به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صبح پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۵۷، سه روز پس از انتصاب مهندس بازرگان به عنوان نخستوزیر دولت موقت توسط امام خمینی، شاپور بختیار در کنفرانسی مطبوعاتی که با حضور بیش از ۲۰۰ خبرنگار داخلی و خارجی تشکیل شده بود، دیدگاههای خود را دربارهی آزادی، دموکراسی و انتخابات آزاد بیان کرد. بخشهایی از سخنان او را به نقل از کیهان (۱۹ بهمن ۵۷، ص ۳) در پی میخوانید:
در کشور واحدی چون ایران دو دولت را نمیپذیرم و دولتی را که گویا مهندس مهدی بازرگان در صدد تشکیل آن است به رسمیت نمیشناسم.
تا زمانی که مسئلهی دولت بازرگان در مرحلهی حرف است واکنشی نشان نمیدهم؛ اما اگر این «دولت» شروع به عمل کند، دولت من که تنها دولت قانونی کشور است دست به عمل خواهد زد.
اگر ملت ایران با بهرهگیری از آزادی و دموکراسی، به تشکیل حزبها و سندیکاهای قانونی مبادرت کرده، و از این راه حتی خواهان تغییر رژیم هم باشد، من به این خواست ملت تسلیم خواهم شد؛ اما تسلیم زور و سروصدا نمیشوم.
بسیاری از کسان همین ۱۸ ماه پیش خواهان رعایت اصول قانون اساسی بودند، اما اکنون که این اصول توسط من به مرحلهی اجرا درمیآید باز فریاد بلند میکنند و مردم را به خیابانها میکشانند.
رای ملت هرچه باشد، اگر در انتخاباتی آزاد و واقعی عنوان شود مورد تایید من است تسلیم آن خواهم شد. حتی این امکان وجود دارد که دولت من پیش از موعد مقرر انتخابات را برگزار کنم به شرطی که شرایط آرامی باشد؛ اما اکنون با این هیاهویی که در خیابانها وجود دارد انجام انتخابات پیشرس به نتیجهی فاجعهآمیزی منتهی خواهد شد.
اگر انتخاباتی آزاد به لغو رژیم سلطنتی منتهی شود من گردن خواهم نهاد.
رهبران مردم کوچه و بازار به جای آنکه از آزادیهای موجود استفاده کرده و به فکر تشکیل احزاب سیاسی باشند، سروصدا و دعوا را ترجیح میدهند. دموکراسی بدون حزبهای سیاسی مطلقا وجود نخواهد داشت و وقتی حزبها در کار نباشند، یا حزب واحدی وجود داشته باشد، دیکتاتوری در کشور مستقر خواهد شد.
کشور به مدت ۲۵ سال دستخوش دیکتاتوری بوده و اکنون باید به پایان برسد.
با ادامهی اعتصابات و تظاهرات هر روزهی خیابانی که شعارهای آنها خستهکننده و نامفهوم است، میخواهند دولت من را به پذیرفتن شرایط خود وادارند، اما جواب دولت من این است که هرگز تسلیم نخواهم شود.
مخالفان من فاقد برنامه هستند و فقط شعار به مردم عرضه میکنند. من بهخوبی میدانم که اینها برنامهای ندارند و اگر هم داشته باشند برنامهی کوچک عتیقه و قرون وسطایی است. گاهی از جمهوری اسلامی دم میزنند و گهگاه نیز لغت «دموکراتیک» را به آن اضافه می کنند.
با تعجب از خود میپرسم که چطور حزبهای سیاسی با یک چنین برنامهی قرون وسطایی کنار میآیند و حتی بعضی رهبران کمونیست که سالها در خارج از کشور بودهاند،از آن حمایت میکنند.
از نظر شخصی برای او احترام بسیار قائلم، اما معتقدم که بازرگان گرفتار وضعی شده و نمیتواند آزادانه عقیده ی خود را بیان کند. پیش و پس از انتصاب بازرگان به نخستوزیری دولت موقت آیتالله خمینی با من تماس داشته و هر نوع مذاکرهای را نیز با من میپذیرد. فرق من با بازرگان این است که من میتوانم آزادانه عمل کنم اما بازرگان نمیتواند.
من بدون آنکه خود بخواهم، توسط شاه و برای نجات کشور به نخستوزیری دعوت شدم و آزادی کامل دارم، اما بازرگان فاقد این آزادی است.
حاضر به قبول هر نوع همکاری و ائتلاف با بازرگان هستم، اما ایران زمینهی بازرگان را فقط به عنوان یک شخص میپذیرد و باز تکرار میکنم که کشور یک دولت بیشتر ندارد.
ارتش از دولت دستور میگیرد و خود رأسا دخالتی در سیاست نمیکند.
هر تغییری که از راه قانونی در نظام کشور داده شود، مورد قبول ارتش خواهد بود و ارتش جز پذیرفتن این تغییر قانونی، راه دیگری نخواهد داشت.
تا زمانی که مسئلهی خاورمیانه حل نشده، ایران با اسرائیل رابطه نخواهد داشت و به آن نفت نخواهد داد.
فرار از خدمت در ارتش در سطح ملی وجود ندارد و مثل هرجای دیگری، بعضیها از ارتش فرار میکنند که عادی است.
همافران به خاطر خواستهای رفاهی در حال اعتصاب هستند، بهبود وضعیت خود را میخواهند.
ممکن است کنارهگیری شاه به آرام شدن وضع کمک کند.
با شاه هیچگونه تماسی ندارم.
حاضرم دور قم را دیواری بکشم و آن را به صورت واتیکان تازهای درآورم. اگر با داشتن واتیکان میشود مملکت را اداره کرد حاضرم این کار را بکنم.
چند روز پیش بازرگان را دیدم. در ۹۰ درصد موضوعات با هم موافق بودیم، اما او گفت که نمیتواند نظراتش را علنا بیان کند زیرا وحشت دارد.
مطبوعات از اظهار عقیدهی خود وحشت دارند، زیرا سه ساواک وجود دارد.
نتایج رفراندوم مخالفان خود را اگر در آرامش برگزار شود قبول خواهم کرد.
من همهی برنامههایی را که عنوان کردم مثل مسافرت شاه به خارج، آزادی زندانیان سیاسی و آزادی مطبوعات «که به قول خودتان از یک ساواک به سه ساواک رسیدهاید» تامین کردم و در مورد سایر برنامههای اعلامشده نیز مشغولم ولی در مقابل سروصدا و شلوغ کردن میایستم.
من از اعتصابات خسته نمیشوم. بلکه ملت است که به فقر و بیچارگی کشیده میشود و تاریخ به کمال بیطرفی قضاوت خواهد کرد که کینهتوزیهای شخصی و «اگوئیسم» چه به سر کشور میآورد.
بنده درست چهار هفته است که مسئول کار شدهام و لوایحی که به مجلس دادهام حرف نبوده و عمل است و اما راجع به متجاسرین باید بگویم بنده نیامدهام که خون ایرانیها را به وسیلهی ایرانیها بریزیم ولی بعضی مواقع خواهد رسید که من خواهم ایستاد و این ایستادگی به نفع ملت خواهد بود.
صادقانه حرف میزنم؛ هیچ خبر خاصی نیست که پشت پرده باشد من حداکثر کوششم این است که از خونریزی جلوگیری شود و حاضر نیستم غیر از حکومت قانونی حکومت دیگری را بپذیرم.
در مورد ارتجاع و برنامههای ارتجاعی فعلا نمیتوانم جواب بدهم و احتیاج به یک بحث مفصل دارد ولی در مورد برنامههایم باید بگویم آنچه بنده انجام دادهام و پیاده کردن برنامههای جناحهای مترقی و متفکر که از سه سال قبل خواهان آن بودهاند میباشد ولی باید ایرانیها متوجه باد مخالف باشند. من تسلیم باد مخالف نمیشوم. همانطور که تسلیم هیتلر، رضاشاه و شاه نشدم، در مقابل آیتالله خمینی و بازرگان نیز مقاومت خواهم کرد.
آنچه مسلم است عدهی بسیار زیادی به علت نداشتن احزاب سیاسی و اصیل و ملی درست نمیدانند چه میخواهند. من میخواستم این افکار اشخاص در سازمانهای سیاسی متمرکز باشد ولی هیچکس به فکر نیفتاد من خود نمیخواهم حزبساز باشم و امیدوارم مردم در این فکر باشند.
۲۵۹
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰