آمارهای اشتغال و بیکاری کشور نشان میدهد که در بخش جوانان و فارغالتحصیلان، توفیق چندانی نداشتیم و نتوانستیم در این بخشها شغل ایجاد کنیم.
از سوی دیگر، در حوزه زنان بهدلیل تغییرات گسترده جهانی، اجتماعی و مدرنی که در کشور طی دو دهه اخیر شکل گرفته، نتوانستیم برای این گروه شغل ایجاد کنیم، مشارکت آنها را بالا ببریم و آنها را در حوزه بازار کار دخیل کنیم.
ما هماکنون در بخش زنان، نرخ بیکاری بالا داریم و مشارکت آنها به دلایل متعددی پایین است که بخشی از آن ناشی از سد و موانع فرهنگی و اجتماعی است که برای حضور آنها وجود دارد. به همین دلیل زنان نتوانستند همپای مردان در بازار کار حضور داشته باشند.
بر این اساس، در بخشهای فارغالتحصیلان دانشگاهی، جوانان و نیز زنان، همچنان با معضل بیکاری جدی روبهرو هستیم و نتوانستیم متناسب انگیزهها و خواستههای آنها برایشان شغل ایجاد کنیم. این یک موضوع مهم است
اما از اینها مهمتر که ما را درگیر یک کلاف سردرگم کرده و باعث شده نرخ بیکاری پایینتر نشان داده شود و به کاهش چند درصدی یا چند صدم درصدی نرخ بیکاری در هر سال و یا چند سال یکبار افتخار کنیم و خوشحال باشیم، غفلت از جمعیت فعال است.
ما از گذشته هم معتقد بودیم که جمعیت فعال ما واقعی نیست. چرا؟ بخشی از آن برمیگردد به ماشینحسابی که در کشور مشکل دارد و نمیتواند آمارها، دادهها و اعداد و ارقام را به درستی در کشور محاسبه کند. این ماشین حساب باید تغییر کند؛ چراکه برای محاسبه نرخ بیکاری و اشتغال، دچار ضعف است و توانایی، ابزار، امکانات و تکنولوژی لازم را برای محاسبه ندارد. این ماشینحساب نارسا است و محاسبات دقیقی را برای سیاستگذاران، برنامهریزان و مدیران در کشور نتوانسته در اختیار قرار دهد.
نکته اینجاست که چرا جمعیت فعال ما به نسبت جمعیت کشور طی چند دهه گذشته اینقدر رشد آرامی داشته است؟ در سالهایی بوده که نزدیک به یک میلیون نفر به جمعیت کشور به دلیل موالید اضافه شده است، اما شاید بودیم به جمعیت فعال کشور ، ۱۵۰ هزار نفر اضافه شده است. این یعنی ما در یک جایی دچار مشکل هستیم.
وقتی جمعیت فعال متناسب با جمعیت جوانان و فارغالتحصیلان نباشد، خودبهخود نرخ بیکاری کاهش پیدا میکند. این جزو انتقادهای بسیار اساسی و تخصصی است که در حوزه آمارگیری وجود دارد و باید مورد بازنگری قرار گیرد.
۲۲۳۲۲۵
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰