به گزارش «مبلغ»- ماجد عاطف (Maged Atef) روزنامهنگار آزاد مصری و عضو مؤسسه واشنگتن در امور خاور نزدیک در یادداشتی که در این وبسایت منتشر کرد به موضوع تغییر نگاه حکام عربستان سعودی به مسائل اسلامی پرداخت و نوشت: برای چندین دهه، پادشاهی عربستان سعودی به عنوان سنگر محافظهکاری مذهبی و افراطگرایی در مذهب سنی ـ تحت تأثیر ایدئولوژیهای شیخ محمد بن عبدالوهاب ـ معروف به وهابیت قرار داشت.
با این حال، اوضاع تغییر کرده و اکنون شاهد ولیعهدی هستیم که شیخ محمد بن عبدالوهاب را چیزی جز یک شخصیت سیاسی و نظامی نمیداند. به گفته او (بن سلمان)، مسئله اصلی در این واقعیت نهفته است که شاگردان او تنها کسانی بودند که در آن زمان قادر به خواندن یا نوشتن بودند، بنابراین تاریخ را از دیدگاه خود نوشتند.
عربستان سعودی دستخوش دگرگونی قابل توجهی شده و مسیر خود را کاملاً تغییر داده است. حاکم آن (ولیعهد سعودی محمد بن سلمان) به صراحت اظهار میدارد که اکثر احادیث نبوی که از منبرها منعکس شده است فاقد تأیید صحت و باید کنار گذاشته شوند: «شما دهها هزار حدیث دارید و اکثریت انبوه آن ثابت نشده (که توسط پیامبر گفته شده است) و بسیاری از مردم از آن به عنوان راهی برای توجیه دیدگاهها و آنچه انجام میدهند استفاده میکنند.»
او معتقد است که محمد بن عبدالوهاب (شخصیت بنیانگذار تفکر سعودی) چیزی جز یک فرمانده نظامی نبود که مردانش در بیسوادی گسترده جامعه سرمایهگذاری و روایتی را از دیدگاه خود خلق کردند.
نسخه جدیدی از اسلام عرضه شده است؟
در میان مسلمانان این تصور رایج است که اسلام ثابت میماند و نسخههای متفاوتی ندارد، و اینکه اسلام هر کجا که بروید یا بمانید یکسان است. در واقع، این ادعا هنگام بررسی متن قرآنی و فرایض دینی صادق است.
با این وجود، اصول دین ـ هر دینی ـ طیف بسیار گستردهتری را نسبت به اعمال واجب و متون مقدس در بر میگیرد.
مسلمانان در ریاض مانند مسلمانان در قاهره نماز میخوانند و مردم پاکستان همزمان با مسلمانان در الجزایر روزه میگیرند. اینها آداب و تعهداتی هستند که مورد مناقشه و یا تفاوتی در نحوه اجرای آنها نیست.
اما موضوع، اوامر و نواهی دینی در زندگی روزمره است که بارزترین تفاوتها را در آن مشاهده میکنیم. این تمایزات اغلب از دورهای به دوره دیگر و از کشوری به کشور دیگر متفاوت است که منجر به مجموعهای متنوع از تفاسیر و حتی نسخههای متضاد اسلام در زمینههای مختلف میشود.
به عنوان مثال، تا دو سال پیش، عربستان سعودی ممنوعیت رانندگی زنان را با استناد به توجیهات مذهبی متعدد تأیید میکرد. در مقابل، در کشورهایی مانند مصر یا حتی در میان کشورهای همسایه خلیج فارس، رانندگی زنان ممنوع تلقی نمیشد و علمای مسلمان آن را مجاز میدانستند.
این سؤال پیش میآید که آیا آنچه در عربستان حرام است در مناطق دیگر جایز است یا این مذاهب مختلف همه با هم هستند!؟
در حقیقت، خداوند زنان را از رانندگی منع نکرده است و این علمای دین بودند که این طبقهبندیها را بر اساس تفاسیر خودشان که متأثر از زمینههای فرهنگی آنها بود، تعیین کردند. علاوه بر این، خواستههای حاکمان و برنامههای سیاسی آنها در شکلگیری این تفاسیر در طول زمان نقش مهمی ایفا کرد. در نتیجه، ما خود را با طیفی از «ویرایشهای مختلف اسلام» میبینیم که در ذات یکسان هستند و هستههای مشترکی دارند و در عین حال به شیوههای متمایز و ظواهر متفاوت تجلی میکنند.
فرهنگ دلارهای نفتی
در ۱۰ آگوست ۱۹۳۲، عبدالعزیز آل سعود با تغییر نام این قلمرو از «پادشاهی حجاز و نجد و مناطق وابسته به آن» به «پادشاهی عربستان سعودی» حرکتی اساسی انجام داد. این تغییر به دنبال تثبیت قدرت او در سراسر شبه جزیره عربستان و پیروزی او بر شاهزاده عجلان از سلسله آل راشد بود.
یک سال پس از به سلطنت رسیدن، عبدالعزیز قراردادی را امضا کرد که به شرکت استاندارد اویل کالیفرنیا امتیاز اکتشاف نفت را داد و این نشان دهنده آغاز حرکت عربستان سعودی به سمت ثروتی عظیم بود.
ثروتهای بیسابقهای که از زیر خاک عربستان پدید آمد، با میل به اعمال نفوذ بر منطقه و تسلط بر دیگر مراکز، بهویژه قاهره همراه بود که با بحرانهای اقتصادی پی در پی دست و پنجه نرم میکرد.
با آغاز دهه ۱۹۷۰، افزایش نجومی قیمت نفت، همراه با هجوم گسترده مهاجران کارگری به پادشاهی، «فرهنگ سعودی» را به خط مقدم صحنه منطقهای سوق داد. در نتیجه، «تفسیر سعودی» از اسلام سنی شروع به گسترش و به تدریج به سایر ملل عرب حمله کرد.
میتوان ادعا کرد که یکی از مهمترین شکستهایی که قاهره به عنوان یک مرکز تاریخی منطقهای تجربه کرد، نفوذ موفقیتآمیز فرهنگ سعودی به خیابانهای مصر بود. این نفوذ منجر به تسلط اسلام وهابی/سلفی در چشمانداز (اسلام) شد و هر چیز دیگری را به دروغ انحراف از روش پیامبر(ص) نامید.
بدین ترتیب «ریش و سبیل» ساده تبدیل به «ریش بیسبیل» مذهبی شد و «صبح بخیر» سنتی با «سلام علیکم» اسلامیتر جایگزین شد. ساعتهای مچی فقط در دست راست استفاده میشد که (ادعا شده بود) شبیه به روش پیامبر اسلام(ص) است.
با گذشت زمان، نسخه سعودی از اسلام سنی[سلفی] گامهای مهمی در حوزه فرهنگی برداشت که گاهی به عنوان «اِعمال قدرت نرم» نامیده میشود. قاهره پرورش قاریان قرآن را متوقف کرد، زیرا نوارهای «الحثیف، السدیس و العجمی» عربستان سعودی خیابانهای مصر را غرق کرده بود. در همین حال، صدای عبدالباسط عبدالصمد و المنشاوی مصری محدود به برنامههای قرآنی بود، در حالی که صدای قاریان سعودی در مساجد، مغازهها و اتومبیلها طنینانداز بود.
آخرین نقطه عطف، ممنوعیت هنر و اصرار برای اعمال حجاب برای هنرمندان و هنرپیشههای زن بود و سعودیها از این طریق چیزی را که «سینمای پاک» نامیده میشد در مصر ترویج کردند.
از طریق این تاکتیکها، نسخه سعودی با صرف میلیاردها دلار برای دستیابی به اهدافش موفق شد بیش از سه دهه حضور و تسلط خود را بر خیابانهای عربی تثبیت و تقویت کند.
اسلام در دهه آینده
تحولات کنونی عربستان سعودی را نمیتوان صرفاً به عنوان امور داخلی تلقی کرد. در عوض، ما با تغییرات حیرتانگیز و چشمگیری روبرو هستیم که اساساً روایت فرهنگی تثبیت شده اسلامی را که زمانی بر ذهن میلیونها نفر در جهان عرب تسلط داشت، به چالش میکشد.
حتی چهرههایی مانند عادل الکلبانی، امام جماعت مسجدالحرام که شخصاً در یک کمپین تبلیغاتی برای یک رویداد سرگرمی در ریاض ظاهر میشوند، نمونهای از روندی است که فراتر از پیامدهای فوری آن خود را نشان میدهد. همراه با این، فضای باز پادشاهی جدید است که توسط چهرههایی مانند ترکی آل شیخ (رئیس اداره کل رفاه عربستان)، هنر، کنسرتهای موسیقی و مواردی از این دست نشان داده میشود.
درست به همین ترتیب، هنر از حرام بودن به جایز تبدیل شده است و آنچه قبلاً ممنوع بود اکنون قابل دسترسی است و حضور زنان در کنار مردان در فضاهای عمومی که زمانی مورد توجه قرار نمیگرفت، اکنون پذیرفته شده است.
در اصل، «نسخه اسلامی» منتشر شده توسط پادشاهی در چهار دهه گذشته در حال حاضر تحت تأثیر محمد بن سلمان رو به زوال است. این تغییر در را برای تفسیر جدیدی از اسلام در پادشاهی باز میکند، تفسیری که عمدتاً بر مباح بودن تأکید میکند، برخلاف نسخه قدیمیتر که تحت سلطه ممنوعیتها بود.
پذیرش این نسخه جدید ممکن است برای نسلهای نسبتاً قدیمیتر که عمیقاً در ایدئولوژیهای سلفی غرق شدهاند، آسان نباشد. متقاعد کردن کسانی که در طول زندگی خود از ایدههای خاصی تغذیه و پرورش یافتهاند که این تنها چهره اسلام نیست و ابعاد دیگری برای دین وجود دارد، بدون شک چالش برانگیز خواهد بود.
با این حال، مسلم است که با حذف حمایت مالی عربستان سعودی از کانالهای پرورشدهنده این ایدهها، نسخه قدیمی بیسر و صدا عقبنشینی کرده و راه را برای نسخه جدید و کمتر سفت و سخت هموار خواهد کرد و تأثیرات آن بر نسلهای آینده، کسانی که تأثیر شیوخ سلفی چون «سلیمان العیونی» و «محمد یعقوب» را تجربه نکرده و شاهد تخریب قبور و زیارتگاههای مذهبی نبودهاند، محسوس خواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰