ایران در حالی ماههای آخر سال 99 و روزهای سال جدید را سپری کرده که در افکار عمومی با تغییر حکومت در آمریکا و با شعارهایی که نامزد دموکرات ها در تبلیغات انتخاباتی مطرح کرده بود، همه فکر می کردند که شرایط ایران و امریکا با دوران ترامپ تغییرات اساسی خواهد کرد.
این تغییرات اگرچه با اعلام چارچوب سیاست خارجی دولت بایدن کمی تا حدودی از بن بست و ابهام درآمد ولی هنوز با توجه به گذشت چند ماه از دولت جدید به نظر می رسد واشنگتن نتوانسته سیاست روشنی را درباره مسائل مهم جهانی اعلام و اجرا نماید.
در چنین شرایطی شطرنج سیاست در نظام بین الملل که مبتنی بر بازیگری کشورهای مختلف بویژه قدرتهای بزرگ است می تواند بر سرنوشت بسیاری از رویدادها و حوادث تاثیر بسزایی داشته باشد.
در همین حال دولت جدید امریکا با اعلام چهار اولویت سیاست خارجی خود یعنی: چین- روسیه – اروپا و خاورمیانه تا حدود زیادی چشم انداز تحولات و میدانداری سیاستش را مشخص کرده و لذا در چنین محیطی بازیگران دیگر از جمله بازیگران منطقه ای براحتی می توانند دورنمای بهتری برای حرکت خود فراهم نمایند.
ایران در ورای بازیهای اخیر آمریکا واروپا در برجام و تداوم بازی صبر و انتظار با یک اقدام پیشدستانه تلاش دارد ضمن بهم زدن این بازی بگونه ای اعضای حاضر در برجام را واردار به قبول تعهدات و تداوم توافق هسته ای نماید و حتی با امضای سند راهبردی با چین درتلاش برای موازنه قدرت در تحولات جهانی برای خود است.
از آنجا که پهنه روابط ما با غرب صفحه ای پر تلاطم بوده و شرایط سالهای اخیر بر ابهام ها و مشکلات افزوده و اینک مسلم شده که این روابط تا حدود زیادی بر متغیرهای قدرت محور استوار است، به نظر می رسد که بنای جدید همکاری با چین بتواند ضمن ایجاد تغییر بنیادین در هرم قدرت سیاسی و اقتصادی کشور، ما را به شرایط جدیدی از نظام بین المللی برساند تا ایران از گزند تنگناها و فشارهای پرنوسان غرب در امان باشد و لذا سند راهبری چنین نویدی را با خود به همراه دارد اگرچه بدخواهان چنین نخواهند و مخالفان در باره این سند راهبردی دست به قلم شوند و مانند همیشه مشق مخالفت بنویسند.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰