تجارت یک بازی ذهنی است – استراتژی های معاملاتی – 13 دسامبر 2022

هنگامی که من تحقیق در مورد بازار را شروع کردم، انواع مختلفی از همان استراتژی را پیدا کردم. هر روز یک نوع جدید از یک روش معاملاتی مشابه پیدا می کردم.

به زودی خودم را گیج کردم، چه چیزی کم داشتم؟ ذهنم شروع به گیج شدن کرد. من عادت داشتم چیزها را به راحتی فراموش کنم، بنابراین شروع کردم به ضبط ویدیو از هر کشفی که در تحقیقات تجاری کردم. هنوز پر از سردرگمی بودم تنها دلیل این امر مستند نکردن درست مطالب بود

دوست من پول خوبی به دست می آورد اما از روش مارتینگل استفاده می کرد که با سبک معاملاتی من مناسب نبود.

سپس شروع به مستندسازی همه چیز به روش مناسب کردم و متوجه شدم که استراتژی های معاملاتی برای کار با انواع مختلف سرمایه طراحی شده اند. وقتی 100 دلار در حساب معاملاتی خود داشتم، دیدم حتی زمانی که 20 دلار با استفاده از حساب 100 دلاری ساخته شد، انگیزه نداشتم، این به این دلیل بود که این مبلغ، با این حال بازده بالا است (20٪)، من هنوز خوشحال نبودم زیرا می خواستم با استفاده از اهرم و آنچه کشف کردم، حسابم را دو برابر کنید،

اما وقتی آن را با حساب 1000 دلاری معامله کردم، بازدهی 50 دلاری که 5 درصد سقف بود، مرا راضی کرد و تعداد کمی از معاملات 50 دلاری در روز نیز مخارج ماهانه من را پوشانده بود.

من نتوانستم آنها را بر اساس m = مدیریت پول دسته بندی کنم. بنابراین برای حل همه مشکلات، تصمیم گرفتم همه استراتژی‌هایی را که مناسب اهرم نبودند کنار بگذارم، زیرا هدف نهایی من کسب درآمد از اسکالپینگ فقط با استفاده از اهرم بود.

استراتژی‌های معاملاتی که در بازه‌های زمانی بالاتر مانند 15 دقیقه یا 1 ساعت پس‌آزمایش شده بودند، با دقت بسیار بالایی انجام می‌شدند، اما معامله آنها با اهرم امکان‌پذیر نبود، و من برای ردیابی نمودار ساعتی بسیار تنبل بودم. من چیزهایی می خواستم که حتی اگر 10 دلار در یک معامله پول سریع بدهد، این تنها هدف من بود، بنابراین تصمیم گرفتم عقب نشینی نکنم.

میزان سردرگمی، عدم درآمد و ادامه تحقیق در مورد تجارت باعث شد کمی افسردگی به من وارد کند و من واقعاً می خواستم به تعطیلات بروم. من شغل پردرآمد خود را برای تحقیق در تجارت ترک کرده ام. با این حال من هنوز تسلیم نشدم.

بعد از چند ماه، فهمیدم که معامله گری یک بازی ذهنی است و اگر بخواهید برای پول معامله کنید، بازار شما را بیرون خواهد انداخت. حرص و ترس هر دو لازم است تا از ذهن یک معامله گر حذف شوند، چرا اینطور است؟ از آنجایی که بازار وقتی سفارشات خود را در مکان درستی ثبت می‌کنید ترس ایجاد می‌کند، برخی شلوارشان را خراب می‌کنند و زود خارج می‌شوند و پاداش بزرگی را از دست می‌دهند. اما اگر می‌خواهید ترس را از بین ببرید، زمانی ممکن است که ذهنتان آرام باشد، پول نمی‌خواهید، فکر نمی‌کنید وقتتان در تجارت تلف می‌شود، با اطمینان و ناامیدانه منتظر ورودتان هستید.

این فقط با من نیست، طرز فکر دوستم نیز یک بار مختل شد و به همین دلیل نتوانست پول دربیاورد. بنابراین زمانی که ذهنیت شما مختل می شود، ممکن است برای روزها یا حتی ماه ها احساس ترس در معامله کنید یا خطاهای انسانی بیشتری انجام دهید که باعث از دست دادن حساب شما می شود.

من قصد دارم بحث کنم که چرا این مشکل ذهنی رخ می دهد

1. مسئله خانوادگی
2. حرص و آز، اراده برای پول درآوردن سریع
3. می خواستم برای شرایط اضطراری پول دربیاورم، بنابراین شرط بندی با اندازه موقعیت اشتباه، اجتناب از مدیریت ریسک و سفارش دادن با طرز فکر قمار برای پول
4. به تغییر استراتژی ها ادامه دهید زیرا استراتژی آخر در معامله گذشته به خوبی کار نمی کند

5. مرتکب خطاهای انسانی و سرزنش کردن استراتژی خود برای کمتر دقیق بودن

همیشه به یاد داشته باشید، بازار بی احساس است و همه کسانی را که جرات نگهداری ندارند یا از میزانی که در معرض خطر هستند می ترسند بیرون می کند.

بازار فقط به کسانی پاداش می دهد که اعتماد کامل دارند و از مدیریت ریسک و پول معتبر استفاده می کنند

تغییر استراتژی خطرناک ترین برنامه ای است که اخیراً با آن برخورد کرده ام. اگر یک استراتژی با حداقل 3 ماه معامله می کنید و موفق هستید، به این معنی است که مدرک دکترا در آن کسب کرده اید. اگر در یک معامله با همان استراتژی شکست خوردید یا اگر از آن خسته شده اید و می خواهید چیز بهتری داشته باشید، و اگر چیز بهتری پیدا کردید و تجارت یک استراتژی جدید را شروع کردید، در آن زمان دانش آموز کلاس اول هستید. من تضمین می‌کنم که وقتی استراتژی را تغییر می‌دهید و حتی گاهی وقتی یک کارگزار را تغییر می‌دهید، ضرر خواهید کرد. علت اصلی باخت یا تغییر در طرز فکر یا افزایش خطاهای انسانی خواهد بود.