مهسا مژدهی: نتانیاهو در اواسط هفته گذشته به عنوان اولین مهمان خارجی ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده وارد واشنگتن شد. او در کنار رئیسجمهور آمریکا با اعتماد به نفس هرچه تمامتر و بعد از نسلکشی دهها هزار نفر، قرار گرفت و منتظر ماند تا ترامپ ایده خود را در مورد آینده غزه و خاورمیانه به گوش جهان برساند. با همه اینها و با وجود تصویر دو نفره کمنقصی که این دو در بامداد روز چهارشنبه گذشته به نمایش گذاشتند، گزارشهای منتشر شده مدعی شده بودند که ترامپ آنقدرها که به نظر میرسد به نتانیاهو اعتماد ندارد. او ساعتی قبل از نشست خبری مشترک با بیبی یادداشتی را علیه ایران امضا کرد و احتمالا در امضا آن جلب اعتماد و خشنودی نتانیاهو را در نظر داشته است؛ با وجود این احتمالا به درخواستهای نخستوزیر اسرائیل در مورد اجازه جهت حمله به تاسیسات اتمی ایران نه گفته بود.
در همین باره با دکتر نصرتالله تاجیک دیپلمات کهنهکار و سفیر اسبق کشورمان در اردن درباره نتایج سفر نتانیاهو به خاورمیانه گفتگو کردهایم که در ادامه می خوانیم:
بخش مهم هدف نتانیاهو امضای یاداشت فشار حداکثری از سوی ترامپ بود
*** ارزیابی کلی درباره سفر نتانیاهو به واشنگتن و دستاوردهای او، در شرایط آتشبس در غزه چیست؟
الان هنوز نمیشود بهطور دقیق دستاورهای سفر نتانیاهو به آمریکا را بر اساس آنچه که گذشته برآورد کنیم. آنچیزی که الان از چنین سفری بیرون آمده بیشتر مربوط به موارد علنی بوده که رسانهای شدهاند. اینها هم بخشی سناریو نویسی و گمانه زنی رسانه هاست و بخشی هم آنچه که دو طرف خواسته اند عمدا” برای اهدافی همچون ایجاد جو روانی درز بدهند! مثلا گفته میشود ترامپ و نتانیاهو اختلافاتی در مورد ایران داشته اند و یا ترامپ به او گفته که حتی از لحن حمله به ایران هم استفاده نکند! نتانیاهو یک اهدافی را از این سفر در نظر داشت، بخش مهم این اهداف همین اتفاقی است که در پی امضای یاداشت ریاست جمهوری در زمینه شروع فشار حداکثری در فضای رسانهای دنیا افتاده که به نوعی جنگ روانی است. اما یک سری از مواردی که بین نتانیاهو و ترامپ گذشته، نیاز به زمان دارد تا به بیرون و رسانهها درز پیدا کند یا در اندیشکدهها توسط سیاستمداران آمریکایی و در یاداشتها و مقالات و مصاحبه مطرح شود.
باید متوجه شویم و ببینیم که واقع امر چه بوده؟
ما دو بحث را در مورد سفر نتانیاهو داریم که یکی از آنها بحث علنی و رسانهای است و آنچیزی که میشود بهعنوان دیپلماسی عمومی و رسانهای مطرح شود و یک بحث هم این است که باید اقدامات حقیقتیابی از سوی دیپلماتها روی آن صورت بگیرد. یعنی دستور کاری برای دیپلماتها باشد که در مجامع بینالمللی و کشورهای مهم و ارتباطات دیپلماتیک باید متوجه شویم و ببینیم که واقع امر چه بوده؟ آیا اختلاف نظری بین ترامپ و نتانیاهو بوده یا همه مواردی که نتانیاهو به دنبالش است، اعم از مسائل هستهای، مسائل خاورمیانه ، گروههای مقاومت ، آینده و آتشبس غزه و … مورد توجه قرار گرفته. متوجه شدن این مسائل با توجه به اتفاقاتی که در خاورمیانه افتاده و ۱۶ ماه جنگ غزه و آتشبس و مسائل لبنان و سوریه و … خیلی اهمیت دارد. رصد این مسائل باید در دستور کار دیپلماسی ما باشد.
این مسائل حل نشده امکان دارد آتشبس را لرزان و روی مرز نگه دارد
اما با توجه به آن بخشی که رسانهای بوده و درز پیدا کرده، نمیشود گفت که سفر موفق یا ناموفق بوده است. این بستگی به صحت اطلاعاتی دارد که به رسانهها درز یافته اند. اگر فرض کنیم که نتانیاهو بهدنبال گرفتن بمبهای سنگرشکن بوده و بهفرض ترامپ موافقت نکرده، معلوم میکند که در این بخش نتانیاهو موفق نبوده است. اما اگر مواردی مانند آغاز فشار حداکثری مدنظر نتانیاهو بوده ، طبعا در این بخش سفر دستاورد داشته است.
در مورد آتشبس غزه یک روندی شروع شده و ظاهرا بخش دوم آن هم دارد ادامه پیدا میکند. تا آنجایی که حماس زندانیانی در اختیار دارد، طبعا این روند آتشبس و تبادل زندانیها ادامه پیدا خواهد کرد. بعد از آن همه چیز بستگی به اتفاقاتی دارد که در منطقه میافتد. اگر چه بهنظر میآید که اطراف قضیه؛ چه خود حماس و چه اسرائیل و چه حامیان آن در غرب علاقهمند هستند که این آتشبس تداوم پیدا کند. اما بههر صورت هنوز یک سری معادلات حل نشده وجود دارد. از جمله اینکه آینده غزه از چنین مواردی است. این مسائل حل نشده امکان دارد شرایطی به وجود بیاورد که آتشبس را لرزان و روی مرز نگه دارد. احتمالش وجود دارد که اگر همه طرف ها با خویشتنداری عمل کنند و با توجه به این که مردم غزه به خانههایشان برگشتهاند، بهنظر میآید اگر اتفاق خاصی نیفتد آتشبس در غزه ادامه پیدا کند.
تا زمانی که تکلیف دو دولت فلسطینی مشخص نشود پیمان ابراهیم به نتیجه خاصی نمیرسد
*** با توجه به فضای موجود میان امریکا و اسراییل، آیا نتانیاهو و ترامپ طرحی برای پیشبرد پیمان ابراهیم دارند؟
پیمان ابراهیم ربطی بین آمریکا و اسرائیل ندارد. این دو خواهان عادیسازی روابط اسرائیل و اعراب هستند. البته پیمان ابراهیم بین اعراب و اسرائیل است که مشکل ایجاد کرده و حمله اسرائیل به غزه در حقیقت این قضیه را مقداری به تعویق انداخت. اینکه آیا ظرفیت اجرای پیمان موسوم به ابراهیم الان وجود داشته باشد، یک مقداری به دلیل اتفاقاتی که بهویژه در غزه افتاده، در شرایط فعلی امکان اجرا ندارد، مگر اینکه زمان بگذرد. الان باید دید که آیا اعراب با توجه به شرایطی که بهوجود آمده و با توجه به جنایتی که اسرائیل در غزه مرتکب شده ؛ همچون دوره قبل ترامپ ، راحت هستند تا وارد عادیسازی روابط شوند؟ یک مقدار شرایط از نظر ذهنی و بینالمللی و منطقهای متفاوت شده.این میتواند باعث شود که دست کشورهای عربی برای عادیسازی روابط چندان باز نباشد. اصرار کشورهای عربی برای اجرای ایده دو دولت، یعنی شکلگیری دولت فلسطینی و پذیرش این قضیه بهنظر میآید بتواند بیانگر آن باشد که شاید آنها خیلی به پیمان ابراهیم و مطرح شدن آن علاقهای نداشته باشند و در عوض ابتدا سراغ ایده دو دولتی بروند.
این ایده هم بستگی به تشکیل دولت فلسطینی دارد. الان با وضعیتی که در غزه وجود دارد و اینکه دولت فلسطینی دارای وحدت سرزمینی نیست و همین تشکیل دولت فلسطینی را سخت میکند، ایدههای مختلفی در اندیشکدهها و محافل غربی و عربی مطرح میشود که دولت فلسطینی را چگونه تشکیل بدهند. من فکر میکنم عربستان و کشورهای موثر مانند مصر بهدنبال آن هستند که ابتدا دولت فلسطینی تشکیل و بعد شناسایی شود و سپس دو دولت اسرائیلی و فلسطینی در کنار هم بتوانند شکل بگیرند. با توجه به زیادهخواهی و غصب سرزمینهای فلسطینی توسط اسرائیل، اجرای این طرحها هم یک مقداری سخت است و آنطور که اسرائیلیها دنبال توسعه شهرکسازی و جذب جمعیت یهودیها و… هستند، شرایط را سختتر هم میکند.
همین الان با مطرح کردن تشکیل دولت فلسطینی از سوی عربستان اختلافی بین اسرائیل و سعودیها شروع شده! باید جلو رفت و دید که دولت فلسطینی و بعد دو دولت کنار هم چقدر عملیاتی خواهد شد. بعد از آن است که میتوانیم سراغ بحث پیمان ابراهیم و عادیسازی روابط میان کشورهای عربی و اسرائیل برویم.
این سخن باید سبب نزدیکی ایران و عربستان شود
*** مساله درخواست ترامپ برای انتقال جمعیت غزه به مصر و اردن و ساخت و ساز احتمالی در غزه واکنش های بسیاری داشته. آیا ترامپ و نتانیاهو این طرح را به صورت جدی و با وجود مخالفتهای دو کشور پیش خواهند برد؟
به عقیده من این جزو حرفهای گنده و نشدنی ترامپ است که میگوید بعد از جنگ غزه را اسرائیل تحویل آمریکا بدهد. از روزی که این مساله مطرح شد، در اثر مخالفتهای داخل آمریکا، اروپا و اعراب و سازمان ملل در روزهای گذشته، حداقل چند نفر از مقامات آمریکایی تعدادی اصلاحیه بر این حرف ترامپ زدهاند. من بعید میدانم که واقعا این مساله چیز قابلعمل و اجرایی باشد. به ویژه با توجه به مخالفتهایی که در سطح بینالمللی مطرح شده، این تصمیم شدنی نیست.
اما این سخن باید سبب نزدیکی ایران و عربستان شود. جابهجایی نزدیک به دو میلیون نفر به نوعی پاکسازی قومی است. ضمن اینکه قسمت اعظم مردم غزه افرادی هستند که از جاهای دیگر به آنجا رانده شدند و اگر قرار باشد که واقعا این مردم جایی بروند؛ بهتر است اول به جای خود و جایی که الان در اشغال اسرائیل است برگردند. اما با این اصلاحاتی که در روزهای گذشته صورت گرفته و مطالبی که مطرح شده، من فکر میکنم که قضیه خیلی جدی و عملیاتی نشود.
این طرح احتمالا برای حذف حماس از غزه مطرح شده است
یک تحلیل دیگر این است که با توجه به رویکرد ترامپ که به مرگ میگیرد تا طرف مقابل به تب راضی باشد، فکر میکنم با توجه به این که از قبل سیاست اسرائیل نابودی حماس در جنگ غزه بوده و به آن نرسیده است، آمریکا دنبال از بین بردن تهدید و امکانات نظامی حماس بوده و احساس میکند که اسرائیلیها به این خواسته نزدیک شدهاند. الان بهنظر میرسد سیاست ترامپ این باشد که عامل حماس را از مساله غزه پاک کند و احساس میکند که نتانیاهو به این اتفاق نزدیک شده. اگر از حرفهایی که ترامپ میزند و عبور کنیم و بگوییم چنین طرحی فکر شده است، حدس من این است که برای چنین منظوری باشد که بهنوعی چنین اقدامی را برای اینکه پارامتر حماس را از معادله غزه حذف شود مطرح میکند.
یکی از اشکالات آمریکا این است که موجودیت و امنیت اسرائیل را به امنیت ملی خودش ربط داده/بایدن یکی از کثیفترین روسای جمهوری آمریکا
*** در مورد آینده حکمرانی بر غزه به نظر شما حضور ترامپ در قدرت میتواند به نتانیاهو کمک کند تا حماس را از عرصه حکمرانی در این باریکه کنار بزند؟
در آینده غزه عنصر نظر آمریکا و اختلاف نظر احتمالی آمریکا و اسراییل مطرح و مهم نیست. قضیه اسرائیل یا حمایت از اسرائیل یک قضیه دو حزبی است. فرقی نمیکند که دموکراتها بر سر کار باشند یا جمهوریخواهان. هر دو اینها اسرائیل را حمایت میکنند و بهعقیده من یکی از اشکالات آمریکا این است که نه تنها موجودیت و امنیت اسرائیل را به امنیت ملی ربط داده و متصل کرده، بلکه اقدامات دولتهای اسرائیل را هم به امنیت ملی ایالات متحده ربط داده است. این در درازمدت به ضرر آمریکا خواهد بود. چرا که بسیاری از این عملکردها، مثلا همین جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، در دولت بایدن و با حمایت بایدن صورت گرفت. من فکر میکنم بایدن یکی از کثیفترین روسای جمهوری آمریکا، مخصوصا در مسائل مرتبط با خاورمیانه بود. بهاین خاطر که دست نتانیاهو را برای چنین جنایتی باز گذاشت. این سیاست هم دولت بایدن را شکست داد و هم تاثیراتش را بر مبارزه انتخاباتی کاملا هریس گذاشت!
حماس، روایت را در دیپلماسی عمومی برد
یکی از اهداف اسرائیل در شروع جنگ و بعد از عملیات هفت اکتبر این بود که حماس را نابود کند که در نیمه راه متوجه شد که چنین امکانی وجود ندارد و الان هم در آزادسازی زندانیانی که حماس در اختیار داشت، دیدیم که چگونه حماس ابراز وجود کرد و روایت را در دیپلماسی عمومی برد. بنابراین در اواسط جنگ نتانیاهو همان طور که آمریکاییها هم فکر میکردند؛ به این نتیجه رسید که تهدید حماس را از بین ببرد و نه اینکه بخواهد خود حماس را از بین ببرد. بنابراین تلاش کرد توان نظامی این گروه را از بین ببرد که تاامروز آن هم عملی نشده است. به نظر میرسد الان آمریکاییها به موضع اول اسرائیلیها نزدیک شدهاند که عامل حماس را از معادله غزه حذف کنند.
حماس بازیگر اصلی است که هم دارای کارتهائی برای بازی است
این بستگی به خیلی از پارامترها دارد و مسائل فقط بین حماس و اسرائیل و آمریکا نیست. حماس بازیگر اصلی است که هم دارای کارتهائی برای بازی است و هم نشان داده قدرت برنامه ریزی و طراحی و اجرا و سیاست ورزی را دارد ولی باید بداند چگونه قدرت را در غزه حفظ کند. حماس همچنان در غزه دارای محبوبیت و پایگاه مردمی است و ممکن است بخواهد بر خرابه های غزه انتخابات برگزار کند و یا طرحهایی که الان حماسیها میدهند، مثلا طرحی که دفتر سیاسی این گروه داده تا شخصیتهای ملی در غزه حکومت آینده غزه را به دست بگیرند.
دولت خودگردان هم علاقهمند است تا در آینده غزه نقشآفرینی کند. در غزه کشورهای عربی مثل مصر و اردن و عربستان و کشورهای غربی میتوانند در تصمیمگیری در مورد آینده این باریکه بعضا نقش داشته باشند. اینکه کدام سناریو محتملتر است به خیلی از معادلات بستگی دارد و مقداری زمان میخواهد. اول باید آتشبس صورت بگیرد و بعد یکسری اقدامات در غزه برای آواربرداری و … باید انجام شود. بعد از آن است که باید دید معادلات منطقهای و بینالمللیی به چه سمت و سویی میرود تا ببینیم که واقعا چه چیزی شکل خواهد گرفت.
موقعیت نتانیاهو با وجود ترامپ موقعیت قویتری خواهد بود
*** موقعیت نتانیاهو در خاورمیانه با توجه به حضور ترامپ در کاخ سفید تغییر خواهد کرد؟
موقعیت نتانیاهو با وجود ترامپ موقعیت قویتری خواهد بود. بایدن اگر چه یک حمایت قوی و پشتیبانی قوی از او داشت؛ ولی نسبت به بعضی از اقدامات نتانیاهو حرف داشت و حاضر نبود همه اقدامات نتانیاهو را تائید کند یا چیزهایی که میخواست را به او بدهد. در دوره ترامپ هم البته مقداری قضیه فرق میکند ولی باز ترامپ هم خیلی نسبت به نتانیاهو خوشبین نیست و بنابراین نباید این را خیلی مطلق دانست که حمایت صددرصدی صورت بگیرد. البته مسائل داخلی در سرزمین اشغالی و مخالفتها نسبت به او خصوصا بعد از آتشبس هم نقش دارد. کسانی که با اقدامات نتانیاهو در این مدت از احزاب مخالف یا مردم اسرائیل یا خانواده زندانیان در اختیار حماس در موقعیت او نقش بازی میکنند. باید ببینیم پروندههای قضایی نتانیاهو چه میشود و مخالفین ادامه جنگ ، کار را به کجا میرسانند. فعلا شرایط لغزانی وجود دارد. در این مرحله مهمترین اولویت همه ایجاد آتشبس و تبادل زندانیان است. این مرحله تمام شود، مراحل بعدی مقداری خودشان را شفافتر نشان میدهند.
اگر ترامپ روابط خود را با تهران در چارچوب تلآویو تنظیم کند هچ نتیجه و تحرکی میان ایران و آمریکا به وجود نخواهد آمد
*** با وجود اینکه نتانیاهو و ترامپ ظاهرا در مورد غزه با یکدیگر همنظر بودند، در مورد ایران به نتیجهای که نتانیاهو میخواست نرسیدند، این مساله را چطور تحلیل میکنید؟
من فکر میکنم ما اول باید صبر کنیم تا مقداری اطلاعات دقیقتر از این سفر بیرون بیاید تا ما ببینیم چه اختلافات و چه همپوشانیها و چه موفقیتهایی وجود داشته. آنچه تا الان از نظر رسانهای بیرون آمده، به نظر میرسد برخی از خواستههای نتانیاهو از سوی ترامپ قابل اجرا نبوده؛ ولی در مجموع یک قدر مطلقی وجود دارد که در حقیقت بعضی از اقداماتی هم که ترامپ در همین سطح انجام داده؛ بیشتر برای راضی کردن نخستوزیر اسرائیل بوده است. در مجموع و در کل اینکه ترامپ بخواهد روابط خود را با ایران از منظر و چارچوب اسرائیل تنظیم کند، اتفاقی است که هیچ تحرکی در روابط ایران و آمریکا بهوجود نخواهد آورد. بههر صورت الان شاید از جهت اتفاقاتی که افتاده، مثلا اسرائیل احساس کند دست برتر را دارد ولی واقعیت امر این است که منطقه با اوضاعی که در آن است معلوم نیست همیشه همینطور باقی بماند. لذا الان همچنان باید بهعقیده من مقداری با دقت فقط تحولاتی که اتفاق میافتد و تحولات منطقهای و بینالمللی و یارگیریها را رصد کرد و در نظر داشت. آنجاست که باید دید ما چگونه سیاست خود را نسبت به آینده تنظیم کنیم.
۳۱۲۳۱۵
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰