البته گرت ساوتگیت سرمربی انگلیس استعداد غریبی در گرفتن کمترین بهره از بیشترین تواناییهای نفرات تیمش دارد و اگر وقایع و نتایج یک سال اخیر «سهشیرها» را مبنا بگذاریم، وی نشان داده است که واقعاً صلاحیت رهبری آنها را ندارد و انگلیس به مربی بسیار با کفایتتری از او نیازمند است. در سیستمهای کج و معوج به کار گرفته شده توسط ساوتگیت، فیل فودن بازیکن تکنیکی و چپ پایی که از ستارههای مسلم باشگاه منچسترسیتی است، تبدیل به مهرهای بیفروغ شده و هیچ تأثیر مثبتی را بر بازی انگلیس نمیگذارد و نفرات پراستعداد دیگری مانند رحیم استرلینگ، جان استونز، لوک شاو و حتی هری کین در نظام کاری این مربی به هیچ وجه همان درخشش را ندارند که هر هفته در لیگ انگلیس از خود بروز میدهند.
ساوتگیت به ترنت الکساندرآرنولد پیستون راست لیورپول که یکی از سه نفر اول جهان در این پست برشمرده میشود، اصلاً بازی نمیدهد و تأکیدش بر استفاده از هری مگوایر که با اشتباهات هولناک و پرتعدادش هم کمر منچستر یونایتد را شکسته و هم «سهشیرها» را بیچاره کرده، ناظران را به شگفتی واداشته است. دروازهبان منتخب وی هم که «پوپ» نام دارد، در دیدارهای چندی پیش لیگ ملتهای اروپا فاجعهبار عمل کرد و اگر همه اینها را کنار هم قرار بدهیم، لابد باید به این نتیجه برسیم که غلبه بر چنین انگلیسی و خواباندن مچ چنین مربی بدسلیقهای غیرممکن نیست. با این حال انگلیس در بطن و ذات فوتبالش چنان پرمایه و توانا است که حتی مربی پرخطایی مانند ساوتگیت هم نمیتواند در هیأت یکی از یاران تیم مقابل همه این مهارتها را خنثی و رقیب را به سوی پیروزی رهنمون کند.
امثال ریس جیمز، پیستون راست چلسی که بر خلاف تصورات اولیه از یک مصدومیت شدید رسته است و شاید به جام جهانی بیست و دوم برسد و جک گریلیش، بال چپ منچسترسیتی که توانایی زیادی در به هم ریختن ساختار دفاعی تیمهای رقیب در لب خط دارد و ورودهای سریعش به محوطه جریمه دردسرساز است و همچنین هافبکهای توپسازی مانند جردن هندرسون میتوانند هر لحظه با نبوغ شخصیشان راهگشا و سازنده و زننده گلهایی غیرمنتظره باشند و این زنجیره عمل با حضور و تلاش جوانترهایی مثل ساکا و رشفورد کاملتر میشود و تیمی را شکل میدهد که قادر است در روزهای خوبش همه ضعفهای سرمربی خود و تمام انتخابهای ناموزون وی را خنثی و حکم پیروزی خود را امضا کند. کارلوس کیروش، سرمربی پرتجربه ایران که به جبر حضور سالهای طولانیاش در فوتبال انگلیس نکات فوق را بخوبی میداند و شاگردان او باید برای مقابله با تیمی مجهز به تواناییهای ذاتی مورد بحث مهیا شوند و نه تیمی که ساوتگیت خواسته و ناخواسته با دانش اندک و عملکرد پرخطایش زهر آن را به وضوح کمتر کرده است زیرا 30 آبان شاید روزی باشد که ستارههای فوق شخصاً بدرخشند و تور محدودکنندهای را که ساوتگیت معمولاً روی آنها میاندازد پاره کنند و روان و پویا ظاهر شوند و «یوزها» را به سوی ناکامی سوق دهند.
251 251
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰