آریاییها از اقوامی هستند که به ایران مهاجرت کردند. برای بررسی دوره آریاییها باید نگاهی به ریشه و زبان آنها داشت. عنوان قوم آریا در ابتدا برای نژاد بزرگی به نام هندواروپاییها به کار میرفت. دستههایی از هندواروپاییها، بعد از یک مرحله مهاجرت، از قوم اصلی خود جدا شدند و با عنوان هندوایرانی مدتی را با هم میگذرانند و سپس در یک مهاجرت دیگر عدهای بهسمت جغرافیای ایران و دستهای دیگر راهی هند میشوند. آریاییهایی که به ایران مهاجرت میکنند عنوان اولین سلسله مهاجر به ایران را از آن خود میکنند. درباره واژه آریایی، مفهوم و بار قومی یا جغرافیایی آن، اختلاف نظر بسیار است.
آنچه باید درباره آریاییها بدانید:
مفهوم واژه آریایی
واژه آریا، از واژههایی است که در متون سانسکریت و اوستایی به کار برده شده است. این نام در گذشته برای همه اقوامی که ریشه هندواروپایی داشتند به کار میرفت. بعدها اندیشمندان عمومیت این نام را به تمام اقوام هندواروپایی اشتباه دانستند. دانشمندان علم زبانشناسی وجود واژه آریا در متنهای سانسکریت و اوستایی را نشانی بر این موضوع، قلمداد کردند که این واژه، مختص اقوام هندوایرانی بوده است. هندوایرانیها که عنوان آریا را دارند، در طول هزاره سوم پیش از میلاد، به جغرافیای فلات ایران و شبه قاره هند کوچ کردهاند.
واژه آریا، واژهای هندوایرانی است که به قومی دینمدار(ایمان آورده) اطلاق میشد
گراردو نیولی از پژوهشگرانی است که روی نژاد آریا کار کرده است. به اعتقاد او واژه آریا تنها در بین ایرانیان، برای یک قوم به کار رفته است. نیولی معنی واژه آریا را یک مفهوم مذهبی میداند که در معنای «ایمانآورده» به کار رفته است. دیاکونوف دیگر پژوهشگر باستانی بر این عقیده است که واژه آریا از کلمه ایران گرفته شده و در زبان سانسکریت، سرزمین اقوام هندوایرانی بوده است و کاربرد این نام را برای اقوام هندواروپایی دارای بار غیرعلمی ذکر کرده است. با این توضیح مشخص میشود واژه آریا برای اقوام هندوایرانی بیشترین کاربرد را داشته است.
منبع عکس: نامشخص
جغرافیای آریاییها
تحقیقات نشان داده است که واژه آریایی در بین غیرایرانیان، بیشتر بار دینی دارد. برخی از پژوهشگران بر این گمان بودهاند که واژه آریا نشاندهنده جغرافیا یا تبار است؛ اما بررسی متون تاریخی غیرایرانی نشان میدهد که از این واژه برای نشان دادن یک قوم یا گروه با اعتقادات خاص، استفاده شده است؛ حتی برخی واژه انیران را در معنی بیدینان به کار بردهاند.
اگر واژه آریایی را از منظر زبانشناسی مورد بررسی قرار دهیم، متوجه میشویم که واژه «ار» از واژههای پهلوی است که معنی مومن میدهد و صورت جمع آن «اران» است. از اینرو، «اران» را مومن و انران را غیرمومن معنا میکنند (در زبان پهلوی پیشوند اَن یا اَ نفی است). از دیدگاه نیولی واژه ایران و انیران که در شاهنامه آمده است، در معنی دینداران و بیدینان یا زرتشتیان و غیرزرتشتیان هم به کار رفته است. طبق نظر نیولی، واژه آریا و برگرفته از آن ایران، ابتدا در مفهوم یک قوم به کار میرفته و با گذر زمان و مهاجرت این قوم، معنای سرزمین به خود گرفته است.
سرزمین قوم آریا در وندیداد، ایرانوئجه و در متون پهلوی، اِرانشهر ذکر شده است
اوستا بهترین منبع برای اطلاع از اقوام آریایی است. اوستا از پنج بخش تقسیم شده است. وندیداد یکی از بخشهای اوستا است که جغرافیای آریاییها را به تصویر کشیده است. در فرگرد اول وندیداد از ایرانوئجه (Airiianəm vaēǰō) سخن به میان آمده است که در فارسی میانه همین عنوان را با واژه «ارانشهر» نشان دادهاند. این واژه در متون سانسکریت با عنوان آریاورته (Āryāvarta) به مسکن آریاییها در شمال هند اشاره میکند.
مهاجرت آریاییها
آریاییها با زبان هندوایرانی گفتگو میکردند و زبان، دین و ساختار اجتماعی مشترک داشتند. این قوم پس از مهاجرت از هم جدا شدند و دستهای بهسمت ایران و دستهای دیگر راهی هند شدند. یادآوری این نکته ضروری است که این قوم یک بار پیش از آن نیز در هزاره چهارم پیش از میلاد از اقوام هندواروپایی جدا شده بودند. اقوام هندواروپایی در استپهای جنوب روسیه بودند که در دوره هزاره چهارم بهدلیل افزایش جمعیت، اختراع گردونه و وسایل جنگی، با ثروتی که به دست آورده بودند، به جهات مختلف کره زمین مهاجرت کردند. مهاجرت اقوام هندواروپایی گسترهای از هند تا ایرلند را در بر میگرفت. یک دسته از اقوام هندواروپایی، شاخه آریایی یا هندوایرانی بودند که در آسیای مرکزی در حدود سغد و خوارزم ساکن شده و زندگی خود را ادامه دادند.
دستهای از آریاییها در چند مرحله مهاجرت از خاستگاه خود به ایران آمدند و باستانشناسان در مشاهدات خود آثار مهاجرت آنها را ثبت کردهاند
برخی از باستانشناسان، قوم آریایی را با فرهنگ آندرنو در منطقه جنوب سیبری تطبیق دادهاند. فرهنگ آندرنو مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد است. آریاییهای هندوایرانی بهدنبال یافتن چراگاههای بیشتر از هم جدا شدند و با کوچهای پیدرپی از شرق دریای خزر و بخشی نیز از غرب و از سوی قفقاز به فلات ایران مهاجرت کردند. با جدایی و مهاجرت این قوم، روابط اقتصادی آنها نیز با هم کمتر شد و با ساکن شدن در جغرافیای جدید، زبان مشترک آنها نیز بهتدریج متحول شد.
منبع عکس: نامشخص
- میتانیها: یک دسته از هندواروپاییها، میتانیها بودند که در علیای بینالنهرین ساکن شدند و دولت جدیدی را تشکیل داند. این دولت قدرت زیادی کسب کرد و در مدت زمانی کوتاه بر آشور مسلط شد. این دولت در سال ۱۳۷۰ پیش از میلاد به دست سلسله هیتی از بین رفت.
- هیتیها: هیتیها دستهای دیگر از هندواروپاییها بودند که در آسیای صغیر ساکن شدند. برخی از نامهای شاهان این سلسله در کتیبههای بغازکوی ذکر شده است. این نامها شامل (ارتتمه، ارتشووره و شوورداته) میشوند. از دوره حکومت این سلسله، کتابی به دست آمده است که در آن شیوههای سوارکاری آریاییها و مسابقات اسبدوانی آنها توضیح داده شده است. زبان و اعداد این کتاب مربوط به دوره پیش از جدا شدن هندوآریاییها است. اثری دیگری که از این سلسله بر جای مانده، پیماننامهای است که در آن به سه خدای آریایی سوگند یاد شده که نشاندهنده اعتقاد به تثلیث میتره-ورونه، ایندره و ناساتیه است. این سلسله در زمان سقوط خود با اقوام بومی آن منطقه یکی شد و چیزی از فرهنگ و زبان آن بر جای نماند.
- آریاییهای ایران: بخشی از قبایل آریایی هندوایرانی از آسیای مرکزی وارد فلات ایران شدند. دوره مهاجرت این اقوام به ایران را در حدود سال ۱۱۰۰ پیش از میلاد دانستهاند. این اقوام به شرق ایران رسیدند، شرق ایران جایی بود که پیش از آن، هندوآریاییها از آن عبور کرده بودند. به گفته منابع، اولین قبایل ایرانی در حدود ۱۸۰۰ پیش از میلاد، به مناطق غرب ایران مهاجرت کردند. زبان این قوم، به شاخه غربی زبانهای باستانی ایران تعلق دارد. این قبایل در سه گروه ماد، پارس و پارت بعدها در ایران سلسلههایی جدید تشکیل دادند.
برخی بر این عقیدهاند که آریاییها به ایران مهاجرت نکردهاند و علت این عقیده را عدم وجود نشانهایی از برخورد آریاییها با غیرآریاییها در اوستا ذکر میکنند. این در حالی است که دادههای علمی نشان میدهند متن اوستا کامل نیست و ممکن است بخشهایی از آن از بین رفته باشد؛ از سوی دیگر، دادههای باستانشناسی، مراحل مهاجرت از سیبری و آسیای مرکزی را به نواحی مختلف از جمله فلات ایران، ثابت کرده است.
ایرانویج در اوستا
در فرگرد اول وندیداد، اسامی ۱۶ کشور که اهورامزدا بهترتیب آنها را آفریده، فهرست شده است. این مکانها متعلق به زرتشت هستند و از این جهت، سرزمینهایی مقدس خوانده میشوند. اولین این سرزمینها، ایرانویج است که در کنار رود دایتی قرار دارد. در توضیح سرزمین ایرانویج، گفته شده که این سرزمین در کنار رود دایتی قرار گرفته و برای مدت زمانی اهریمن بر آن مسلط شده و سپس نجات یافته است. سرزمین ایرانویچ در این متن اوستایی، جایی است که ۱۰ ماه زمستان و دو ماه آن، تابستان است.
ایرانویج در وندیداد، مکانی سرد است که ۱۰ ماه زمستان و دو ماه آن تابستان است
این مختصات نشان میدهد که آریاییها در سرزمینی سرد میزیستهاند. مختصاتی که در اوستا برای ایرانویج بهعنوان سرزمین آریاییها داده شده، اندیشمندان را واداشته تا با استفاده از دیگر نشانههای زبانشناسی، مکانی را در فلات ایران برای سرزمین آریاییها، تشخیص دهند. تحقیقات اندیشمندان روی وندیداد اوستا، دو مکان ماورالنهر قدیم (از دیدگاه بویس) در ایران در کناره رود جیحون و سیستان (از دیدگاه نیولی) در کناره رود هیرمند را مکانهای ایرانویج در نظر گرفتهاند. برخی نیز خوارزم را با ایرانویج منطبق دانستهاند و برای اثبات هر یک از این نظریهها دلایلی را ارائه دادهاند.
طبقهبندی در جامعه آریایی
اوستا بهترین منبع برای اطلاع از فرهنگ و جامعه آریایی است. اگرچه متن اوستا در دورههای مختلف جمعآوری شده، متن گاتها و یشتهای اوستا فرهنگ آریایی را در خود منعکس کرده است. متن یشتها نشاندهنده وجود طبقات اجتماعی در جامعه آریایی است. بر این اساس، جامعه آریایی از سه طبقه دینمردان، ارتشتاران و کشاورزان تشکیل شده است. وجود اسب و سوارکاری در فرهنگ آریایی از اهمیت زیادی برخوردار بوده و آنها قومی سوارکار و جنگاور توصیف شدهاند.
طبقهبندی جامعه آریایی در اعتقادات آنها کرد پیدا کرده است
این دیدگاه اجتماعی سه وجهی در اعتقادات آریاییها نیز کرد پیدا کرده است و خدایان خود را بر این سه اساس بنیاد کردهاند. اعتقاد به تثلیث ۱. میتره-ورونه (قدرت و عدالت)، ۲. ایندره (جنگاوری) و ۳. ناساتیه (باروری و کشاورزی) بهعنوان خدایان دین، جنگ و کشاورزی نشاندهنده این واقعیت است. پس از جدایی هندوایرانیها از یکدیگر و ورود آریاییها به فلات ایران، اعتقادات آنها در جغرافیای جدید اندکی تغییر کرد.
اگر گاتهای اوستا را متنی مربوط به آریاییهای ساکن فلات ایران بدانیم، در متن گاتها نوعی اعتقاد به ثنویت دیده میشود. این ثنویت از عناصر طبیعی مفید و مضر برای کشاورزی تشکیل شدهاند. به نظر میرسد در این مرحله، آریاییها یک گام به جلو نهاده و بهسمت وحدانیت پیش میرفتند.
طبقهبندی اجتماعی آریاییها در گاتها، سه طبقه است که شامل اشراف، جنگاوران، برزیگران و دینمردان (برزیگران و دینمردان در یک طبقه قرار میگیرند) میشود. زرتشت خود را نماینده طبقه چهارم میداند. او خود را دارای رسالتی میداند که در آن مردم را بهسمت کشاورزی فرا میخواند و آن را عملی نیک معرفی میکند.
منبع عکس: نامشخص
فرهنگ آریاییها
بررسی فرهنگ و اعتقادات جامعه آریایی در یک مرحله، امکانپذیر نیست. در دوره پیش هندوایرانی، آریاییها عناصر طبیعت را میپرستیدند که مهمترین آنها تثلیثی است که در بالا به آن اشاره شد و مطابق با اعتقاداتی که داشتند طبقات اجتماعی خود را شکل داده بودند.
پس از جدا شدن آریاهای ایرانی از آریاهای هندی، اعتقادات و فرهنگ آنها متناسب با جغرافیایی که وارد آن شدند کمی تغییر کرد. در گاتها که نمادی از فرهنگ آریاییهای عهد زرتشت است، اعتقادات آریاییها در دو دسته سپنتمینو و انگرهمینو بهعنوان عناصر مفید و مضر تقسیم شدهاند که اهورامزدا در صدر آنها قرار میگیرد. در گاتها زرتشت از کشاورزی حمایت میکند و آناهیتا خدای آبها بهعنوان عنصر مفید در مقابل اپوش دیو خشکسالی قرار میگیرد.
در سیلک ب آثاری از حضور آریاییها در فلات ایران دیده میشود
در اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد، نحوه خاکسپاری انسانها در فلات ایران تغییر کرده است. این امر به وضوح نشان از حضور اقوامی جدید در فلات ایران میدهد. تا پیش از این دوره، مردگان را بههمراه اشیا و لوازم آنها در زیر مکانهای مسکونی دفن میکردند که نمونه آن در سیلک الف قابلمشاهده است.
سیلک ب شاهد حضور اقوام جدید مهاجر است. چون گورهای آن بهشکل حفرههای بیضی شکلی هستند که در زمین شکل گرفتهاند. جدار این گورها در تپه حسنلو دیده شده که با سنگ و خشت ساخته شدهاند. در این گورها مرده را به پهلو گذاشتهاند. به نظر میرسد صورت مرده بهسمت آفتاب قرار داده شده است. در گورها اشیایی شامل زینتآلات، سپرهای پیکانی و اسلحههایی از جنس آهن و ظروفی برای غذای مرده نهاده شده است. روی گورها با شاخههای درختان پوشیده شده و روی آنها تودههایی از خاک قرار گرفته است. روی خاک، لوح سنگی یا گلهای پخته بهصورت شیروانی ساخته میشدند.
عکس از: سید حامد موسوی
حکومتداری آریاییها در ایران
اقوام آریایی در قالب گروهها و دستههای مختلف وارد ایران شده و در سه جا از فلات ایران مستقر شدند. دستهای از آنها که پارت نامیده میشدند، در قسمت شمال شرق ایران و دستهای دیگر که مادها بودند در شمال غرب ایران استقرار یافتند. پارسها نیز راه جنوب ایران را در پیش گرفته و در شوش ساکن شدند.
مادها اولین حکومت آریایی در فلات ایران را به سرکردگی دیاکو تشکیل دادند
طبق منابع تاریخی اولین حکومتی که از مهاجران آریایی در ایران تشکیل شد، حکومت مادها بود که آثار آن در هگمتانه یا همدان امروزی بر جای مانده است. سلسله مادها به سرکردگی دیاکو در ایران تشکیل شد که خود نیازمند بحثی جداگانه است.
آریاییها اقوامی بودند که در ابتدا در مناطق شمالی کره زمین و در نزدیکی قطب شمال زندگی میکردند. این اقوام در چندین مرحله به سرزمینهای جنوبی مهاجرت کردند و در چندین دسته به جاهای مختلف کره زمین رفتند. بخشی از آریاییهای هندوایرانی از آسیای مرکزی بهسمت فلات ایران حرکت کردند و در آنجا ساکن شده و با مردمان بومی فلات ایران درآمیختند. آریاییها دارای زبان و اعتقادات مختلف بودند که دستهای از آنها که به ایران آمدند، زبان و فرهنگ آنها در اوستا کرد پیدا کرد. شما هم نظر خود را درباره آریاییها با کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.
عکس کاور سید حامد موسوی
پرسشهای متداول
مفهوم واژه آریایی چیست؟
از دیدگاه اندیشمندان، واژه آریایی بار قومی و مذهبی دارد و بعدها با ساکن شدن این قوم در ایران، این واژه بار جغرافیایی نیز پیدا کرد.
جغرافیای آریاییها کجاست؟
هندواروپاییها از دشتهای سیبری بهسمت آسیای مرکزی مهاجرت کردند. هندوایرانیها از این مکان بهسمت فلات ایران و هند رفتند و بخشی از هندوراوپایی ها نیز بهسمت آسیای صغیر و قفقاز مهاجرت کردند.
ایرانویچ کجاست؟
سرزمین ایرانویج را بهعنوان جایگاه آریاییها میدانند. نشانههای این مکان جغرافیایی در وندیداد، اندیشمندان و زبانشناسان را به مقصدهای متفاوتی رسانده و هر یک از آنها ایرانویج را سرزمین خوارزم، ماورالنهر و سیستان دانستهاند.
مهمترین اثر تاریخی به جا مانده از آریاییها چیست؟
تپه سیلک مهمترین اثر تاریخی به جا مانده از آریاییها است.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰