دیگر کسی شکی ندارد که بر خلاف تظاهر دولت ایالات متحده به تعامل با ایران، نیت واقعی ساختار قدرت در این کشور، اتفاقا به هیچ وجه مایل به تنش زدایی با جمهوری اسلامی نیست، چرا که اگر این تمایل وجود داشت، بارها ایران این شانس را به ابر قدرت رو به افول داد اما پمپاژ پول ارتجاع منطقهی خاورمیانه در کنگره، وابستگی شدید ساختار بیمار قدرت در ایالات متحده به صهیونیستها و نقش اخلال گر بریتانیا، موجب شد تا آمریکا، منافع خود را به قربانگاه حماقتی بزرگ ببرد و این تمدن نارس و نوجوان ریسک تقابل با تمدن کهنسال و پر تجربهای را به جان بخرد.
در حالی که جمهوری اسلامی ایران، مدت ۲۵ سال است که تمام گام های اعتماد ساز را برای ممانعت از اسرائیلیات سیاسی و جعل های تاریخی در مورد انرژی صلح آمیز هستهای اش برداشته و در دوران مدیرکلی محمدالبرادعی و یوکیو آمانو بر آژانس بین المللی انرژی اتمی، پروندهسازی های دروغین تروئیکای اروپایی، رژیم آپارتاید صهیونیستی و ایالات متحده، مختومه شد و همچنین در زمان اوباما، برجام منعقد شد، ترامپ تحت تاثیر داماد صهیونیستاش از آن خارج و ایران کماکان در برنامهی جامع مشترکی باقی ماند که دیگر نفعی از آن نمی برد، اما؛ صبر پیشه کرد و با روی کار آمدن دولت بایدن؛ انواع و اقسام ابتکارات برای تعامل مثبت با چارچوب ۴+۱ و ایالات متحده را روی میز گذاشت تا صداقت و جدیت ۳ کشور اروپایی و ایالات متحده را محک بزند.
در چنین شرایطی دولت بایدن که به غایت ضعیف است و از جمهوری خواهان و دولت آپارتاید صهیونیستی می ترسد، جرات نداشت تا به تعهد بین المللی ایالات متحده بازگردد و ضمنا؛ استراتژی ترامپ در برابر ایران را توسعه داد و دست به اعمال تحریمهای بیشتری زد و با ظاهر تعامل خواه، باطن حقیر خود را پوشش داد تا تحریم ها را ابزاری برای کاهش قدرت سخت ایران کند و وقیحانه بر خلاف حقوق بین الملل، تمدن ایران را از عناصر قدرت آفرین اش، تهی کند.
این ماجرا تا جایی پیش رفت که دست بنت، بن زاید و بن سلمان از آستین فردی دلداه به ملکهی انگلیس به نام رافائل گروسی بیرون آمد و این فرد، خلاف توافقاتاش در تهران در دیدار با رئیس سازمان انرژی اتمی ایران که قرار شد؛ ایران به موازات مذاکرات وین، به بهانههای بنی اسرائیلی جدید گروسی در لباس۳ موضوع ادعایی جدید پاسخ دهد، شروع به عیش و عشرت در منطقهی خاورمیانه کرد و سینه خیز به دیدار پدرخواندهاش در سرزمین های اشغالی رفت.
مضحک ترین پردهی نمایش صهیونیست ها، ۳ کشور اروپایی، ایالات متحده و ارتجاعات منطقهای زمانی رخ نمایی کرد که اسناد نمایندهی اسپانیاییِ جوزف بورل یعنی انریکه مورا که قرار بود پیام های مثبتی را از ایران به ایالات متحده ببرد، در خاک آلمان سرقت کردند و خود آمریکایی ها هم شاهد این قضیه بودند و از ترس دم برنیاورند و در نقش قدرتی حقیر به تماشای رفتار دزدانهی متحدانشان نشستند.
ایران جنگ در اوکراین را محکوم کرده بود و آماده بود تا نیاز انرژی جهانی را مرتفع سازد، ایران اسناد غیر رسمی را از طریق اتحادیهی اروپا با ایالات متحده تبادل می کرد و آماده بود که به برجام برگردد، اما ام.آی.۶ و سیا و موساد و سیستمهای اطلاعاتی فرانسه و آلمان مشغول سازماندهی کمپین احمقانهی تبلیغاتی و شبه حقوقی علیه ایران در کشورهای اسکاندیناوی و ترور جوانان دانشمند و پاسداران امنیت آفرین ایرانی و دزدی دریایی از نفت ایران و شراکت با کرهی جنوبی برای غصب اموال ایران بودند.
تا اینکه فرزند سیاسی نامشروع الیزابت و بنت که پس از مرگ مشکوک آمانو به مدیرکلی آژانس بین المللی انرژی اتمی رسیده بود و سالها ننگ و حقارتِ بندگی این ددمنشان را برای رسیدن به این مسند کشیده بود در گزارشی سراسر مهندسی شده و فریبکارانه، زمینهی تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای حکام آژانس بین اللملی انرژی اتمی را فراهم کرد تا به خیال خام خود ابزاری برای پروندهسازی های بعدی و فعال سازی اسنپ بک یا ارجاع پروندهی انرژی صلح آمیز اتمی ایران را به شورای امنیت سازمان ملل فراهم کند تا مقامات صهیونیست عربدههای ژئوپلیتیک بکشد و ایران را تهدید به بمباران و ترور و ایجاد رینگ پدافند در منطقه و پرواز بی ۵۲ آمریکایی و غیره کنند.
با این حال حقارت دولت ایالات متحده کماکان ادامه داشت و برای حفظ ظاهر هم که شده در مورد خون خاشقچی ها و ابوعاقله ها و شیعیان مظلوم یمن و سایر تناقضات لیبرال دموکراسی پوسیدهاش سکوت پیشه کرد و اجازه داد تا با سناریوهای چندگانه، ارتجاعات منطقهای، نقش مخرب خود را در خفا ادامه دهند و حتی کارشناسانشان تهدید کنند که به سلاح اتمی دسترسی دارند و آن را از یک کشور ثالث خریداری نموده اند.
در این میان طیفی از غربگرایان شناسنامهدار فارسی زبان همراه و همسو با پروپاگاندای دشمنان ایران و با پوشش دلسوزی برای مردم وارد کار شدند و به جای دفاع از کیان تمدن، تاریخ، حیثیت و دین خود در برابر دشمن، شروع به خنجر زدن به پهلوی ایران به مدد نوشته ها و اظهار نظرات شاذ و کشافشان کردند و این در حالی بود که تیم مذاکره کنندهی ایران به دلایل حفاظتی نمی توانست در رسانه ها به شرح ما وقع مذاکرات بپردازد و قضیه تا جایی ادامه پیدا کرد که روند جدیت و تلاش مسئولان ایرانی برای احیای برجام داشت به مظلومیت و غربتی غمگنانه در برابر جهان کفر می انجامید که ناگاه پس از ضربهی سهمگین رافائل گروسی به اعتبار آژانس بین المللی انرژی اتمی که ایران عضو قدیمی و صادق آن است، نوید پایان صبر استراتژیک خود را آشکار کرد و چند چشم شیطان در تاسیسات صلح آمیز هسته ای ایران کور شد و جمهوری اسلامی ایران نشان داد که وضعیت دو امدادی تا ابد باقی نخواهد ماند و ایران برای دفاع از کیان خود می تواند در یک دو سرعتی هم رقابت کند، و الحق ایران نشان داده است که به سرعت عناصر اقتدار آفرین را تکثیر می کند.
تمدنی که صلح می خواهد باید برای جنگ آماده باشد آن هم در شرایطی که دشمنی کوتوله مانند رژیم صهیونیستی تهدید به بمباراناش می کند، پس ایران؛ حق دارد تا در دفاعی پیشگیرانه، آنها را به درس عبرتی در تاریخ تبدیل کرده و همچنین تمام مقرهای این عنکبوت نامشروع را در منطقه با خاک یکسان کند.
بهتر است تا وقت برای دولت بایدن که دچار آلزیمر است باقی مانده است و تا سر عنکبوت و اقمارش در آتش قهر انقلاب اسلامی نسوخته است، سناریوهای چندگانه و بازی در بازی اش را به دایرهی تعهدات قبلی ذیل برجام برگردانده و از نقش پادوی دولت های فوق الذکر خود را نجات داده و حداقل نشان دهد که هنوز جامهای فرسوده از رهبری اشرار و نظم و انضباط دادن به آنها را به تن دارد و پادشاه عریان داستان نیست که مضحکهی لابی صهیونیستی و دلارهای نفتی و اغواهای جزیرهی اروپایی شده است.
آمریکا باید بداند، در جایی که ایران وجود دارد، رژیم صهیونیستی هرگز در خاورمیانه به حساب نخواهد آمد و حمایت از این رژیم، ریختن مالیات آمریکایی ها به سطل زباله است و بهتر است فکری برای سلاح نفتی ارتجاع منطقه کند که بایدن را چگونه اسیر کرده و به فکر فرو برده است که آیا به دستبوسیشان شرفیاب شود یا خیر؟
توافق با ایران به نفع ایالات متحده است اما واقعیت آن است که ایالات متحده آنقدر ضعیف است که دیگر نقشی جز شرخری و چماق کشی برای مجلس سورچرانی چند دولت کوتله و موقت ندارد.
هنوز این امید وجود دارد که ایالات متحده با اقدامات اعتماد ساز و استقلال سیاسی توام با شجاعت، به مسئولیت های خود توجه کند و فضای نامعلوم و مبهم آینده را از هم اکنون به فضایی مثبت و عقلانی مبدل سازد و پیش از آنکه دیر شود، از افول و سقوط تمام اعتبار ظاهری لیبرال دموکراسی اش جلوگیری کرده و به کنترل و مدیریت همپیمانانی بپردازد که اکنون آنها ایالات متحده را کنترل و مدیریت می کنند، که این هنوز از نتایج سحر است!
311311
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰