مهسا بهادری: بیگمان سن بسیاری از ما آنقدر نیست که دوران ارباب رعیتی را دیده باشیم. اما زمانی که داستانی از آن دوران روایت میشود، تنها چیزی که در ذهن ما نقش میبندد، همان سریالهایی است که با این موضوع از تلویزیون پخش شدهاند.
زورگویی اربابان و مظلومیت رعیت همان داستانی است که بارها و بارها آن را از قاب تلویزیون دیدهایم. یکی از همین سریالها که از قید داستان ارباب رعیت نگذشته و سعی کرده تا آن را در یک قالب دیگر به نمایش بگذارد، سریال «کلبهای در مه» با کارگردانی حسن لفافیان است.
این کارگردان که معمولا به درام اجتماعی توجه ویژهای دارد و صرفا به ساخت سریال آپارتمانی اکتفا نمیکند، حالا یکی از پررنگترین اتفاقات جامعه ۶۰ سال پیش را دستمایه داستان خود قرار داده تا با آن بازی مریم بوبانی و سام قریبیان را به نمایش بگذارد. داستانی که کلیت آن تکراری به نظر میرسد، اما نوع پرداخت به قصه و داستان هر شخصیت چیز متفاوتتری را به نمایش میگذارد.
این سریال، روایتگر زندگی دختری به نام می جان است که برزو، پسر خان روستا تصمیم میگیرد تا با او به عنوان همسر دوم ازدواج کند. اما می جان هیچ تمایلی به انجام این وصلت ندارد. در کنار این قصه، داستانهای دیگری هم هستند. از قصه سیروس و فرح و مادرش گرفته تا نادر و خواهرش نازبانو که همسر برزو خان است. این سریال پر از شخصیت است که هریک به نوعی داستان خودشان را روایت میکنند.
اما در این بین، این سریال با حاشیههایی نیز همراه بود، به همین دلیل به گفتوگو با حسن لفافیان، کارگردان سریال «کلبهای در مه» نشستیم که در ادامه میخوانید:
سریالسازی در فضای بومی
لفافیان در کار قبلیاش یعنی «به رنگ خاک» هم داستان را به سمت جنوب کشور برده بود و حالا هم کار در شمال کشور است او درباره دلیل این کار میگوید: «علاقه زیاد من به فضاهای بومی در اجرای این طرحها تاثیر گذار است. به هرحال بکر بودن جغرافیای تصویری آن مکانها باعث علاقه من به کار در آنجا شده است. البته باید ذکر کنم که فضای سریال «کلبهای در مه» از ابتدا برای شمال کشور نوشته شده بود.»
یکی از ویژگیهایی که سریال «کلبهای در مه» دارد، این است که مخاطب نمیداند که بیشتر یک داستان را میبیند یا تاثیر یک برههای از زمان روی زندگی انسانها را اما این هنرمند معتقد است : « در سریال «کلبهای در مه» ما با چندین روایت و داستان از شخصیتهای مختلف روبرو هستیم و هر شخصیت داستان خود را دارد. ما سعی کردیم برای بیشتر شخصیتها قصهای ورای داستان اصلی سریال داشته باشیم.»
از آنجایی که کارهای این کارگردان بیشتر در مناطق مختلف ایران ساخته شده است، گمان میرود که سریال بعدیش هم در یکی دیگر از استانها باشد اما خودش میگوید که کار بعدیش را در تهران میسازد.
علاقه کارگردانان به سریالسازی در شمال کشور
در دهه اخیر تمایل کارگردانان تلویزیون به ساخت سریالهایی که نقشها در آن با لهجههای مختلف صحبت میکنند زیاد شده است. اما توجه و پرداخت به لهجه مازندرانی و گیلکی بیش از دیگر زبانها است. به طور مثال سریالهایی چون «گیلهوا»، «پایتخت»، «وارش» و «کوبار» با این لهجه ساخته شدند. البته سریالهای دیگری از جمنله «روزهای آبی» هم بودند که در شمال کشور ساخته شدند اما هیچ لهجهای در آن به کار برده نشده بود.
دلیل علاقه به ساخت سریال در شمال کشور را باید در بین نویسندگان جستوجو کرد که بیشتر برای این منطقه مینویسند
حسن لفافیان که در سریالش از لهجه مازندرانی استفاده کرده، درباره علت تمایل کارگردانان به ساخت سریال در شمال کشور میگوید: «باید ذکر کنم ابتدا متن در تلویزیون تصویب میشود. بعد اگر کارگردان نویسنده کار نباشد، به کار اضافه میشود. به نظر بایستی دلیل این علاقه را در نویسندگان یا شورای تصویب فیلمنامه جستوجو کرد. هر چند که کار در جغرافیای تصویری شمال همیشه چشم نواز و جذاب بوده است.»
البته برخی از این سریالها نتوانستند که لهجه را درست ادا کنند و با اعتراضهایی از جانب اهالی آن منطقه مواجه شدند. سریال «کلبهای در مه» هم تمام جنبههای یک لهجه را در نظر نگرفته است. لفافیان درباره دلیل این اتفاق میگوید: «وقتی سریال در محیطی بومی کار میشود، باید از نوع گویش آن منطقه استفاده شود. اما به صورتی که نیاز به زیر نویس نداشته باشد و ما هم در کارمان بیشتر از لهجه و اصطلاحات بومی قابل فهم استفاده کردیم.»
سریالی که دوبار ساخته شد
گاهی اوقات پیش میآید زمانی که فیلمبرداری یک اثر آغاز میشود. در میانه راه، کارگردان، تهیه کننده و یا نویسنده از کار جدا میشوند. هرچند که این موضوع آسیبی جدی به تمام عوامل وارد میکند، اما بارها شاهد رخ دادن آن بودهایم. سریال «کلبهای در مه» نیز از این قاعده مستثنی نیست. در ابتدای کار، نام سریال «میجان» و کارگردان مرجان اشرفیزاده بود که به دلیل عدم توافق با سعید پروینی، تهیهکننده، از سریال رفت. لفافیان در اینباره میگوید: «وقتی من وارد کار شدم، مدت یک سال بود که کار بهدلیل کرونا و عدم توافق کارگردان و تهیه کننده خوابیده بود.»
از آنجایی که هر کارگردان دوست دارد تیم خود را بچیند، تمام عوامل سریال تغییر کردند و تنها رویا حسینی، بازیگر نقش میجان و مریم بوبانی در سریال باقی ماندند. علاوه بر این موضوع، تمام سکانسها از ابتدا ضبط شد و تنها ۵۰ دقیقه از سکانسهای قبلی استفاده شد. لفافیان درباره تغییر عوامل سریال، توضیح میدهد: «به دلیل اصرار تهیه کننده فقط دو نفر از بازیگران قبل را نگه داشتیم و کلیه عوامل و بازیگران مجدد انتخاب و کار کلید زده شد.»
این مطالب را هم بخوانید:
◾️کارگردان سریال «کلبهای در مه»، از دستمزد بالای بازیگران در شبکه نمایش خانگی میگوید
◾️حسام محمودی: چرا تلویزیون اینقدر مسابقه میسازد؟
۵۷۲۴۵
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰