مهندس علی کولیوند در گفتوگو با ایسنا در خصوص ضرورت حفظ بافت قدیم شهر بوشهر اظهار کرد: «شاید باید یک مقدار برگردیم عقبتر و بپرسیم که این بافت چه ارزشهایی دارد و چرا باید حفظ شود. برخی میپرسند توجه به چند ساختمان خراب، که واقعاً هم به مرحله تخریب رسیدهاند چه فایدهای دارد؟ باید گفت این بناها، که بیش از صد و پنجاه، دویست سال و یا حتی سیصد سال قدمت دارند، بسیار خسته و فرسوده هستند اما ما باید این بافت را حفظ کنیم.»
دانشآموخته مهندسی معماری گفت: «فلسفهای وجود دارد که بیان میکند این بافت تاریخی بخش عظیمی از سنتهای ما را حفظ میکند. سنت به معنای نتایج آزمون پسدادهی نسلهای قبلی است.»
وی با تشریح این موضوع گفت: «به طور مثال، سنت این که نسلهای قبل در برابر اقلیم چهطور رفتار کرده، سنت این که ارزشهای فرهنگی خود را چهطور در نمود کالبدی و بنای معماری نشان داده، سنتهایی که ارتباطات بین افراد را به نمایش میگذاشته و یا سنتهایی که ارتباط بین اجزاء شهر را به نمایش میگذاشتند.»
کولیوند افزود: «اینها نتایج تجربیات و اشتباهات مکرر نسلهای گذشته هستند، مثل همین الآن که ما اشتباهات زیادی میکنیم. البته به این دلیل که اشتباهات نمیتوانستند دوام بیاورند اکنون پاک شدهاند و از بین رفتهاند. مثلا ساختمانی که با اقلیم کار نمیکرده است، توسط سازندهاش نابود میشده یا ساختمانی ارزشهای فرهنگی نسل قدیم را حفظ نمیکرده و مسئلهی “محرمیت” در آن رعایت نشده، سرنوشتی جز فنا شدن نداشته است.»
این کارشناس حوزه معماری بافت قدیم معتقد است «امروزه ما انبوهی از کالاهای ساختمانی نامتناسب با فرهنگ، اقلیم و ارزشها را در ساختمانهای سرتاسر شهر به کار بردهایم و روز به روز هم به تعداد این ساختمانها اضافه میکنیم.»
وی تصریح کرد: بافت تاریخی از این حیث ارزشمند است که تجربیات آزمون پسدادهی نسلهای قبلی این شهر را به زیبایی در مقابل دید ما قرار میدهد.
نمایش حکمتهای معماری اقلیم و فرهنگ
علی کولیوند با اشاره به حکمت وجودی این بافت به ایسنا گفت: «امروزه در دنیا دانش و فضیلت یا حکمت دو موضوع جدا از یکدیگر هستند. حکمت در اثر تجربه و زندگی کردن به دست میآی و. دانش را با تحصیل و آموزش میتوانید کسب کنید. حکیم شدن، به کار بستن دانشهای کسب شده و استفاده کردن این علوم برای پی بردن به حکمت آنها است. بافت تاریخی ما حکمتهای معماری این اقلیم و فرهنگ این اقلیم را به زیبایی به نمایش میگذارد. از طرف دیگر وقتی انسان کالایی دارد و این کالا ارزشمند است، باید از این کالا یک بهرهوری انجام بگیرد. امروزه در سراسر دنیا بافتهای تاریخی از بخشهای ارزشمند شهر هستند که به اقتصاد شهر کمک میکنند. اگر نخواهیم ارزشهای اجتماعی، تاریخی و فرهنگیمان را هم حفظ بکنیم و فقط به جنبهی اقتصادی ماجرا نگاه کنیم، باز هم این بافت تاریخی بیچاره میتواند به داد ما برسد.»
او بافت تاریخی بوشهر را متمایز از سایر بافتهای تاریخی کشور میداند و خاطرنشان کرد: «بافت تاریخی این شهر نسبت به بافتهای تاریخی شهرهای یزد، کاشان، کرمان، اصفهان و… بسیار متفاوت است. به این دلیل که بافت تاریخی شهر بوشهر در بهترین مکان کل شبهجزیرهی بوشهر قرار گرفته در همسایگی دریا بودن و چشمانداز دریا از سه سو، به بافت تاریخی بوشهر زیبایی بسیاری بخشیده است.»
کولیوند افزود: «مسئلهی دیگر، حضور بافت در کنار قلب اقتصاد شهر است. بازار شهر ما به عنوان محل تجمع مردم زیادی از شهر جهت تهیهی مایحتاج خود، در کنار بافت تاریخی قرار دارد.»
نمادی برای مسالمتآمیز بودن زندگی نسل گذشته
به گفته این پژوهشگر بافت تاریخی بوشهر در شهر یزد حدود هفتصد و هفتاد هکتار بافت تاریخی را میتوانیم مشاهده کنیم. در شهر اصفهان بیش از هکتار بافت تاریخی داریم و در شهر کرمان این رقم بیش از ششصد هکتار… بافت ۴۰ هکتاری بوشهر در برابر این چند شهر وسعت زیادی ندارد پس پتانسیل زیادی پیش روی ما قرار گرفته که میتوانیم از آن به نفع شهرمان استفاده کنیم که این موضوع بافت تاریخی بوشهر بسیار ارزشمند مینماید.
وی خاطرنشان کرد: «بافت تاریخی نماد هوشمندی مردم این سرزمین در تطابق با اقلیم و تلاشی جهت حفظ ارزشهای فرهنگی این نسل و از سوی دیگر، این بافت نماد مسالمتآمیز بودن زندگی نسل گذشتهی این شهر با تمام اختلافات دینی، سلیقهای و قومی است.»
این نویسنده و پژوهشگر اظهار کرد: اگر در تمام بافتهای تاریخی کشور و حتی شاید دنیا جستجو کنیم متوجه میشویم که تفاوتهای میان گروهی از انسانها، سبب شده تا این مردم در محلات مجزا از یکدیگر زندگی کنند. برای مثال در شهر کرمان محلهی زرتشتیها یا محلهی یهودیها یا محلهی مسیحیها از یکدیگر مجزا است.
کولیوند میگوید: در شهر بوشهر، شهروندان مسیحی، یهودی و مسلمانان شیعه و سنی همه در کنار یکدیگر هستند. نمود عینی آن نیز موجود است به طوری که روبروی کلیسای مسیحیان، مجلسی (مسجد) آل عصفور، قرار دارد. کمی آنطرفتر حسینیهی کازرونیها و پشت حسینیهی کازرونی مسجد اهل سنت قرار دارد. در گذشتهی این شهر، هموطنان اهل تسنن، شیعه، مسیحی و یهودی همه با هم همسایه بودهاند و در این شهر ما شاهد هیچگونه تفکیک محلهای نبودهایم.
لیان یا بختاردشیر
وی بیان کرد: این شعور و بلوغ بینظیر که ما امروزه به آن “گفتوگوی تمدنها” میگوییم در بوشهر جاری بوده و از ارزشها و پشتوانههای اجتماعی این شهر است. این مسئله نیز یکی دیگر از فاکتورهایی هست که مدال افتخاری بر سینهی بافت تاریخی بوشهر میزند.
این پژوهشگر با معرفی بافت تاریخی بوشهر در بخشی از محلات جنوبی شهر که لیان یا بختاردشیر نامیده میشود، گفت: «بافت قدیمی بوشهر با بافت تاریخی آن متفاوت است و بنای بافت قدیمی این منطقه مربوط به زمانی است که نخبهی نظامی ایرانی یعنی نادرشاه افشار، شاهد دست به دست شدن دائم خلیج فارس در دستان پرتغالیها، انگلیسیها و فرانسویها است و به دلیل در اختیار نداشتن نیروی دریایی قوی، گروهی را مامور به ساخت بندری دست نیافتنی میکند.»
علی کولیوند اضافه کرد: «این گروه بررسیهای زیادی انجام میدهند که بتوانند چنین بندری را بیابند. البته بوشهر شهر جدیدی بوده است و کارشناسان گماشته شده از سوی نادرشاه، بررسیهایی انجام میدهند و متوجه میشوند که به دلیل فاصله زیاد بین لنگرگاه و بندرگاه، کشتیهای بزرگ نمیتوانند وارد بندر بوشهر شوند.»
این فعال اقتصادی عنوان کرد: «در این شرایط کشتیها در فاصلهای دورتر از ساحل قرار میگرفتهاند و از آنجا با بلم، بوم و قایقهای کوچک، کالاهای آن کشتی تخلیه میشدهاند. در نتیجه توپی که کشتیهای پرتغالی، فرانسوی و یا انگلیسی میتوانستهاند که شلیک کنند به اینجا نمیرسیده و به همین علت در این بندر یک موقعیت استراتژیک خاص فراهم میشده است.»
خیابانی در دل بافت تاریخی
وی اظهار کرد: «در گذشته ابتدا خانه نمیساختهاند، بلکه اول بازار و مسجد و مدرسه را برقرار میکردهاند و با ایجاد زیرساخت ها، مردم را ترغیب میکردند تا خودشان خانههایشان را بسازند. یعنی ابتدا کارخانهی توپسازی یا همان اسلحهسازی و بازار “دم ارگ” (در محدوده عمارت تاریخی گلستان – مرکز آموزش فعلی جهاد دانشگاهی استان بوشهر)، ساخته شده است و پس از آن مردم بومی و حتی ساکنین ریشهر، یعنی همان بوشهر قدیم، خانههای خود را خراب کرده و به آنجا رفتهاند.»
این نویسنده و پژوهشگر با اشاره به ناملایمات به بافت قدیمی بوشهر در ادوار تاریخی مختلف گفت: «اقدامات ما پیش از انقلاب در قبال بافت قدیمی در این شهر آگاهانه نبوده است. یک سری ضرورتها و اجبارها داشته و یک سری غفلتها و ناآگاهیها وجود داشته اما بعد از انقلاب و خصوصا سالهای اخیر، ما نمیتوانیم بگوییم که نفهمیدیم یا ندیدیم.»
کولیوند بیان کرد: «امروزه با صرف کوتاه ترین زمان امکان کسب در مورد هر مطلب ریز و درشتی وجود دارد و به راحتی میتوان راجع به هر موضوع، تجربیات مختلفی از اقصی نقاط دنیا به دست آورد. اگر آن اتفاقات نمیافتاد شاید حجم تخریبها در بافت تاریخی ما بیشتر از این میشد.»
وی با اشاره به خیابان انقلاب بوشهر که از میان بافت تاریخی بوشهر میگذرد، اظهار کرد: «تا حالا مدام میگفتیم که احداث خیابان انقلاب باعث نابودی بافت قدیم شده است؛ در حالی که در آن دوره و با روندی که در حال انجام بوده و با در نظر گرفتن این که نمیتوانستهاند به کل بافت خدمات بدهند، اگر این خیابان هم ساخته نمیشد به یکباره همه ساکنین از بافت قدیم تخلیه میشدند و به محلات جدید و با دسترسی بهتر کوچ میکردند. دقیقا مثل همان اتفاقی که برای بازار افتاد. یعنی بازار حاج رئیس و بازار دم ارگ و دیگر بازارهای قدیمی نابود میشوند و به امثال پاساژ خرمایی تبدیل میشوند.»
مسیر را اشتباه رفتهایم
پژوهشگر بافت قدیمی بوشهر گفت: «کسی تا به حال از یک زاویهی متفاوت به موضوع نگاه نکرده و همهی ما گفتهایم مرگ بر خیابان انقلاب و مرگ بر خیابان ششم بهمن، در حالی که این موضوع را دقیق آنالیز نکردهایم. ما برای کوچکترین اظهارات خود باید سند علمی ارائه دهیم و اثراتش را نیز بررسی کنیم. نتیجه صحبتهای من با قدمای شهر این است که اگرچه در آن دوره میتوانستند خیلی بهتر عمل کنند، اما این که ما بگوییم که خیابان انقلاب (ششم بهمن) هیچ آوردهای نداشته و فقط تخریب بافت بوده درست نیست.»
علی کولیوند معتقد است اقداماتی در حوزه گردشگری بافت قدیم انجام شده اما اثربخشی کافی را نداشته، وی در این باره میگوید: «اقدامات و جهت گیریهایی در این زمینه انجام شده و با مراجعه به هر اداره، متوجه میشوید بودجهای برای گردشگری تخصیص دادهاند. الان ستاد نوروزی در شهر به راه افتاده و ژستهای خیلی خوبی میگیریم و همه هم برای این مسئله تلاش میکنند. اما وقتی این اقدامات را با میزان اثربخشی آنها مقایسه کنیم، متوجه میشویم که مسیر را اشتباه رفتهایم. البته متهم نیستیم که کاری انجام ندادهایم بلکه متهم به آنیم که کارآیی نداشتهایم. سوال این است، کارهایی که ما انجام میدهیم چقدر میتواند برای مردم آورده به همراه داشته باشد.»
این دانش آموخته معماری گفت: «وقتی راجع به کلمه “گردشگری” صحبت میکنیم، به جای این که بار معنایی مثبت این کلمه به کمک سخنگو بیاید، معنای عکس آن به ذهن خطور میکند. مثلاً اگر از مردم ساکن بافت تاریخی در مورد کلمهی “گردشگری” یا “میراث فرهنگی”سوال کنید انگار تصویر شمر جلوی چشمان آنها میآید، به این دلیل که این افراد هرگاه به میراث فرهنگی مراجعه کردهاند، با یک مانع روبرو شده اند.»
وی افزود: «سالهاست متوجه شدهایم که این بافت تاریخی بسیار ارزشمند است و میتواند برای ما آوردهی بسیاری داشته باشد. ولی سوال این است که برای این فهم چه کار کردهایم؟ قالب بهبود چه در بیمار و چه در گردشگری مشخص است. بهبود همیشه با تغییر همراه است و تغییر نیز نتیجهی عمل است. یعنی من باید آستینم را بالا بزنم و شروع به کار کنم. البته عمل نیز نتیجهی اراده است و تا ارادهای در درون شکل نگرفته باشد، نمیتوان بلند شد و حرکت کرد. اراده نتیجهی احساس است. یک احساس قوی و عمیق و ناشی از عقلانیت ما، مثل احساس یک مادر، که باعث میشود که ما سختیهای بسیاری را تحمل کنیم. پس این فرایند بهبود زمانی صورت میپذیرد که ما آن قالب مشخص را روی گردشگری قرار بدهیم.»
کولیوند اظهار کرد: «حکایت امروز بافت تاریخی ما مثل این است که روی تخت بیماری داشته باشیم و همه برای بهبودش تلاش کنند، اما هیچکس علائم حیاتی بیمار را چک نکند، هیچکس به ضربان قلب بیمار توجه نکند. یک نفر ناخنش را بگیرد، یک نفر مویش را شانه کند، یک نفر عزیزم و جانم صدایش کند، اما هیچکس توجه نکند که این بیمار قلبش گرفته است. در واقع الآن همهی ما دور و بر بافت میدویم.»
گفتوگو از: «حسین فیروزه» – ایسنا
انتهای پیام
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰