اشغال حلب دومین شهر بزرگ سوریه و از شهرها و نمادهای تاریخی این کشور توسط تروریست های هیئت تحریر الشام و تعداد دیگری از گروه های تکفیری از زوایای مختلفی قابل ارزیابی است. شکی نیست که جنگ حزب الله قهرمان لبنان با رژیم اسراپیل و نیاز حزب الله به نیروهای مستقر در جنوب غرب ادلب که بر اساس توافقات روند آستانه در ۲۰۱۷ (تهران ) و سوچی (۲۰۲۰) آخرین پناهگاه تروریست ها بود، خلا قدرتی در این منطقه از سوریه ایجاد کرد تا با استفاده از برخی ضعف ها و خیانت ها، تروریست های هیئت تحریرالشام با چراغ سبز اردوغان شروع به اشغال حلب و مناطق دیگری بنمایند.
ترکیه انگیزه های مختلفی برای حمایت مستقیم از تروریست ها در اشغال حلب دارد که بخشی از آنها عبارتند از :
طمع ورزی تاریخی به حلب، تضعیف موقعیت کانتون های کرد در شمال سوریه و جلوگیری از شکل گیری اقلیم کردی، ارتقاء جایگاه منطقه ای ترکیه در سیاست های آتی ترامپ، ضربه زدن به محور مقاومت در قالب ایده کمربند امنیتی از مدیترانه تا ایران، اضافه کردن کارت سوریه به کارت دریای سیاه در امتیازگیری از روسیه در قفقاز و سایر مناطق، گرفتن دست بالا در مذاکرات عادی سازی روابط با اسرائیل پس از آتش بس احتمالی غزه بویژه حصول امتیاز انحصاری انتقال گاز لویتان رژیم به بازارهای اروپایی از طریق ترکیه، تضعیف و فروپاشی نظام بشار اسد در سوریه، انتقام از مواضع مقتدرانه بشار اسد در شرط گذاشتن برای خروج نیروهای ترکیه از سوریه برای عادی سازی روابط، روحیه دادن به محور اخوانی سرخورده از تحولات پس از انقلاب عربی، بازی در کسوت نئوعثمانی و عملیاتی کردن ایده بی اعتبارسازی معاهده ۱۹۲۳ لوزان در ترسیم مرزهای ترکیه، کاهش هزینه های استقرار دویست هزار تروریست در ادلب که از ترکیه ارتزاق می کنند و دلایل مشابه دیگر.
با وجود این یک نکته در بحث اشغال حلب وجود دارد که کمتر در کانون های رسانه ای و سیاسی مورد توجه قرار می گیرد و آن ترکیب قومی تروریست های هیئت تحریر الشام و دیگر گروهها می باشد. البته کانون محوری در این گروهها در نگاه اول مسایل ایدئولوژیکی است که بر تفکرات افراطی تکفیری و اخوانی مستقر می باشد، با وجود این، ترکیب قومی اصلی این گروهها در کنار عرب ها، «ترک تبارها» می باشند که شامل ترک هایی از اویغورهای چین، ازبک ها، ترکمن ها ، داغستانی ها، چچنی ها، کریمه ای ها ، قزاق ها و ترک های قبرس می باشد. در اشغال حلب بیش از پنج هزار نفر از تروریست های اویغوری به رهبری ابوالقاسم ترکستانی و هزاران نفر از ازبک های گروه تهدید و جهاد ازبکستان و سایر ترک تبارهای مورد اشاره حضور دارند که با پا گذاشتن روی وحدت ایدئولوژیکی تکفیری مورد ادعا، تلاش تلاش کردند نمادهای قومی خود را به نمایش بگذارند. این گروهها از مناطق و کشورهایی هستند که ترکیه آنها را در قالب «جهان تُرک یا تورانی» بازنمایی می کند.
ایده ایجاد «جهان تورانی» ابتدا با برگزاری اجلاس سران تُرک و ایجاد «ترک سُوی» در سالهای ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳ در آنکارا و سپس با تاسیس «شورای کشورهای ترک زبان» در ۲۰۰۹ در نخجوان مطرح شد. پیگیری این طرح، پس از جنگ دوم قراباغ (۲۰۲۰)، به یکباره روندی تصاعدی گرفت. پس از جنگ ۴۴ روزه، که با هماهنگی باکو و آنکارا با انگلستان و رژیم اسرائیل صورت گرفت، «شورای کشورهای ترکزبان» به «سازمان دولت های ترک» در سال ۲۰۲۱ تغییر نام داد و برگزاری نشست های این سازمان، از جمله در سطح سران افزایش یافت. بطوریکه تعداد مصوبات این سازمان در فاصله ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴ بیشتر از مصوباتی است که از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۹ تصویب شده است. نتیجه این روند، تصمیم سازمان مذکور، به ایجاد پرچم «توران جدید»، الفبای واحد، کتب درسی مشترک، پیگیری ایده رسانه و واحد پولی مشترک، ایجاد «منطقه ویژه اقتصادی توران» و تقویت همکاریهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی در چارچوب شعار «عصر تُرک» می باشد.
تلاش ترکیه و گروه های وابسته به آن این است که یک سیمای فرهنگی از «جهان تُرک» به نمایش بگذارند، و نهایتا ایجاد سازمان کشورهای ترک را در راستای همگرایی اقتصادی منطقه ای بازنمایی نمایند. این در شرایطی است که اساسا به دلیل فقدان مولفه های مشترک تاریخی و تفاوت های هویتی، نژادی، مذهبی و حتی زبانی، اساسا در واقعیت، «جهان تُرک» وجود ندارد اما ساخت تصنعی این جهان ادعایی در قالب ایجاد نظم آنگلوساکسونی در اوراسیا بر پایه ایده دویست ساله پان تورانیسم انگلیسی بشدت توسط استعمار انگلیس همچنان دنبال می شود. جهانِ ترک آنگلوساکسونی در فرایند ساخت خود موانع جدی دارد که از جمله آنها عدم پیوستگی جغرافیایی و تقابل تاریخی- گفتمانی – مذهبی و نژادی هویت شریف آذربایجانی با هویت ترکی آناتولی و جغتایی است. اما نکته جالب این است برغم اینکه جهان ترک آنگلوساکسونی هنوز نتوانسته به اهداف خود از جمله ترکیزه کردن هویت شریف آذربایجانی و تجزیه ارمنستان برای ایجاد اتصال جغرافیایی برسد، ولی کژکارکردهای جهان تورانی تصنعی در سالهای اخیر، یکی پس از دیگری آشکار شده است که همگی در خدمت اغراض انگلستان و رژیم صهیونیستی و متحدان آنها می باشد. سه مورد این کژکارکردها عبارتند از :
اول: از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و آغاز عملیات توفان الاقصی در کنار حمایت ها تسلیحاتی امریکا و انگلیس و برخی از کشورهای اروپایی از رژیم اسرائیل، «جهان ترک آنگلوساکسونی» مهمترین حامی لجستیکی رژیم اسرائیل بوده است. بطوریکه بخش اعظم نیازهای اسرائیل از طریق غلات قزاقستان، تولید سوخت برای جنگنده های رژیم در پالایشگاه باکو، ارسال ارزاق، فولاد، مصالح ساختمانی و آب و اقلام غذایی از طریق ترکیه تامین شد و با افزایش چهار برابری انتقال نفت باکو از طریق خط لوله باکو -جیحان ، بیش از ۷۰ درصد نفت رژیم توسط جمهوری آذربایجان تامین گردید. هزاران مزدور از «جهان ترک آنگلوساکسونی» در ارتش رژیم صهیونیستی حضور دارند. جهان ترک مورد ادعای اردوغان و علی اف، همانطوریکه در اوج جنایات امریکا در افغانستان حاضر نشد خط لجستیکی هوایی موسوم به خط شمال (کابل، آسیای مرکزی، جمهوری آذربایجان، ترکیه) را متوقف نماید، در اوج نسل کشی وحشیانه رژیم صهیونیستی نیز حاضر به قطع شریان تامین رژیم نشدند بلکه با اقدامات ریاکارانه سعی در فریب افکار عمومی جهان کردند. از منظر نظم آنگلوساکسونی، پشتیبانی همه جانبه رژیم صهیونیستی یکی از مهمترین کارکردهای جهان تورانی می باشد.
دوم: از زمان جنگ دوم قراباغ، با استقرار حدود پنج هزار تکفیری از قومیت های ترک تبار در لباس ارتش جمهوری آذربایجان در این کشور، پروژه استحاله هویتی و دینی جمهوری آذربایجان بمنظور استقرار ایده جهان تورانی انگلیسی وارد فاز جدید شد. همزمان با بسته شدن مرزهای زمینی ایران و جمهوری آذربایجان به بهانه کرونا و تداوم انسداد مرز تا به امروز، کلان پروژه شیعه ستیزی در این کشور در ابعاد گسترده اجرایی شد. همچنین هویت شریف آذربایجانی که در طول تاریخ هویتی ایرانی ، شیعی و پرچمدار مقابله با هویت مهاجم ترکی آناتولی بوده است، در همه وجوه مورد هجمه قرار گرفت؛ بطوریکه اکنون الهام علی اف با گذار از ایده آذربایجان گرایی، خود را پیشگام جهان ترک ادعایی می داند.
سوم: اشغال حلب و حضور پررنگ تروریست های ترک تبار اویغوری، ازبکی، قزاقی، داغستانی و … در هیئت تحریرالشام، القوه المشترکه، الجبهه الشامیه، جیش العزه، صقور الشمال، انصار التوحید، حزب الترکستان، المجلس الثوری لأهل الشام و احرار الشام، جدیدترین اماره ای است که بخشی از ماهیت جهان ترک مورد ادعای آنکارا را بویژه برای ایران، چین و روسیه به نمایش می گذارد. مبرهن است که جهان ترک تصنعی مورد ادعای آنکارا، کاملا در مقابل محور مقاومت قرار گرفته است و تلاش دارد با محاصره ایران، قطع محور مقاومت در سوریه و ایجاد کمربند امن برای رژیم صهیونیستی، مانع بازسازی محور مقاومت و تضعیف این رژیم شود. کما اینکه جهان ترک به عنوان بازوی تورانی ناتو، بدنبال ضربه به چین و روسیه نیز می باشد. اینکه دولت باغچه لی رئیس حرکت ملی و موتلف اردوغان با زدودن عربها، سریانی ها، کردها، آشوریها، ارامنه و دروزیها از حلب، مدعی است «حلب» تا مغز استخوان تُرک است، غلبه نگاه افراطی قومی را نشان می دهد. بنابراین اشغال حلب زنگ های صدا را برای ایران، روسیه و چین به صدا درآورده است؛ چه اینکه در صورت ادامه این روند، اشتباه محاسباتی طرف مقابل تداوم و فاز بعدی ماجراجویی آنگلوساکسونی، حمله به استان سیونیک ارمنستان برای ایجاد دالان تورانی ناتو خواهد تا شریان مسیرهای انرژی و ترانزیت در اختیار جهان ترک ادعایی قرار بگیرد و مسیر ناتو تا مرزهای غربی چین و جنوبی ترین مرزهای روسیه همواره و ایده قومی پان تورانیسم در منطقه سمپاشی شود.
شکی نیست که هیچ کدام از مردمان آسیای مرکزی که آنکارا بر اطلاق ترکستان به آنجا اصرار دارد و دیگر کشورها از جمله ترکیه و مردم شریف جمهوری آذربایجان که هویت خود را در تاریخ ایران می بینند، با ایده های تصنعی و افراطی تحمیلی که هدف شان تحریف هویت تاریخی، فرهنگی و مذهبی شان است، همراه نیستند. بویژه اینکه امروز آنها با مشاهده ائتلاف تکفیریسم و شوونیسم قومی در اشغال حلب و خدمت آشکار «جهان ترک ادعایی» به منافع رژیم صهیونیستی، انگلیس و امریکا و خیانت آن به آرمان فلسطین، بخوبی از ماهیت ضد اسلامی و ضد انسانی این طرح های آنگلوساکسونی که تنها مروج «خشونت، نفرت پراکنی و تفرقه» هستند، بخوبی آگاه شده اند.
۳۱۱۳۱۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰