«مبلغ» نوشت: هر ساله در ایام محرم، در حصیرآباد اهواز تعزیهای برپا میشود که با دیگر تعزیهها تفاوت آشکار دارد. بر مبنای این نمایش آیینی، مستندی با عنوان «صحنه آخر» ساخته شده است.
در این تعزیه زمانی که قرار است شمر سر امام حسین(ع) را از تن جدا کند مردم وارد صحنه شده و اجازه این کار را به شمر نمیدهند.
گفتوگویی با محمد قاسمی کارگردان و بهروز داوری تدوینگر این فیلم انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
در آغاز بحث درباره چگونگی شکلگیری و ساخت «صحنه آخر» توضیح دهید و بگویید چرا موضوع کارتان را تعزیه قرار دادید؟
قاسمپور: اوایل دهه ۹۰ از طریق دوستان شنیدم تعزیهای در اهواز اجرا میشود که چند ویژگی بارز و منحصربهفرد دارد ازجمله اینکه مخاطب آن چندین هزار نفر است! این تعزیه همچنین به صورت دو زبانه (عربی و فارسی) اجرا میشود. ویژگی سوم و جذاب این تعزیه، کارکرد دراماتیک آن است. در این تعزیه به دلیل ارادت مردم به امام حسین(ع)، تعزیه به پایان نمیرسد زیرا در صحنهای که شمر به قتلگاه میرود مردم وارد تعزیه شده و اجازه شهادت امام را به شمر نمیدهند. به اهواز رفتم تا خود از نزدیک کار را ببینم. وقتی تعزیه را دیدم به شدت جذب آن شدم. در ادامه به همراه بهروز داوری تدوینگر فیلم، مروری بر کارهای آرشیوی داشتیم تا پیرامون این تعزیه اطلاعات بیشتری به دست آوریم.
این تعزیه چون در ماه محرم اجرا میشود تنها همین زمان را برای فیلمبرداری در اختیار داشتیم البته این تعزیه در اربعین هم اجرا میشود که من در آن روز در اهواز حاضر نبودم. درباره سختی موجود در کار هم باید بگویم جز محدودیت زمانی که برای فیلمبرداری داشتیم مشکل دیگری نبود. این تعزیه هرساله در محلهای به نام حصیرآباد اهواز اجرا میشود.
یکی از نکات ویژه و منحصربهفرد این تعزیه، اجرا به زبان عربی است که شکلی زیباتر و واقعیتر به آن میدهد. دراینباره توضیح دهید.
قاسمپور: هر زبانی وقتی ترجمه میشود بخشی ازآنجا میماند. در این کار رجزخوانیها اولیا و اشقیا به زبان عربی صورت میگیرد و روایت اتفاقات هم به زبان فارسی انجام میشود. همین عامل جذابیت تعزیه را بیش از دیگر رویدادهای مشابه میکند.
در تدوین کارهای تاریخی تفاوتهایی با آثار معاصر وجود دارد؟
داوری: من مستند زیاد کار کردم اما در کارهایی نظیر «صحنه آخر» تفاوتهایی وجود دارد آنهم اینکه، ترکیبی از مصاحبه و صحنههایی که رخ میدهد در کار وجود دارد. در این قبیل تولیدات یک حساسیت ویژه نیز دیده میشود و در این مستند تلاش کردم کار کمتر نیاز به برش داشته باشد پس تصمیم گرفتم فیلم با یک دوربین فیلمبرداری شود. برای مثال به سکانسی اشاره میکنم که قهرمان اصلی داستان صحبت میکند و وی فرزندش را در آغوش دارد. این کودک خردسال دائم در حال بازی کردن با صورت پدر است. این صحنه اگر در مستندهای دیگر رخ میداد شاید کارگردان کات میداد اما در این کار کارگردان به درستی اجازه داد تا فیلمبرداری ادامه پیدا کند و همین مسئله به واقعپذیری کار کمک کرد.
قاسمپور: کار تدوینگر در مستند همان تعبیر همیشگی است که میگویند کارگردانی دوم را انجام میدهد یا اینکه، تدوین در مستند به اندازه نویسندگی در آثار داستانی اهمیت دارد. این اتفاق را آقای داوری در این کار به خوبی انجام داد.
تعزیه ریشه در تاریخ این سرزمین دارد اما متأسفانه امروز برخوردی که با این هنر میشود مناسب نیست زیرا برخی از اهالی هنر تعزیه را فاقد کیفیت لازم هنری میدانند درصورتیکه این شکل از هنر را باید در قالبهای خاص خودش سنجید. پیرامون این موضوع توضیح دهید؟
قاسمپور: متأسفانه نکتهای که میفرمایید چرایی وضعیت به وجود آمده را هم مسئولان هنری باید پاسخگو باشند. بیتوجهی به تعزیه در حالی است که هر آنچه برای ارتقای فرهنگ دینی و آیینی ما نیاز است در تعزیه وجود دارد. تعزیه نقطه اوج همکاری بین دین و هنر است. در کلامی دیگر باید گفت اگر به دنبال ارزش در هنر هستیم آن را به روشنی در تعزیه میتوانیم، بیابیم.
تعزیه ازجمله هنرهایی است که علاوه بر جامعه هنری، اقشار مذهبی نیز از آن استقبال میکنند بهشرطیکه با تبلیغات مناسب درباره داشتههای دینی این هنر اطلاعرسانی لازم انجام شود. بههرحال با تمام مزایایی که برای این هنر برشمردم جای سؤال است چرا با وجود چنین ظرفیتی از تعزیه آنگونه که باید حمایت به عمل نمیآید.
بگذارید سؤالی را مطرح کنم. چه تعریفی در هنر وجود دارد که در تعزیه نمیتوان آن را دید؟ تعزیه به عنوان هنری نمایشی هر آنچه تئاتر دارد را در خود جا داده است البته در این شکل از هنر، هم کار بد یا خوب وجود دارد، ویژگی که در تئاتر هم دیده میشود. درباره بازیها در تعزیه هم باید بگویم شاید عدهای معتقد باشند جنس بازی در این نمایش اغراق شده است. این موضوع لازمه تعزیه است چون در این شکل کار تعزیهخوانها با حرکات دست و بدن خود باید بتواند تماشاگر را جذب خود کنند.
داوری: نگاه صرف هنری به تعزیه ما را به جایی نخواهد رساند. در این شکل از نمایشی عدهای با پوشیدن لباسهای شبیه قهرمانان واقعی تعزیه، تلاش میکنند روایتی متأثرکننده را به مخاطب ارائه دهند. در این راستا از اهرمهایی نظیر تئاتر هم بهره میبرند. یادگیری آکادمیک برای این هنر وجود ندارد بلکه آموزشی است که از کودکی در هیئتها و مساجد به تعزیهخوانها داده میشود. این نمایش هنر عاشقان است چون افرادی که در آن حضور دارند عاشقانه موضوع را دوست دارند. این خصیصه را در هیچیک از اشکال هنر نمیتوان مشاهده کرد.
همانگونه که آقای قاسمپور بیان کردند در تعزیه، کار بد یا خوب وجود دارد اما این اثری که ما روی آن کار کردیم به واقع اتفاقی منحصربهفرد است که قواعد کار هنری به خوبی در آن روایت میشود. لازم به ذکر است رسالت تعزیه با تئاتر کاملاً متفاوت است، بنابراین نباید این دو حوزه را بر یک مبنا مورد قضاوت قرار داد. تعزیه در حقیقت هنری است که هم در خود روضه دارد هم اینکه نمایش در آن دیده میشود بنابراین تعزیه بدون این دو، هویت خود را از دست خواهد داد.
تعزیه سالهاست دارای سالن مشخص نیست و به نوعی آن را میتوان خانهبهدوش توصیف کرد. این مسئله را چگونه توصیف میکنید؟
قاسمپور: همانگونه که گفتید تعزیه با وجود سابقه چند صدساله هنوز مکانی برای نمایش ندارد. پیشنهادم این است دولتمردان مکانی که سابق تکیه دولت بود را خریداری کنند تا محلی دائمی برای اجرای تعزیه برپا شود. این خواسته نیز اتفاقی عجیب نیست چون هماکنون بلدیه قدیم تهران در میدان امام(ره) بازسازی شده است پس چه اشکالی دارد دوباره تکیه دولت برپا شود؟
یک آسیب جدی در تعزیه وجود دارد آنهم تعریفی است که در برخی کار شاهد آن هستیم چراکه برای متأثر کردن مخاطب اتفاقاتی بیان میشود که واقعیت ندارد. این برای مخاطب عام شاید کارکرد داشته باشد اما تماشاگری که تاریخ را میداند بهواسطه چنین تحریفاتی از تعزیه دور میشود. پیرامون این موضوع توضیح دهید؟
قاسمپور: در اکثر تعزیهها، بیشتر به ارتباط حسی که قرار است با مخاطب برقرار شود فکر میشود اما در تعزیهای که بر مبنای آن مستندم را ساختم کار تحقیقی لازم صورت گرفته است. در این تعزیه در بحث مقتلخوانی، افرادی که سالها در این حوزه کار میکنند تحقیقات انجام دادهاند. جدا از این بحث این تعزیه روی ویژگی فطری و احساسی بودن کار نیز مانند دیگر تعزیهها تأکید دارد چون مخاطب نیز از او انتظار چنین امری را دارد.
نکتهای را باید درباره «صحنه آخر» بیان کنم. این فیلم اساساً درباره ماهیت و آسیبشناسی تعزیه نیست. این مستند تلاش دارد به موضوع تأثیرگذاری تعزیه روی مخاطب توجه داشته باشد. مردم در این تعزیه به نمایش ورود کرده و برای خود نقش میتراشند بدون اینکه برای آن برنامهریزی صورت گرفته باشد. این ورود نیز شکل خشونتآمیز ندارد بلکه تنها امام حسین(ع) را از قتلگاه خارج میکنند و اجازه نمیدهند واقعهای که ۱۴۰۰ سال پیش رخ داد باز هم رقم خورد.
داوری: من در این حوزه کارشناس نیستم اما همانگونه که آقای قاسمپور بیان کردند «صحنه آخر» درباره ماهیت تعزیه نیست. این کار به دنبال پیگیری اتفاقی است که در پایان این تعزیه اتفاق میافتد. در این نمایش آن چیزی که در غرب به عنوان هنر تعاملی مطرح میشود در تعزیه حصیرآباد اهواز به صورت غریزی رخ میدهد. این امر هم به ارتباط عاطفی مخاطب برمیگردد. در هیچیک از هنرهای دیگر مخاطب هیچگاه این نقش را برای خود قائل نیست تا در نمایش دخالت کند. چرایی این امر هم مشخص است. فردی که تعزیه تماشا میکند خود را تنها یک مخاطب اثر هنری نمیبیند بلکه تماشاگر به دنبال این است که به عشق اهل بیت(ع)، استخوانی سبک کنند. ما باید روی این مسئله مانور دهیم.
در بخش انتهایی به اکران این مستند در گروه هنر تجربه بپردازیم. متأسفانه در این شکل از اکران، مخاطب آنگونه که باید از آثار استقبال نمیکند درحالیکه آثار به نمایش درآمده در این رابطه عمدتاً کارهای با کیفیتی هستند. پیرامون این موضوع نظر خود را بیان کنید.
قاسمپور: در تعریف گروه هنر و تجربه آمده؛ فیلمهایی که ارزش هنری دارند اما از شکل تجاری دور هستند. بر این مبنا ما نیز در روز نخست انتخاب خود را انجام دادیم. روز اولی که فیلم ساخته شد میدانستیم این فیلم نمیتواند با کارهایی که سلبریتی دارند رقابت کند پس از تعداد مخاطب گلایهمند نیستم. این فیلم در تهران به صورت تکسئانس در ۵ سالن به نمایش درآمده و در شهرستانها نیز ۱۳ سالن به نمایش «صحنه آخر» مشغول هستند. گروه هنر تجربه اتفاق خوبی در سینما محسوب میشود چون به واسطه این اتفاق است که فیلمهایی نظیر «صحنه آخر» فرصت نمایش پیدا میکنند وگرنه هیچگاه این قبیل آثار فرصت نمایش را پیدا نمیکردند.
داوری: هنر و تجربه برای آثاری که روی وجه هنری تمرکز دارند یک فرصت است وگرنه اگر این شکل از نمایش وجود نداشت کارهایی نظیر «صحنه آخر» تنها در جشنوارهها فرصت دیده شدن را داشتند. سینما دو بال دارد. یک بال سینمای تجاری که گیشه را تأمین میکند. بال دیگر نیز آثار هنری هستند. هر یک از این دو شکل فیلمسازی، لازم و ملزوم سینما هستند چون اگر یک بال ضربه خورد مطمئن باشید کل سینما آسیب خواهد دید. با این توضیح گروه هنر و تجربه اتفاقی خوبی در سینما است که اجازه میدهد مستند تنها در جشنواره و تلویزیون به نمایش درنیاید بلکه اجازه میدهد در سالنهای نمایش همچنین آثاری دیده شوند.
با تشکر از حضورتان ، سخن پایانی خود را در این گفتوگو بیان کنید.
قاسمپور: جا دارد از تمام عوامل فیلم، گروه هنر تجربه و همچنین مردم خوب حصیرآباد اهواز کمال تشکر را داشته باشم که در زمان ساخت این فیلم از هیچ کمکی دریغ نداشتند. در خاتمه از مردم میخواهم به سالن نمایش بیایند تا روایتی متفاوتی از یک ارادت را شاهد باشند.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰