در این مقاله، با اشاره به گزارش توماس فریدمن در نیویورک تایمز در خصوص مذاکراتی که میان طرفین برای عادی سازی روابط ریاض و تل آویو صورت گرفته آمده است: به نظر میرسد که ایالات متحده بطور جدی در حال بررسی یک توافق در خاورمیانه است که روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل را عادی کند.
اتفاقاتی چون سفر دیوید بارنیا، رئیس موساد به واشنگتن در اواسط ماه ژوئیه همچنین دیدار جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید با مقامهای سعودی در اواخر همان ماه نشان میدهد بایدن خواهان به توافق رسیدن طرفین تا پایان سال است.
درست است که اسرائیل و عربستان سعودی روابط خود را در سالهای اخیر بی سر و صدا گسترش دادهاند، اما یک «توافق رسمی» به طور قابل توجهی هدف دیرینه اسرائیل که همانا پذیرش کامل در جهان عرب و آزادسازی پتانسیل اقتصادی جدید در منطقه است را تقویت میکند. با این حال آنچه از مذاکرات به گوش میرسد، نشان میدهد که وقوع آن کمکی به پیشبرد روند صلح در خاورمیانه نخواهد کرد و حتی میتواند اوضاع را بدتر کند.
بر اساس گزارشها، ریاض در ازای پذیرش این توافق از آمریکا سه امتیاز مهم خواسته است: فروش تسلیحات پیشرفتهتر مانند سامانه موشکی دفاعی در ارتفاع بالا؛ یک تضمین امنیتی مشابه ناتو؛ و درنهایت کمک ایالات متحده برای برنامه هستهای غیرنظامی که ممکن است عربستان سعودی را قادر به غنی سازی اورانیوم در داخل این کشور کند.
با وجود تمام مشکلاتی که یک معامله تسلیحاتی جدید در یک منطقه ناآرام به همراه خواهد داشت، فروش تسلیحات احتمالا کم بحثبرانگیزترین عنصر توافق خواهد بود. اگرچه بایدن در اوایل دوران ریاست جمهوری خود متعهد شد که فروش تسلیحات به عربستان سعودی را کاهش دهد، اما پس از سفر به جده در تابستان ۲۰۲۲ میلادی فروش چند میلیارد تسلیحات جدید را تصویب کرد.
با این حال، دو خواسته دیگر عربستان سعودی احتمالا موجب مخالفت هر دو حزب در کنگره خواهد شد. واشنگتن حتی یک پیمان دفاعی متقابل رسمی ندارد که آن را متعهد به دفاع از اسرائیل کند، چه رسد به هیچ کشور عربی.
ایالات متحده در برنامههای هستهای غیرنظامی با سایر کشورهای خلیج فارس مانند امارات متحده عربی همکاری می کند، اما این توافقنامهها اجازه غنی سازی اورانیوم را نمیدهد. ضمن اینکه در واشنگتن، عربستان سعودی هرگز محبوبترین شریک ایالات متحده نبوده است و شهرت ریاض به عنوان «یک رژیم به شدت خودکامه و خارج از ارزشهای آمریکایی» در طول مداخله وحشیانه هفت ساله این کشور در جنگ داخلی یمن و پس از قتل وحشیانه جمال خاشقجی، روزنامهنگار واشنگتن پست در سال ۲۰۱۸ افزایش یافته است.
بایدن ممکن است بر این باور باشد که فشار برای برقراری صلح در منطقه (که باعث تقویت حمایت از فلسطینیها و همزمان رام شدن بنیامین نتانیاهو میشود)، ارزش پرداخت چنین قیمت بالایی را از سوی ایالات متحده دارد. بایدن همچنین ممکن است معتقد باشد که در آستانه کمپین انتخاباتی مجدد خود در سال ۲۰۲۴ میلادی، به یک پیروزی بزرگ در خاورمیانه نیاز دارد و این توافق میتواند دستآورد مورد نیاز او در سیاست خارجی را به او هدیه دهد.
اما رئیس جمهوری آمریکا باید در این راستا به برخی تردیدها پاسخ دهد: از جمله اینکه او در سال ۲۰۲۰ میلادی و در کمپین انتخاباتی خود قول داده بود که سیاست ایالات متحده در قبال عربستان سعودی را تغییر دهد. حالا باید توضیح دهد که چطور به این نتیجه رسیده که چنین امتیازات قابل توجهی را به رژیمی اعطا کند که پیش از این منتقدش بوده است.
دردسر اضافه
پیش از این توماس فریدمن در مصاحبهای در «نیویورکر» در اوایل ماه اوت گفته بود که توافق اسرائیل و عربستان میتواند نتانیاهو را تشویق کند تا ائتلاف راستگرایش را به نفع متحدان میانهرو خود کنار بگذارد و راهحل دو کشور را پیش ببرد و ریاض نیز مطمئناً برای دستیابی به یک معامله، انتظار دریافت امتیازات اساسی از اسرائیل در جبهه فلسطین را خواهد داشت اما تردیدهایی وجود دارد که این امتیازها واقعا به نفع فلسطینیها باشد.
فارن افرز در این مقاله، به این موضوع اشاره دارد که نتانیاهو هیچ علاقه جدی به برداشتن گامهای ملموس برای تحقق راه حل دو کشور نشان نداده است. او همیشه استدلال کرده که صلح با جهان عرب از قدرت اسرائیل ناشی میشود، نه چیز دیگری. نتانیاهو همچنین در اوایل ماه اوت در مصاحبهای با بلومبرگ، اگرچه توافق بالقوه را «محور تاریخ» معرفی کرد اما همزمان آشکارا این ایده را به سخره گرفت که امتیازات قابل توجهی برای فلسطینیها در نظر بگیرد. او گفت: «من حاضر نیستم چیزی را بدهم که امنیت اسرائیل به خطر بیفتد. امتیازاتی که ما در مذاکرات میدهیم بسیار کمتر از چیزی است که شنیده میشود و شما فکر میکنید.»
او همچنین در آن گفتگو بار دیگر مخالفت خود را با تشکیل کشور فلسطین اعلام کرد.
نتانیاهو ممکن است تصور کند که میتواند با ریاض فقط بر سر عادی سازی روابط به توافق برسد و کلیاتی هم در خصوص فلسطین رد و بدل کند. در مقابل به نظر میرسد ریاض در حال آزمایش عزم نتانیاهو است.
عربستان سعودی در ۱۲ اوت سفیر خود در اردن را به عنوان نماینده غیرمقیم خود در تشکیلات خودگردان فلسطین و همچنین به عنوان سرکنسول این کشور در بیتالمقدس انتخاب کرد و بدین ترتیب نشان داد که از حمایت خود از تشکیل کشور فلسطین دست نکشیده است. با این حال، وزیر خارجه اسرائیل گفت که اسرائیل اجازه افتتاح کنسولگری عربستان در بیتالمقدس را نمیدهد و اسرائیل با تاسیس هرگونه نمایندگی دیپلماتیک برای فلسطینیان در این شهر مخالف است.
تایمز اسرائیل و دیگر رسانهها نیز گزارش دادهاند که به عنوان بخشی از یک توافق، بایدن انتظار دارد که اسرائیل از طرحهای الحاق بیشتر در کرانه باختری صرفنظر کند و به اقداماتی چون برچیدن پاسگاههای غیرقانونی، توقف شهرک سازی و در مقابل واگذاری برخی مناطق در کرانه باختری به فلسطینیها دست بزند. اما غیرمنطقی است که انتظار داشته باشیم ائتلاف سیاسی بسیار راستگرای نتانیاهو با چنین شرایطی موافقت کند. برخی از متحدان وی نیز قبلا مخالفت خود را با دادن چنین امتیازاتی به فلسطینیها اعلام کردهاند.
دولت بایدن ممکن است بر این باور باشد که یک توافق میتواند نتانیاهو را تشویق کند تا موضع خود را در قبال فلسطینیها تعدیل کند، ائتلاف فعلی خود را کنار بگذارد و یک دولت جدید با احزاب میانهرو بیشتر تشکیل دهد. اما سیاستمداران مرکزگرای اسرائیل به نتانیاهو اعتماد ندارند. در اواخر ژوئیه و بار دیگر در اواسط اوت یائیر لاپید، رهبر مخالفان نیز اعلام کرد که قصد ندارد به دولت نتانیاهو بپیوندد.
همچنین بعید است که نتانیاهو در حالی که دولت او به دنبال محدود کردن استقلال قوه قضائیه اسرائیل است(هدفی که به نتانیاهو در پروندههای فساد خودش کمک میکند)، خطر برگزاری یک انتخابات جدید را بپذیرد.
در واقع، توافق با عربستان سعودی میتواند به کاهش فشار سیاسی بر نتانیاهو پس از ماهها اعتراض عمومی بیسابقه کمک کند. فشار برای توافق اسرائیل و عربستان نه تنها بعید است که دستاورد جدی برای فلسطینیان به همراه داشته باشد بلکه میتواند به حمایت از نخستوزیر درگیر اسرائیل و تضعیف جنبش دموکراسیخواه مردمی در داخل اسرائیل بینجامد.
ایالات متحده همچنین ممکن است از عربستان سعودی تعهداتی بخواهد که ریاض را به واشنگتن نزدیکتر کند.
بر اساس گزارش وال استریت ژورنال، انتظار میرود بایدن از عربستان سعودی بخواهد که چین را از ایجاد پایگاه نظامی در خلیج فارس منع و استفاده از فناوری هوآوی را محدود کند. اما دور از ذهن است که امیدوار باشیم یک توافق عادیسازی بتواند عربستان سعودی را کاملا از مدار چین خارج و در کنار آمریکا قرار دهد.
سرمایهگذاری چین در زیرساختها و فناوری خاورمیانه همچنین تجارت این کشور با این منطقه و واردات نفت آن، در دهه گذشته افزایش یافته است. عربستان سعودی نیز به نوبه خود بطور فزایندهای ارزش چین را به عنوان یک شریک استراتژیک به رسمیت میشناسد. در حالی که روابط چین با منطقه تا حد زیادی اقتصادی است و ایالات متحده همچنان بر آن تسلط نظامی دارد، ریاض علاقه فزایندهای به فناوریهای نظامی چین، به ویژه هواپیماهای بدون سرنشین و موشکها نشان داده است. عدم علاقه چین به مداخله در امور داخلی کشورهای خاورمیانه یا بررسی دقیق سوابق حقوق بشری آنها نیز این کشور را به یک شریک جذاب برای سعودیها تبدیل کرده است.
حتی اگر بایدن بتواند ریاض را وادار کند تا به درخواستهای خاص آمریکا پاسخ دهد، نمیتواند انتظار داشته باشد که روابط قوی و در حال گسترش عربستان سعودی با چین از بین برود. سعودیها نیز احتمالا از ابتکارات اخیر خود برای کاهش تنش با ایران چشمپوشی نمیکنند. ضمن اینکه این امید وجود دارد که توافق عادیسازی اسرائیل و عربستان بتواند مخالفت منطقه با ایران را تقویت کند.
هرچند ایران و عربستان اخیرا با میانجیگری چین با یکدیگر به توافق دست یافتند اما این نزدیکی ممکن است شکننده باشد.
اگرچه هنوز انگیزه اساسی قوی برای ریاض برای همکاری نزدیکتر با تهران وجود دارد اما هرگونه تشدید تنش بین ایران با ایالات متحده یا اسرائیل، میتواند بار دیگر تنشها بین ایران و عربستان را به سطح پیشین باز گرداند.
یکی از ستونهای کلیدی استراتژی امنیت ملی که بایدن در اکتبر ۲۰۲۲ آن را منتشر کرد، این ایده است که شرکای ایالات متحده در خاورمیانه باید کارهای بیشتری انجام دهند تا ایالات متحده کمتر خود را دخیل کند و خطر مداخلات نظامی پرهزینه کاهش یابد. همانطور که در این سند توضیح داده شده، خاورمیانه یکپارچهتر متحدان و شرکای آمریکا را توانمند میکند و صلح و رفاه منطقهای را ارتقا میبخشد.
به نظر میرسد که توافق پیشنهادی اسرائیل و عربستان این استراتژی را تغییر داده و درگیریهای عمیقتر و تعهدات امنیتی آمریکا را در قبال شریکی با سابقه مداخلات منطقهای خطرناک به خطر میاندازد.
در نتیجه به نظر میرسد این توافق که بایدن به دنبال تحقق آن است، احتمالا بدون اینکه منافع واقعی برای میراث او به همراه داشته باشد، نیازمند پرداخت بهای گزافی است.
بعید است که روابط اسرائیل و فلسطین را بهبود بخشد، چین یا ایران را مهار کند یا درگیریهای منطقهای را کاهش دهد.
اسرائیل و عربستان سعودی با توجه به منافع متقابل خود در انجام این کار، ممکن است روابط خود را بر اساس جدول زمانی خود عادی کنند اما الان وقت اعمال فشار از سوی آمریکا برای تسریع این توافق نیست.
بنابراین دولت بایدن باید به طرح خود برای توافق عادیسازی نگاهی دوباره بیندازد چراکه سرفصلهایی که از این توافق احتمالی منتشر شده، نشان میدهد این مسئله نقاط کور عمیقی دارد.
311311
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰