به گزارش «مبلغ» –آیت الله عبدالله جوادی آملی در درس اخلاق خود که در سال 1389 در قم برگزار شده است به تفسیر جذابی از دین پرداخته اند که در ادامه می توانید بشنوید و بخوانید:
خیلی ها تلاش و کوشش شان این بود، وصیتشان این بود که وقتی مُردم، این بُراده ها و بریده قلم نِی را که جمع کرده بودم زیر دیگ بگذارید، آتش کنید؛ با اینها آب گرم کنید و من را غسل بدهید تا جامعه بفهمد ما با اثر قلم شستشو می شویم! این برای چه بود؟ با اینکه هیزم فراوان داشتند! آن روز که قلم خودنویس و خودکار و اینها نبود، همه قلم نِی بود. این قلم نِی را که می تراشیدند، یک مقدار بُراده ای داشت.
این بزرگوار (ابوریحان بیرونی) برای اینکه بفهماند ” دین یعنی فهم ” ….؛ جامعه بفهم را به خوبی می شود اداره کرد، امّا جامعه ای که رشد عقلی ندارد، هر کسی او را به سَمتی می کشد! وجود مبارک حضرت که ظهور کرد، الآن هم اگر حضرت ظهور بکند، این هفت میلیارد را با ( عقل ) اداره می کند، نه با کشتن!! وقتی که حضرت ظهور کرد، (وضع الله یده علی رءوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت به احلامهم)*. الآن هم اگر حضرت ظهور بکند، با آن معجزه الهی اداره هفت میلیارد آدم بفهم آسان است! آدم عاقل را به خوبی می شود اداره کرد.
امّا کسی که اهل عقل نیست؛ نه در رانندگی اهل عقل است، هر چه به او می گویند یک قدری آرام تر برو …؛ حیف این نفوس نیست که بیجا، صاف و رایگان جزء تلقات بشود!! کسی که به خودش رحم نمی کند، به نظام رحم نمی کند، به جامعه رحم نمی کند؛ خُب اهل عقل نیست!
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰