همه ضد الهی است و منشأ شیطانی دارد. حاجی باید این مسائل را هدف اصلاح خود قرار دهد و بفهمد که به حج نرفته تا برگردد و صرفاً عنوان حاجی را بگیرد. فردی که حاجی شده یک رسالت و مأموریت پیدا کرده تا در آن حوزهای که حضور دارد(شغل، خانواده، خویشاوندان و…) مناسبات ناسالمی که بر جامعه فشار میآورند و افراد را به اعمال غیردینی ناچار میکنند را شناسایی و برای زدودن آنها اهتمام داشته باشد.
یعنی فرد منفعلی که به حج رفته در بازگشت باید سوژه فعال دینی در جامعه شود و مصلح جامعه خود باشد و این وظیفه را باید برای حاجی تعریف کرد و اگر این را تعریف کردیم و آموزش دادیم روحیه اولیه که در اثر حج به وجود آمده تداوم پیدا میکند.
مسئولان و مدیران حج در این خصوص چه وظایفی دارند؟
مدیران حج باید در افرادی که به عنوان روحانی به حج میروند و آموزشهایی که به زائران حج ارائه میشود بازنگری کنند. محتوای آموزشی حجاج باید تغییر پیدا کند و به خصوص شرایطی فراهم شود که جوانان به حج بروند؛ جوان است که روحیه ساختارشکنانه دارد و انقلابی است. حج جوان انقلابی میتواند در جامعه مؤثر باشد. حج نباید فقط برای پیرمردها و پیرزنها که عمری از آنها گذشته و شاید نتوانند تأثیرگذاری اجتماعی و سوژه فعال اجتماعی را احراز کنند، باشد. حضور جوانان در حج که روحیه انقلابی دارند، میتواند سمت و سوی معنوی به وی و جامعه دهد. افراد زیادی بودند که کم اعتقاد بودند و با رفتن به حج متحول شدهاند.
اگر مردم، حتی آنهایی که اعتقاد دینی ضعیف دارند، بفهمند که چه گنجینهای در حج است، هیچکس این موقعیت و فرصت را از دست نمیدهد و ولو یکبار که شده به حج میرود. تأثیر حج بسیار زیاد است و این حرف اشتباه است که گفته میشود پول حج را به فقرا بدهید. البته من مخالف این هستم که افراد هر سال به حج بروند؛ اگر یک بار به حج بروند و آن را درک کنند «اگر در خانه کس است/ یک حرف بس است». از سوی دیگر همین افراد حجگزار هستند که در طول زندگی خود به فقرا کمک میکنند.
نباید از عظمت حج گذشت بلکه باید این عظمت بازگو و گوشههای مختلف آن را بیان کرد. افراد زیادی که هیچ امیدی به فهم آنها از دین نبود با اعجاز الهی در حج نرم و متحول میشوند؛ کجا به غیر از حج میتوان فردی را یافت که دکتری گرفته و مارکسیست است و با دنیایی از پیشداوریها و موانع برای فهم دین مواجه بوده، اما به فهم دین رسیده است. متأسفانه مردم ادراک صحیحی از عظمت حج ندارند و به ابعاد مختلف آن آگاه نشدهاند.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰