آن چه از منش شهید بروجردی در «غریب» به نمایش در می آید را پیش تر دوستان و همرزمان او بیان کرده بودند. فیلم اما جلوه سینمایی این شخصیت ِممتازِ معاصرِ است و مثل خیلی از آثار مهم بیوگرافیک، روایت عین به عین زندگی او نیست. بروجردی از فیلتر ذهنی حامد عنقا به عنوان فیلمنامه نویس عبور کرده و تبدیل به کاراکتری شده است که روی پرده می بینیم.
آیا این بروجردی ِواقعی است یا بروجردی ِخالق «غریب»؟ به گواه اسناد مکتوب و شفاهی، شهید بروجردی فرمانده ای مردم دوست و وطن دوست بوده و به دلیل اخلاق خاص و متفاوتش محبوب خاص و عام شده است. پس، آن چه در فیلم می بینیم یک قهرمان آرمانی ِخیالی نیست، بلکه فیلمنامه نویس با زاویه نگاه درست، شخصیتی واقعی بر اساس الزامات سینمایی خلق کرده و کارگردان (محمد حسین لطیفی) او را به تصویر کشیده است.
چه بسا اگر فیلمنامه نویسی دیگر با بروجردی مواجه می شد، طوری دیگر او را روایت می کرد. همان طور که ابراهیم حاتمی کیا شهید چمران را در فیلم «چ» آن گونه نشان داد که وجه صلح طلبانه اش بر وجه چریکی اش غالب بود. یا داوود میرباقری، اعتراف کرد «مختار» خود را ساخته است. از این دست نمونه ها در سینمای ایران و جهان فراوان می توان مثال زد که امری جا افتاده و مبین جهان بینی صاحب آثار است.
حامد عنقا نیز در «غریب» چنین کرده و ضمن نمایش توان چریکی شهید بروجردی، دغدغه انسان دوستانه اش را برجسته کرده است که بخشی از آن در قالب موقعیت ها و دیالوگ های منطبق با احوال امروز جامعه تجلی یافته. فیلمنامه نویس با این کار، هم گوشه ای از شخصیت و زندگی بروجردی را پیش چشم مخاطب قرار داده و هم با ترفندهای سینمایی او را الگویی تراز برای ایران امروز معرفی کرده است.
در فیلم «غریب» از کلیشه های آثار دفاع مقدس مثل «حاجی گفتن ها » خبری نیست که این نیز تمهیدی برای انطباق زبان فیلم با سلیقه و خواست امروز جامعه است. حتی قطب منفی داستان (کاک شوان با بازی مهران احمدی) شبیه شخصیت های منفی فیلم های دفاع مقدس نیست. مخاطب با آدمی مواجه می شود که تحصیل کرده و آشنا با «ایسم» های مختلف است. کاک شوان شخصیتی کودن نیست و فیلمنامه نویس او را به استهزاء نمی کشد و همین است که اهمیت کار محمد بروجردی در تقابل با او ، اهمیتی دوچندان می یابد.
«غریب» فیلمی تاریخی و شخصیت محور است اما در یک دوره خاص گیر نکرده و به دلیل حرف و دغدغه اش واجد اهمیت است. آثار پیشین حامد عنقا نیز سوای سرگرمی، «مساله» داشته اند. مثلا او در مقام طراح و نویسنده «نردبام آسمان» صرفا زندگی غیاثالدین جمشید کاشانی، دانشمند شهیر ایرانی را روایت نمی کند. عنقا با برجسته کردن اندیشه های دگم و نیز حسد حاسدان نقبی به جامعه امروز می زند که گاه استدلال های دیگرگونه در باب دین و علم و فرهنگ و … را برنمی تابد.
عنقا وقتی می خواهد در «قلب یخی» از فراماسونری بگوید، ابتدا یک داستان معمایی و خوش زرق و برق تعریف می کند. یا زمانی که تصمیم می گیرد اشاره کند ثروت با دین تضادی ندارد، از «پدر» یک قصه عاشقانه و ملودرامی همه پسند می سازد. مواجهه او در «انقلاب زیبا» با ته مانده های حکومت قبل که توهم بازگشت اعلیحضرت! دارند، متفاوت از فیلم و سریال های کلیشه ای است. عنقا برای نمایش اهمیت حجاب و عفاف بجای مستقیم گویی، قدرت معجزه وار محبت را یادآور می شود و البته شیوه های تحکمی را منکوب می کند و به متعصبان گوشه می زند. همین است که «تنهایی لیلا» سریالی جذاب و در عین حال تاثیر گذار لقب می گیرد.
حامد عنقا در «آقازاده» که یکسره علیه فساد اقتصادی و سوء استفاده از قدرت است، «رو» عمل نمی کند. او به همان اندازه سهمی برای شخصیت منفی قائل می شود که برای قطب مثبت داستان قائل شده است. در «آقازاده» ریشه های شکل گیری فساد اهمیت دارد و همین است که از آن به عنوان تلنگر دلسوزانه و هشدارگونه یاد می شود و در زمان پخش جریان ایجاد می کند و مورد بحث و کنکاش طیف های مختلف فکری قرار می گیرد. و البته سریال ، حرف های مهم و بنیادی اش را بر عاشقانه ای متفاوت بنا می کند و همین است که رکورد میزان تماشای سریال توسط مخاطب عام در پلتفرم ها جابجا می شود.
حتما فیلم و سریال ها در وهله اول باید سرگرم کننده باشند اما چیزی که یک اثر را مهم و ماندگار می کند، «مساله» و «دغدغه» سازنده آن ها است. همنشینی دو عنصر سرگرمی و دغدغه ، ویژگی ثابت آثار عنقا به عنوان طراح ، نویسنده و تهیه کننده است و از این روست که همگی در زمان پخش و اکران «موج آفرین» می شوند . از این منظر، «غریب» و موجی که از جشنواره پیرامونش شکل گرفت ، تداوم منطقی رویه فیلمسازی حامد عنقا است. فیلمی که در اتفاقی نادر، چپ و راست بر سر «حرف» آن اتفاق نظر دارند؛ از روزنامه کیهان و وطن امروز و خبرگزاری های فارس و تسنیم تا روزنامه اعتماد و سایت جماران. و البته رسانه های میانه مثل جام جم ، هفت صبح ، ایسنا و … .
این که فروش «غریب» تا امروز مطابق انتظارها نبوده است ربطی به کیفیت فیلم و مفهوم تحسین شده آن ندارد. نمی توان تبلیغات ضعیف فیلم مثل نامهربانی تلویزیون نسبت به پخش تیزرهای متنابه و عدم همراهی ارگان های فرهنگی از جمله سازمان زیباسازی شهرداری در اختصاص بیلبورد شهری به اندازه کافی را نادیده گرفت. وانگهی فیلم در جشنواره اخیر فجر به دلیل استقبال، بارها به سانس فوق العاده رسید و قشر سینمارو را تا حدودی اشباع کرد و این خود بر گیشه «غریب» تاثیر داشته. شرایط عبوس جامعه را هم از یاد نبریم که باعث شده مخاطب بسختی حرف های جدی را بپذیرد و این روزها دنبال کمی خنده در سالن تاریک سینما برای فراغت از مصائب زندگی است.
با این همه در فضای رسانه (مکتوب ، مجازی ، رسمی و غیر رسمی) و نیز گعده ها، «غریب» جریان سازترین فیلم اکران نوروز ۱۴۰۲ است و دلیل چنین اتفاقی چیزی نیست جز همانی که ذکرش رفت: دغدغه و توان حامد عنقا در مقام طراح ، تهیه کننده و نویسنده که حتی وقتی سراغ موضوعات «دیروز» می رود آن ها را آغشته به مسائل روز می کند.
۵۷۲۴۵
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰