فیلمهای هالیوود در مورد تأثیر سلاحهای مختلف تصویری مبالغه آمیز را به مخاطب نشان میدهند تا جلوه بیشتری داشته باشند. برای مثال در فیلمهای مختلف تأثیر نارنجکها به شکلهای مختلفی به تصویر کشیده میشود. در یک فیلم ترکشهای نامرئی نارنجک پاهای یک فرد را فلج میکند و در فیلمی دیگر به اندازهای قدرت دارد که یک خانه را منفجر میکند. این اطلاعات نادرست از نحوه عملکرد نارنجکها نه تنها باور اشتباهی نسبت به جنگ به مخاطب میدهد، بلکه بر تصمیم گیری در شرایطی مشابه در دنیای واقعی تأثیر میگذارد.
یک تفاوت آشکار بین جنگ افزارهای خودکار در جنگهای واقعی و داستانی وجود دارد. اگرچه سلاحهای نظامی تنظیماتی برای فعال کردن حالت شلیک اتوماتیک و مداوم دارند، تقریبا هیچ کس از آنها در نبردهای واقعی استفاده نمیکند. جدا از هزینههایی که ساخت گلوله دارد، شلیک خودکار در نبردی که فاصله زیادی دارد نمیتواند کارآمد باشد.
امکان شلیک در حالت ایستاده وجود ندارد
فیلمهای «رمبو» ممکن است بهترین نمونه از این نوع فیلم باشد. در بسیاری از فیلمهای جنگی شاهد حضور یک قهرمان تک و تنها هستیم که با دشمنان بی شماری مقابله میکند و برای این کار از مسلسل استفاده میکند. اما در واقعیت این کار ممکن نیست، زیرا مسلسلها بسیار سنگین هستند و تقریباً غیرممکن است که بتوانید با یک اسلحه سنگین راه بروید چه برسد به اینکه بخواهید با آن شلیک کنید. بسیاری از فیلمها این کار را با اسلحههایی مانند کلاشینکف انجام میدهند. حتی اگر از خطرات این کار چشم پوشی کنیم، لگد زدن اسلحه در هنگام شلیک باعث میشود که نگه داشتن و شلیک با آن در طولانی مدت غیرممکن شود. علاوه بر این، شلیک کردن به این شکل در هیچ برنامه آموزشی حرفهای وجود ندارد و چیزی است که فقط در هالیوود دیده میشود.
کشتار گسترده معمولا بخشی از نبرد نیست
به لطف ساخت فیلمهایی مانند ارباب حلقهها تصویر ذهنی ما از یک جنگ باستانی یا قرون وسطایی به این صورت است که هر دو طرف با سواران خود به سمت یکدیگر میتازند و در طول نبرد درگیر جنگهای تن به تن میشوند. اگرچه کشتار بخشی وسیع و مهم از هر نبردی است، اما معمولا در پایان یک جنگ و زمانی که نیروهای شکست خورده درحال فرار هستند اتفاق میافتد. نبردها، حداقل قبل از اینکه کشتار جمعی با استفاده از توپخانه و به بخشی از جنگها تبدیل شود، عمدتاً فرسایشی بوده و در بیشتر نبردها تلاش میشد که سربازان را خسته کنند.
مهمات نامحدود
فیلمهای جنگی نسبت به میزان مهماتی که یک نفر به آن دسترسی دارد بسیار اغراق میکنند. بخشی از این موضوع را میتوان به جذاب بودن آن نسبت داد، زیرا دیدن نبرد کسی که گلولههای خود را ذخیره میکند در یک فیلم سینمایی برای مخاطب جذاب نیست. در واقعیت، محدودیت مهمات و مدیریت آنها بخش مهمی از تاکتیکهای نظامی است. اهمیت آن در جنگهایی که در مناطق برون مرزی رخ میدهد بسیار بیشتر است.
در یک نبرد واقعی احتمال دارد برای چندین دقیقه حتی صدای شلیک یک گلوله را هم نشنوید برخلاف فیلمها که شلیک متوالی را در آنها شاهد هستیم. نکته دیگری که سربازان باید به آن توجه کنند این است که شلیک متوالی باعث داغ شدن اسلحه خواهد شد.
پرتاب چاقو
مشخص نیست که پرتاب چاقو به طرف دشمن برای اولین بار در کدام فیلم سینمایی مورد استفاده قرار گرفت، اما اهمیتی ندارد. پرتاب کردن چاقو مثل پرتاب کردن هر چیز دیگری، کاربردهای زیادی در دنیای واقعی ندارد با این حال کارگردانهای زیادی از این ایده استفاده کرده اند و شخصیتهای زیادی در تاریخ سینما بر اثر پرتاب چاقو کشته شدند. اما در دنیای واقعی اینگونه نیست و فولاد چاقو باید آنقدر تیز باشد و همینطور با قدرت پرتاب شود که بتواند از گوشت و استخوان عبور کند.
شما نمیتوانید به هرکسی شلیک کنید
ما تصور میکنیم که آغاز نبرد یک امر هماهنگ و یکدست است. فرمانده دستور تیراندازی را به سربازانش صادر میکند و آنها فقط بی وقفه شلیک میکنند؛ اما همانند دیگر موارد موجود در این لیست، این مورد هم فقط در هالیوود وجود دارد. قوانین مشخص و مکتوبی در مورد آنچه که میتوانید و نمیتوانید در جنگ انجام دهید وجود دارد. هر جنگ قوانین مربوط به خود را دارد که بسته به اهداف تغییر میکند.
قدرت سواره نظام ها
اسب سواران درطول تاریخ و پیش از آنکه جای خودشان را به تانک و توپخانه بدهند، به عنوان یک واحد فوق العاده قدرتمند شناخته میشدند که بر میدانهای جنگ در سراسر جهان تسلط داشتند و میتوانستند نتیجه هر نبردی را تغییر دهند. این موضوع درست است که سواره نظام سنگین، یک واحد فوق العاده قدرتمند بود، اما بسیاری از واحدهای پیاده نظام در طول تاریخ به راحتی با آن مقابله کردند.
۵۸۵۸
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰