مهسا مژدهی: نفس های جنگ یمن به شماره افتاده است. بایدن حمایت از ائتلاف سعودی را تعطیل کرده و فروش سلاح به ریاض قطع شده است. حالا دیگر عربستان بیشتر از گذشته در باتلاق جنگ فرو رفته و همزمان به خاطر جنایت هایش در فقیرترین کشور عربی، بی آبرو شده است. همزمان برخی معتقدند بایدن با کناره گیری از موضوع یمن و تحت فشار قرار دادن سعودی ها به دنبال دادن نشانه هایی به تهران است.
در خبرآنلاین با قاسم محبعلی کارشناس مسائل خاورمیانه به گفتگو نشسته ایم:
تصمیم بایدن برای تنها گذاشتن ائتلاف سعودی تا چه اندازه می تواند جنگ یمن را به پایان نزدیک کند؟
اگر اراده واقعا جدی وجود داشته باشد مبنی بر اینکه به طرفین فشار اورده و آنها را پای میز مذاکره بیاورند، بعید نیست که این اتفاق بیفتد. امریکایی ها ابزار لازم را چه از طریق خودشان و چه سازمان ملل دارند تا چنین کاری را به انجام برسانند. آنها می توانند به سعودی ها فشار بیاورند تا عملیات نظامی در یمن را پایان دهند و از انصارالله هم بخواهند که ادامه ندهند وهر دو بر سر میز مذاکره بیایند و به یک چارچوبی برای اداره و آینده یمن برسند.
برخی ناظران می گویند ایالات متحده با تصمیم فوری که در مورد یمن گرفته، نشانه ای را هم به ایران ارسال کرده است. این ماجرا تا چه اندازه می تواند واقعی باشد؟
این گونه هست که از نظر سیاسی و معنوی یکی از حامیان حوثی ها یا زیدیان یمن، ایران است. در زمانی که برجام امضا شد هم امریکایی ها علاقه مند بودند که با ایرانی ها درباره یمن گفتگو کنند و خیلی مایل نبودند که عربستان در این کشور دست بالا را داشته باشد. اما ایران از مذاکره امتناع کرده است. الان هم شاید می خواهند که از کمک ایران استفاده کنند و به تغییراتی در یمن برسند. به نظر می رسد که سیاست بایدن این است ضمن اینکه امنیت عربستان حفظ شود، کشور یمن هم استقلالش را به دست بگیرد.
این موضوع ایران را بیشتر در موردش صحبت کنیم به نظر می رسد که خاورمیانه در اینده ممکن است شکل دیگری به خودش بگیرد. به خصوص سعودی ها می ترسند که سیاست های بایدن باعث قدرت گرفتن ایران در منطقه شود. با تصمیمی که دولت ایالات متحده گرفته و به نوعی علیه ریاض به نظر می رسد ایا می توان به این نتیجه رسید که واشنگتن زمینه را برای ایجاد روابط حسنه تر با ایران پیش می برد؟
امریکایی ها علاقه مند هستند که در خاورمیانه یک توازن و ثبات به وجود بیاید و همزمان منافع انها هم حفظ شود. این وضعیت می تواند این امکان را به ایالات متحده می دهد که کمی از منطقه خاورمیانه دور شوند و به سمت مهار چین و روسیه بروند. آنها فکر می کنند که حضورشان در خاورمیانه بسیار پرهزینه است. این سیاستی بوده که از زمان بوش قصد انجام آن را داشتند. اما یازده سپتامبر برنامه هایشان را بهم ریخت و بعد در دوره اوباما این چرخش سیاسی انجام گرفت. ترامپ هم حتی به دنبال چنین سیاستی بود اما حوادث اجازه نداد که امریکا به سمت شرق برود. الان هم دنبال توازنی بین ایران و عربستان هستند.
آنها فکر می کنند حضور حداقلی در خاورمیانه و پرداخت هزینه کمتر در عراق و افغانستان و … می تواند برای واشنگتن بهتر باشد. آنها همچنین می خواهند رابطه با ایران را از حالت تشنج خارج کرده و به سمت عادی سازی ببرند تا آن فرصت را به دست بیاورند تا به اسیای شرقی و روسیه بپردازند.
چنین چیزی چقدر امکان پذیر است؟
خاورمیانه سلسله ای از بحران های مزمن و فعال دارد که این بحران ها به هم پیوسته هستند و نمی شود آنها را حل و فصل کرد. از اشغال سرزمین های فلسطینی تا جنگ ها در لیبی و یمن و سوریه و… و مسائل دیگری مثل برنامه هسته ای ایران و ومناقشات عربستان و ایران هم هست. این بحران ها اجازه نمی دهند که مسائل به این سادگی حل و فصل شوند.
یک موضوع دیگری که به آن اشاره می شود این است که با اتفاقاتی که در مورد یمن در جریان است بعید نیست که باب گفتگو میان تهران و ریاض ایجاد شود و به نوعی یخ های ایجاد شده کم کم اب شوند. چقدر احتمال چنین چیزی مطرح است.
یکی از مسائل حساس برای سعودی ها یمن است. این کشور برای ثبات و امنیت عربستان مهم است. هزار و هشتصد کیلومتر مرز مشترک با هم دارند و از نظر تاریخی و قبیله ای هم وابستگی های عمیقی به هم دارند. اگر در در آنجا مسائل حل شوند حساسیت ها هم کمتر شده و باعث گشایشی بین دو کشور می شود. یمن حساس ترین مورد است اما در موارد دیگر هم اختلافات زیادی وجود دارد. اما حل موضوع یمن می تواند باعث شود که دو طرف به این نتیجه برسند که با گفتگوی بین خود بتوانند مسائل را به نوعی حل و فصل کنند که به تشنج و درگیری نرسد.
این میل برای حل موضوع یمن و حل اختلافات بین ریاض و تهران را در عربستان و ایالات متحده می شود مشاهده کرد؟
حل و فصل مسائل خاورمیانه ساده نیست. بحران در این منطقه معمولا شروع می شود و مزمن می شود. در مورد سوریه و عراق به این نتیجه رسیده ایم. در یمن هم ممکن است اوضاع مانند آن دو کشور دیگر پیش برود. مسائل داخلی یمن با تصمیم بایدن و … به راحتی حل نمی شود و اختلافات بین گروه های مذهبی و سیاسی ادامه خواهد داشت. اختلافات ایران و عربستان هم به سادگی قابل حل نیست. درکنار همه اینها هم نباید فراموش کنیم مثلا رژیم صهیونیستی از اختلافات بین ریاض و تهران سود بسیاری می برد و مایل نیستند که اختلافات حل شوند.
تلاویو می داند که هر چقدر اختلاف بین ریاض و تهران بیشتر باشد، عربستان مجبور است باج بیشتری برای تامین امنیتش به اسراییل بدهد و موقعیت آنها به مرور در جهان عرب بهبود پیدا کند. به همین دلیل اوضاع انقدرها ساده پیش نخواهد رفت.
به نظر می رسید که دولت ترامپ میل داشت که با گسترش اختلافات بین ایران و عربستان، سلاح بیشتری را به سعودی ها بفروشد. اما دولت بایدن گویا از این تمایل فاصله گرفته است.
این مساله به داخل امریکا هم بر می گردد. در دولت ترامپ تولیدکنندگان و فروشندگان سلاح به عنوان حامیان این فرد نقش کلیدی داشتند. حتی وزیرخارجه او هم مورد حمایت فروشندگان و تولید گنندگان بود. این کمپانی های حامی ترامپ با سلاح و نفت و ساخت و ساز سر و کار داشتند. اما کمپانی هایی که از بایدن حمایت می کنند، کمپانی هایی هستند که با نرم افزار و قدرت نرم سروکار دارند و به توسعه سیاسی و اقتصادی در کشورها علاقه مندند تا در کنار آن خودشان هم منافع سیاسی و اقتصادی خود را داشته باشند.
>>> این مطالب را هم بخوانید:
اقدام بایدن بالاترین فرمان تاریخی آمریکا بود؛آیا این پیامی به تهران است؟
آشتی عربی و زندهنگه داشتن تهدیدها علیه ایران
سناریوهایی که سعودیها تحمل شنیدنش را ندارند؛ تاجوتخت درخطر است
312 310
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰