رسول سلیمی: یکی از مهمترین مسیرهای حمل و نقل زمینی، دالان زنگزور است که جمهوری آذربایجان را از طریق ارمنستان به روسیه و ترکیه متصل و زمینه را برای ارتباط آسیا، اروپا و خاورمیانه با یکدیگر فراهم می سازد. ” دالان زنگزور ” مفهومی در توصیف یک دالان حمل و نقل است که در صورت اجرا به آذربایجان دسترسی بلامانع به ارمنستان از طریق استان سیونیک این کشور را بدون پستهای بازرسی ارمنستان میدهد. این کار باعث قطع دائم مرزهای ایران و ارمنستان میشود. از این رو در معنای وسیع، زنگزور دالانی ژئوپلیتیکی است که استان آذربایجان شرقی در ایران را از مسیر ترانزیت ترکیه به باکو حذف میکند.
پس از تاکید مقام معظم رهبری در دیدار جداگانه پوتین و اردوغان مبنی بر اینکه ایران با تغییرات ژئوپلیتیکی در قفقاز مخالفت خواهد کرد، مقامات کشورمان بارها بر خطوط قرمز در این خصوص تاکید کردهاند.
ناظران سیاسی می گویند اصرار باکو برای ایجاد کریدور زنگزور در مرز با ایران و همراهی آنها با اسرائیل، تهران را سخت نگران کرده تا آنجا که اگر جمهوری آذربایجان قصد داشته باشد که دست به تغییرات مرزی بزند و از خطوط قرمز ایران عدول کند با واکنش جدی و محکم ایران مواجه خواهد شد. چه آنکه سیاست ایران در قفقاز مبتنی بر جانب داری از ارمنستان و آذربایجان نیست بلکه سیاست ایران مبتنی بر منافع و امنیت ملی خود است و در همین چارچوب است که اقدامات باکو برای اشغال جنوب ارمنستان یا احداث کریدور زنگزور با منافع ملی ایران در تضاد قرار گرفته است.
این در حالی است که از دیدگاه مقامات باکو، اهمیت این کریدور در سطح محلی و سهم محرک آن در توسعه اقتصاد محلی برای کشورهایی است که از قلمروهای آن عبور خواهد کرد و به این ترتیب، قرار است کریدور ادعایی زنگزور به مناطق جنوب غربی جمهوری آذربایجان که حدود ۳۰ سال در اشغال بوده، متصل شود. افزون بر این، منطقه ضعیف سیونیک ارمنستان و مناطق شرقی ترکیه که به دلیل وجود تروریسم در طول دهه ها به گونه ای ضعیف توسعه یافته اند، به طور قابل توجهی تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. با این حال، ایران معتقد است که با احداث زنگزور، مسیر جایگزین خود به سمت اروپا را از دست می دهد، به جمهوری آذربایجان و ترکیه وابسته می شود و اهمیت ترانزیتی خود را در مقابل این دو کشور از دست خواهد داد.
کارشناسان روابط بین الملل می گویند منطقه قفقاز جنوبی نقش برجسته ای در ژئواستراتژی و ژئواکونومی محور اوراسیا دارد. این منطقه از دیرباز حوزه تمدنی ایران بوده و تحولات مختلفی را در مقاطع مختلف تاریخی تجربه کرده و اکنون نیز به عنوان یک منطقه مهم حائل بین دو دریای ارزشمند دریای سیاه و خزر قرار دارد و نقش بسیار مهمی در انتقال انرژی و صلح و ثبات و توازن منطقه ای داشته و دارد.
این در شرایطی است که سران جمهوری آذربایجان منافع خود را به دالان زنگزور یا همان دالان تورانی ناتو پیوند دادهاند. چه آنکه نه در موافقتنامه ۲۰۲۰ مبنای حقوقی برای این دالان وجود دارد نه با وجود اتصال جمهوری آذربایجان به نخجوان از خاک ایران (راه ارس) به چنین دالانی نیاز نیست. با وجود این ناظران سیاسی معتقدند دالان تورانی ناتو بخشی از برنامه ناتو با محوریت انگلستان برای جلوگیری از گذار به نظم نوین جهانی با محوریت ایران، روسیه و چین است. به همین دلیل آنها تلاش دارند با سوءاستفاده از زوال نسبی اقتدار قفقازی روسیه به واسطه جنگ اوکراین، بتوانند این برنامه ژئوپلیتیکی را بر پایه ایده ۲۰۰ ساله تورانیسم انگلیسی مستقر سازند.
باکو در دو سال گذشته نیز بخشی از مناطق آزاد شده خود در جنگ که در جوار مرزهای ایران بوده را در اختیار اسرائیل قرار داده و آنها در پوشش ایجاد روستاهای هوشمند یا شهرکهای فرهنگی عملا در حال سازماندهی فعالیت های امنیتی علیه ایران هستند. در نتیجه روابط آذربایجان و اسراییل در هم تنیدگی قابل توجهی دارد و ایران را نسبت به این روابط و نفوذ اسراییل در مرزهای شمال غربی به شدت حساس کرده است. ایران در چنین شرایطی تحولات قفقاز جنوبی پس از جنگ دوم قرهباغ را علاوه بر یک تهدید علیه منافع میان مدت و بلند مدت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی خود، تهدیدی نسبت به امنیت ملی این کشور نیز تفسیر میکند.
چه آنکه ایجاد کریدور زنگزور بر کاهش اهمیت ژئوپلیتیکی ایران در سطح منطقه تاثیرگذار خواهد بود و افتتاح چنین دالانی اگرچه مزیتهای ارتباطی زیادی برای ترکیه و کشورهای تُرک آسیای میانه و قفقاز خواهد داشت اما اهمیت ارتباطی و ژئوپلیتیکی ایران را برای ترکیه و جمهوری آذربایجان را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
از سوی دیگر عبور کریدور شرق ـ غرب از منطقه زنگزور که پیشبینی میشود چین را به اروپا متصل نماید نیز مزیتهای ژئواستراتژیک ایران را نه تنها در منطقه بلکه در سطح جهانی با چالش مواجه خواهد کرد. ایران از دهه ۱۹۹۰ میلادی همواره سعی داشته در مرکز مسیرهای مواصلاتی میان شرق و غرب قرار گیرد، اگرچه همواره به دلایل مختلف در عملیاتی کردن این مهم موفق نبوده است. ایران از دهه ۱۹۹۰ به دنبال ایجاد خط لوله گاز طبیعی پاکستان، هند و چین در شرق و دستیابی به بازار انرژی اروپا از طریق ترکیه در غرب بوده اما هر دوی این طرحها به دلایل زیادی با مانع مواجه شدند.
از سوی دیگر، طی سالهای اخیر پروژه صادرات گاز طبیعی و نفت ترکمنستان و قزاقستان از طریق خط لوله دریای خزر به آذربایجان، ترکیه و در نهایت اروپا به صورت جدی مطرح شده که این پروژه نیز با مخالفت ایران روبرو است. با در نظر گرفتن تمامی این مسائل مشخص میشود که با افتتاح دالان زنگزور احتمالا اهمیت اقتصادی و سیاسی ایران برای کشورهای تُرک به شدت کاهش خواهد یافت.
در این میان جمهوری آذربایجان آگاه است که با وجود اختلاف نظر بین جناحهای مختلف سیاسی کشور درخصوص برخی موضوعات مرتبط با جمهوری آذربایجان اما بر سر مساله کریدور زنگزور وحدتی بین نیروهای نظامی و سیاسی ایران شکل گرفته که بسیار جدی است. مقامات کشورمان بر این مسئله اشتراک نظر دارند که اجازه احداث این کریدور به مفهوم اعطای خاک به آذربایجان و قطع مرز ایران و ارمنستان را نخواهند داد. چه آنکه اگر روسیه و جمهوری آذربایجان از هوشمندی در فهم سیاست داخلی ایران آگاه باشند، در خواهند یافت که انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران به تقویت قدرت درونی ایران افزوده و تصور تغییر مرزهای ایران، خط قرمزی ملی فارغ از مسائل سیاسی در ایران است که پشتیبانی اکثریت مردم از نیروهای مسلح و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی را به دنبال دارد.
۳۱۱۲۱۳
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰