بیت کوین صدای روح ناراضی است
من در دهه 1980 در لس آنجلس با یک مادر مجرد در بخش رفاهی در انبارهای مخوف ماشین پول هالیوود بزرگ شدم. قرار بود من یک آمار باشم، اما هنر گرافیتی زندگی من را نجات داد. ریگانومیکس عامل افسردگی و تخریب محیطی در آن زمان بود و جنبشی عظیم برای توانمندسازی جوانان با تفکر انتقادی
من در دهه 1980 در لس آنجلس با یک مادر مجرد در بخش رفاهی در انبارهای مخوف ماشین پول هالیوود بزرگ شدم. قرار بود من یک آمار باشم، اما هنر گرافیتی زندگی من را نجات داد. ریگانومیکس عامل افسردگی و تخریب محیطی در آن زمان بود و جنبشی عظیم برای توانمندسازی جوانان با تفکر انتقادی آزاد ایجاد کرد. نیمی از آن با خلاقیت تغذیه می شد در حالی که نیمی دیگر از عدم پاسخگویی این سیستم فاسد به خشم آمده بود. از گروهها و گرافیتینویسها گرفته تا تگبانگرها و اسکیتبازان، هیپ هاپرهای زیرزمینی و پانکرها، ما بچههایی بودیم که به دنبال خرابکاری و ماجراجویی خالص بودند و به دنبال فرار از آن بودیم. به زبان ساده، ما روح های ناراضی بودیم و گرافیتی صدای ما بود.
از آنجایی که نوجوانی رادیکال بودم و گرفتار مشکلات دائمی بودم، اگر داروهای روانگردان در دهه 1990 نبود، عقلم را از دست می دادم. این به من اجازه داد تا عمیقتر به چارچوب اصلی توهم فیزیکی واقعیت بنگرم و به این ایدهها اجازه داد تا به موضوع هنر من تبدیل شوند. اوایل شیاطین را در چهره های اقتدار و بردگان طبقه کارگر می دیدم. این یک نوع لحظه تحقق “سیاره زندان” بود. من رسالت خود را در نقد این سیرک قرار دادم به این امید که بتوانم به دیگران کمک کنم تا از دروغ های مزخرف و تبلیغات دولت بزرگ مطلع شوند. آثاری مانند آثار نقاش رنسانس، هیرونیموس بوش، به من الهام بخشید تا این تصورات را همانطور که در خیابان ها تجربه می کردم، نقاشی کنم.
آثار من با ضدفرهنگی که در ظاهر و احساس کوچهها و خیابانهای معروف ملروز ما نفوذ میکرد، بسیار محبوب شد، و همچنین در خارج از کشور در توکیو و فراتر از آن، جذابیت انبوه یافت. اما همه اینها در 11 سپتامبر 2001 متوقف شد، زمانی که جهان ما یک شبه تغییر کرد و برای هر کسی که می خواست آزادانه صحبت کند یک کابوس اورولی ایجاد کرد.
برای من این نوعی مکاشفه بود که بسیاری از آنچه را که کار من، برخی از آنها پیشگویی، تا آن زمان نشان داده بود، اثبات می کرد. اما این زمان برای خلق هنری نبود که حقیقت را به قدرت بیان کند، و بنابراین سانسوری که من تجربه کردم بسیار شدید بود. من شخصاً از یک دهه جدایی و رها شدن از طرف بسیاری از حامیان و همسالانم رنج بردم – از مجلات کنار گذاشته شدم و برخی از گالری ها به من دست نمی دادند.
البته طنز بزرگ این است که آنچه قبلاً توطئه تلقی می شد اکنون حقیقت دارد. بنابراین در حالی که برای برخی کار من خطرناک بود، برخی دیگر بازتاب خود را در آن یافتند و خرده فرهنگ جدیدی در حال شکل گیری بود. تا زمانی که سقوط مالی سال 2008 و شرکت من در اعتراضات Occupy LA بود که در مورد شبکه و خرده فرهنگ بیت کوین مطلع شدم. سپس مطالعه زیرساخت فلسفی رادیکال آن را آغاز کردم و برای اولین بار تاریخ واقعی پول فیات و اینکه دلار آمریکا واقعاً چه چیزی را نشان می دهد، یاد گرفتم.
پول همیشه بزرگترین درگیری من به عنوان یک هنرمند بوده است، زیرا خلق هنر خوب مستلزم این است که شما عمیقاً به آنچه خلق می کنید اهمیت دهید، حتی اگر باعث آزار عموم یا مجموعه دار احتمالی شود. برای من، جستوجوی حقیقت در انجام هنر در تقابل دائمی با سیستم اقتصادی بود که زیربنای عملکرد صحیح آن بود. گاهی پوزخند می زنم و آن را تحمل می کنم. این مبارزه ای است برای تحمل مراسم تحقیرآمیز به دست آوردن و از دست دادن ارزهای فیات بدون پشتوانه که همچنان به تغذیه جانوران ارتش ایالات متحده و سیاست خارجی بیهوده ادامه می دهد. اینجاست که بسیاری از هنرمندان با تسلیم شدن به امور پیش پا افتاده احساس رضایت و بی علاقگی می کنند. زیرا گفته میشود که به ما یاد دادهاند که چه فکر کنیم، نه چگونه فکر کنیم، و اکنون محصول جانبی این امر ریشه در خودرضایتی دارد و این همان چیزی است که در اردوگاههای تلقین دولتی که رضایت همگن تولید میکنند، آموزش میدهند. آنچه لازم است جدایی رادیکال از ایده هایی است که منسوخ شده اند و دیگر به هدف خود نمی رسند.
بیت کوین مظهر این انقلاب است – این مهم ترین انقلاب زمان ما با ارزی است که می توانم پشت سر بگذارم و یک اقتصاد جایگزین جدید را بر اساس اصول پول سالم غیرقابل مصادره ارائه می دهد. این من را به عنوان یک هنرمند آزاد کرد و از بسیاری جهات، مانند هنر گرافیتی، با توانمند ساختن من برای ادامه خلق هنری آگاهانه برای جامعه ای که همین احساسات را منعکس می کند، زندگی من را برای بار دوم نجات داد – بیت کوین گرافیتی جدید است. وقتی خودت را آزاد کردی، میخواهی دیگران را آزاد کنی و با این کار، هنر میتواند به عنوان یک کلاغ روانی برای ذهن سرسخت استفاده شود و تعهدی است در مسیری که نمیتوانی از آن برگردی. وقت آن بود که با هنرم به شکلی جدید به نظام ضربه بزنم و ببینم چند سر را می توانم بیدار کنم.
در اکتبر 2012 من به لندن سفر کردم تا نقاشی دیواری بکشم که وضعیت کنونی بشریت را بیان کند. در حین پرواز، طرحهایم را برای یک اثر نمادین با الهام از تفکر من در مورد سیاست جهانی و نظام بردگان اقتصادی پس از 11 سپتامبر ترسیم کردم. مایر آمشل روچیلد زمانی گفت: “کنترل پول یک ملت را به من بدهید و برای من مهم نیست که چه کسی قوانین را وضع می کند.” با استفاده از این به عنوان نقطه شروع ایدئولوژیک خود، من تصمیم گرفتم شباهت هایی از چنین “بارون های دزد” اوایل قرن را به تصویر بکشم، به ویژه ژاکوب روچیلد، جان دی راکفلر، جی پی مورگان، اندرو کارنگی، پل واربورگ، و همچنین آلیستر کراولی که بود. نوعی گورو فلسفی برای نخبگان حاکم آن زمان و شیطان پرست معروف. این مردان و سلسلههایشان، که به اعتقاد من از هیچ کد اخلاقی انسانی معقولی پیروی نمیکنند، پارامترهایی را پیرامون آنچه واقعیت ما تشکیل میشود، قرار دادهاند. با انجام این کار، سیاره ما را نابود می کنند، تریلیون ها به ما بدهکار می شوند، میلیاردها سود می برند، در حالی که میلیون ها نفر را آواره می کنند و جنگ ها را از طریق مالیات غیرقانونی تامین مالی می کنند. این بانکداران شرور در واقع بازی انحصار را بر پشت طبقه کارگر انجام داده اند.
ویدیوی آزادی برای بشریت.
نقاشی دیواری من به تصویری تاریک از یک واقعیت آخرالزمانی که با حرص و طمع آنها دامن میزد تکامل یافت و آسمان ما را با آلودگی زغالسنگ، هستهای و مواد شیمیایی پر میکرد. این شهر کاملاً شاعرانه در مجاورت «سیتی»، مرکز مالی لندن، مرتکبان این جنایات بانکی ذخایر کسری علیه بشریت قرار داشت که به فروپاشی بازارها در سال 2008 منجر شد. در رسانههای لیبرال منفجر شد و به مرکز جنجال و محکومیت تبدیل شد ، نه یک بار بلکه دو بار در سال 2018، در آستانه انتخابات سراسری بریتانیا در سال بعد، سیاستمداران خود خدمت و دست نشانده های رسانه ای اصلی آنها از نقاشی دیواری من برای اجرای یک کمپین بیرحمانه بدنامی علیه رهبر وقت حزب کارگر، جرمی کوربین، و من استفاده کردند. آنها نظری را که کوربین در پست فیس بوک من در سال 2012 در دفاع از حذف نقاشی دیواری من بر اساس آزادی بیان کرده بود، کشف کردند. منتقدان آزادی عمل را به دست آوردند تا هنر من را به سلاح تبدیل کنند و کلماتم را بپیچانند، و پیام ضد پلوتوکارتیک من را با روایتی به شدت نادرست به عنوان یک لفاظی ضدیهودی، دستکاریکننده و نیرنگهای سیاسی درآمیختند تا نقاشی دیواری من را از بیان حقیقت در مورد وضعیت اقتصادی که همه با آن مواجه هستیم، بازدارند. که در.
واقعیت این است که قدرت قدرت را به هیچ کس واگذار نمی کند و با آزاداندیشی بسیار ناراحت کننده است. این آسیب شناسی روانی مفاهیم پلید را در ضمیر ناخودآگاه ما ایجاد می کند و اعمال تفرقه افکنانه را برای جدا نگه داشتن ما، اخبار جعلی برای ادامه بحث و جدل ایجاد می کند، در حالی که آنها به غارت و غارت زمین ادامه می دهند. این دنیایی است که من نقاشی کردم، این دنیایی است که اکنون در آن زندگی می کنیم، و این گفت و گو برای اینکه ما به عنوان یک گونه بخواهیم به سطح بعدی تکامل خود برسیم، بسیار مهم است.
صاحب یک کسب و کار محلی، چند لحظه پس از فرار مظنون، قوطی اسپری را که برای تخریب نقاشی دیواری من استفاده می شود، می گیرد.
این یک مبارزه رسانه های اجتماعی برای زندگی من بود که برای هیچکس آرزو نمی کنم، اما خوشحالم که این اتفاق افتاد زیرا به جهان نشان داد که رسانه ها، سیاستمداران و سرمایه دارانشان چقدر در تلاش برای به دست آوردن کنترل مجدد بر آن ها حیرت انگیز می شوند. جامعه ای که در حال بیدار شدن است از زمان ایجاد نقاشی دیواری من در سال 2012، “آزادی برای بشریت”، که در تکرارهای بعدی آن را به “سودهای کاذب” تغییر نام دادم، به عنوان یک الگوی رفتاری قدرتمند در سرتاسر جهان در زمینه مورد نظر خود در گردش بوده است.
در طول سفرهایم از آکاپولکو به میامی، متوجه شدم که همچنان با جنبش نسلی افراد همفکر که در شرایط مشابه وجود دارند – آنارشیست ها، رادیکال های مترقی، و همچنین بسیاری از محافظه کاران، آزادی خواهان، مستقل ها، کارآفرینان بازار آزاد – مردمی که فقط به دنبال جایگزینی هستند، طنین انداز می شود. جهان بدون حاکمان و سیاست های ناعادلانه مالی آنها. یک مخرج مشترکی که به اتفاق همه ما را به هم مرتبط می کند بیت کوین است، تنها یکی وجود دارد.
بیتکوین به ما پاسخ میدهد تا خود را از این قیدهای دولتگرایانه و چنگال ظالمانه جهانیگرایان بانکی و شرکتهای حاکم بر جهان رها کنیم. قدرت جذب و جبران الکترومغناطیسی را از طریق اثبات کار به سختی به دست آورده ایم که ما را سرشار از شادی می کند، ناشی از این واقعیت است که ما از درگیری های دیگران حمایت نمی کنیم..
وقتی بیت کوین را درک کنید، همه چیز دیگر کاملاً شفاف می شود. توهم سیستم ما و کهن الگوهای قبلی که موقعیتی در زندگی ما داشته اند و بشریت را در بیشتر تاریخ مکتوب ما از تکامل خود باز می دارند، این ساختارهای جامعه از درون کاملاً فاسد و بیمار هستند. با این دانش، ناهماهنگی شناختی از بین می رود و شما به عنوان فردی خودآگاه و مسئولیت پذیر که اکنون کنترل استقلال، حریم خصوصی و آزادی شما را در دست دارد، بیدار می شوید، شما کلیدهای سرنوشت خود را در دست دارید.
اما هیچکس جزیره نیست و جزیره عشق ناشناخته است. بنابراین، همه ما برای رسیدن به آن به یک مقصد، یک هدف و یکدیگر نیاز داریم، و از زمان پیدا کردن این جامعه جدید مسیر زندگی من به طور مغناطیسی تغییر کرده است. من می بینم که شعار قدیمی دهه 1990 من دوباره با آتش جدیدی ظاهر می شود – اگر گرافیتی صدای روح ناراضی است و بیت کوین گرافیتی جدید است، پس بیت کوین صدای روح ناراضی است و من اینجا هستم تا انقلاب را به جلو بکشم. صلح، MEAR ONE
این یک پست مهمان توسط MEAR ONE است. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به خود آنها است و لزوماً نظرات BTC Inc یا را منعکس نمی کند مجله بیت کوین.
آموزش مجازی مدیریت عالی حرفه ای کسب و کار Post DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه | آموزش مجازی مدیریت کسب و کار MBA + مدرک معتبر قابل ترجمه رسمی با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه |
مدیریت حرفه ای کافی شاپ | حقوقدان خبره | سرآشپز حرفه ای |
آموزش مجازی تعمیرات موبایل | آموزش مجازی ICDL مهارت های رایانه کار درجه یک و دو | آموزش مجازی کارشناس معاملات املاک_ مشاور املاک |
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰