در ادامه نمایشی که میتوانست در امر فمنیسم جلوتر و یا دستکم همگام با جامعه پیشتاز زنان ایران حرکت کند، پس میماند، وا میدهد و خود را سرگرم موضوعی پیش پا افتاده در اندازه فیلمهای گیشهای هالیوودی میکند. شخصیت پردازی از روی بیحوصلگی و تیپگونه بود، شاید متن به عنوان فیلمنامه فیلمکوتاه بیشتر قابل تأمل میبود تا به عنوان نمایشنامه! طراحی صحنه و نور و طراحی لباس در خدمت اثر بودند، نه چیزی اضافه میکردند و نه چیزی کم میکردند. اما آقای چرمچی در مقام کارگردان جسارت بیشتری دارد، تولید قابهای زیبا و میزانسنهای پویا و از همه مهمتر انتخاب بازیگران مناسب با نقش و ایجاد اتمسفر مناسب نشان از کارگردانی فراتر از متن میدهد.
بازیگران همانطور که گفته شد مناسب با نقش انتخاب شدهاند، ظاهر و جنس بازیگری مناسب با نمایش است، توانمندی خانم باقری در کنترل صحنه و تولید حس اضطراب ، همانگونه که انتظار میرفت از کیفیت بالایی برخوردار بود، بازی خانم ادبی و شعبانی بسیار باور پذیر و دقیق بود، اجراهایی با خرده کنشهای طراحی شده و از همه مهمتر قدرت بازیگران در ایجاد حجم و فضا در صحنهای نسبتاً خالی است، در این نمایش بازیگر، احتمالا با کمک کارگردان، توانسته است به عنوان ناجی نمایش، اثر را از یک متن آسیب دیده به یک اثر تماشایی بدل کند، بازیگرانی مسلط، دقیق و با تکنیک در لحظاتی چنان فضای احساسی یا هیجانی خلق میکنند که مخاطب ناخودآگاه با این هیچانها یا احساسات همراه میشود و فراموش میکند که نویسنده چند لحظه پیش با ارائه پیشفرضهای اشتباه او را گمراه کرده بود و به عقیده من این جادوی بازیگری نام دارد، جادویی که میتواند اثری را تماشایی و دلپذیر یا متقابلاً اثری را خستهکننده یا باورناپذیر کند. نمایش گناه مشترک با همراهی کارگردانی و بازیگری توانسته است نمایشی با امر تماشایی پدید آورد و فارغ از متن میتواند به عنوان یکی از نمایشهای متبوع این روزهای بیرمق تأتری قابل تماشا باشد.
۲۴۵۲۴۵
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰