رسول سلیمی: تنش هفتههای گذشته میان ترکیه و اسرائیل، تحلیلگران را بر آن داشته تا رفتار ترکیه مسلمان متمایل به غرب را بیشتر تبیین کنند. اگرچه در ابعاد ژئوپلیتیکی، تنش بین ترکیه و اسرائیل نشانهای از افزایش استقلال آنکارا از غرب بود. بهعبارتدیگر رهبری ترکیه در انتقاد از سیاست خارجی واشنگتن در برابر جنگ غزه و همسویی نزدیکتر با مواضع برخی از دشمنان امریکا، سیاستهای ابهامآمیزی را دنبال کرد. هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه روز ۲۰ اکتبر گفت که بایدن، رئیسجمهور امریکا، نابودی غزه توسط اسرائیل را تأیید کرده است. دیپلمات ارشد آنکارا همچنین به همتایان خود از مسکو و تهران پیوست تا بیانیه مشترکی را در مورد وضعیت غزه پس از یک نشست کوتاه که در تهران برگزار شد، منتشر کنند.
از نگاه امریکاییها نظارت بر روابط ترکیه و ایران و بررسی اینکه جنگ اسرائیل با غزه تا چه حد منجر به گرمشدن آنکارا و تهران به یکدیگر میشود، بسیار مهم است. اینکه چگونه ایالات متحده ممکن است به تقویت روابط ترکیه و ایران واکنش نشان دهد نیز مهم خواهد بود.در ادامه به تحلیل این متغیرها و رفتار بازیگران می پردازیم.
ترکیه به دنبال نقطه تعادل میان خاورمیانه و غرب
احتمالات و گمانهزنیها درباره روابط ترکیه و تهران که حمایت آشکاری از حماس دارند، میتواند تنشهای بیشتری بین آنکارا و واشنگتن ایجاد کند، بهویژه در زمانی که تعداد زیادی از نمایندگان کنگره امریکا مشغول بهتصویرکشیدن حماس بهعنوان تشکیلاتی معادل داعش هستند، و دولتهای ایران، ترکیه و قطر را بهخاطر روابط خود با حماس متهم میکنند. محققان امریکایی معتقدند سوءتفاهم میان آنکارا و واشنگتن در بسیاری از مسائل از جمله جنگ غزه و مبارزه با تروریسم در سوریه و روابط ترکیه و روسیه، آنکارا را در مسیر بهدستآوردن “خودمختاری استراتژیک” در برابر ایالات متحده قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
تحلیلی بر مواضع بیسابقه اردوغان علیه اسرائیل/ صبر آنکارا در حال لبریز شدن است؟
اردوغان: فاجعه رخداده در غزه، فراتر از مرز تحمل بشریت است
ترکیه نشان داده که متعهد به پیروی از یک سیاست خارجی مستقل است تا منافع استراتژیک و اقتصادی خود را خارج از سپر نظامی امریکا و ناتو دنبال کند و این بدان معنی است که به طور فزایندهای به حمایت کشورهای عربی و منطقهای نیاز دارد. ازاینرو در نهایت، پس از سالها تنش بین آنکارا و پایتختهای غربی، از جمله واشنگتن، جنگ در غزه موضوع دیگری است که تنش بین ترکیه و متحدان غربی آن در ناتو را تشدید خواهد کرد. اما آیا امریکا اجازه میدان دادن به سیاست ورزی ازدوغان را خواهد داد؟
خشونتها در غزه پس از آن آغاز شد که ایالات متحده یک هواپیمای بدون سرنشین ترکیه را در سوریه سرنگون کرد و با این کار، لایه دیگری از تنش را بین آنکارا و واشنگتن شعله ور کرد. اما با وجود تمام اصطکاکها بین ترکیه و ایالات متحده، میتوان پیشبینی کرد که آنکارا به تعامل با واشنگتن و دیگر پایتختهای غربی ادامه خواهد داد، زیرا همچنان به فشار برای آتشبس در غزه ادامه میدهد، اگرچه در این شرایط با بقیه اعضای ناتو در مورد مسائل مربوط به حماس و جنایات جنگی اسرائیل در منطقه اختلافنظر دارند.
تقویت روابط روسیه و ترکیه همزمان با جنگهای خاورمیانه
از سوی دیگر به نظر میرسد آخرین دوره تنش بین روسیه و ترکیه به پایان رسیده است. همین چند ماه پیش بود که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، خطوط قرمز مسکو را با ارائه پیشنهادها دوستانه به اوکراین آزمایش کرد. نزدیکشدن ترکیه به اوکراین نشانهای از نگهداشتن چوب تهدید بر سر مسکو بود. اکنون دولتهای روسیه و ترکیه هر دو دقیقاً به این شیوه، از جنگ در خاورمیانه بهرهبرداری سیاسی میکنند. حمایت ترکیه و روسیه از فلسطینیها، دقیقاً همان کارکرد چوبی را دارد تا با اسرائیل و حامیان غربی آن را تهدید کنند.
مسکو و آنکارا که خود را در یک موضع سیاسی ارزیابی میکنند، به دنبال تقویت روابط خود خواهند بود و مواضع خود را در مورد مسائل منطقهای پیچیده هماهنگ خواهند کرد. بااینحال، این بدان معنا نیست که یکی از طرفین دیگری را متهم به چاقوزدن از پشت نکند! تحلیلگران می گویند این بازی برای تأمین منافع ملی هر دو کشور ادامه خواهد داشت.
بازی سیاسی همزمان با تنشهای روسیه و ترکیه
اردوغان در تابستان امسال چندین تصمیم اتخاذ کرد که کرملین تعبیر خصمانهای از آنها داشت. ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین در ماه ژوئیه در جریان سفر به استانبول گفت که اوکراین سزاوار عضویت در ناتو است. علاوه بر این، اردوغان پنج فرمانده از هنگ اوکراین را که تحت شرایط تبادل زندانیان روسیه و اوکراین در ترکیه بودند، به کیف تحویل داد. این ها نشانه بدی برای پوتین بود.
در آن زمان، کرملین مشغول مقابله با ضد حمله اوکراین و خنثیکردن شورش گروه واگنر بود و مجبور شد خود را با اعتراضات کلامی مقامات ارشد راضی نگه دارد. تنها پاسخ جدی روسیه، عقبنشینی از توافق غلات دریای سیاه با وجود تلاشهای ترکیه برای مذاکره برای تمدید آن بود. اردوغان با این ریسک، هم وفاداری خود را به ناتو اثبات کرد تا بیشازپیش پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا را تسهیل کند و هم با هزینهای کمتر صرفاً موضعگیری مصلحتآمیزی در برابر روسیه گرفت.
این در حالی است که آنکارا درک میکرد که مسکو در موقعیت آسیبپذیری قرار دارد و اردوغان صرفاً خطوط قرمز مسکو را آزمایش میکرد. چه آنکه او تلاش نکرد روابط دوجانبه را بدتر کند. ازاینرو اردوغان موافقت کرد که روز ۴ سپتامبر برای دیدار با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به ساحل دریای سیاه روسیه در سوچی برود، درحالیکه برنامه اصلی این بود که پوتین به ترکیه برود. ناظران سیاسی پیشبینی میکردند که اردوغان بتواند در این مذاکرات توافق غلات را احیا کند؛ اما نتایج قابلتوجهی به دست نیاورد. اما نشست دو رئیسجمهور این سیگنال را به جهان داد که روابط مسکو و آنکارا در وضعیت خوبی قرار دارد.
اتحاد اقتصادی ترکیه و روسیه تضمینکننده اتحاد سیاسی
همیشه دادههای اقتصادی گویای روابط دوست و دشمن در ارزیابی بین کشورها هستند. گردش مالی تجاری بین روسیه و ترکیه در سال ۲۰۲۲ بیش از ۸۰ درصد افزایش یافت و به ۶۲ میلیارد دلار رسید و روسیه به بزرگترین منبع واردات ترکیه تبدیل شد.
بااینحال، سیاست خارجی هر دو کشور رشتهای از اختلافات مداوم بر سر سوریه، لیبی، قفقاز جنوبی و قرهباغ کوهستانی را به دنبال داشته است. با شعلهورشدن درگیریها در غزه، آنها خود را در یک اردوگاه دیدند. چیزی که قبلاً در مورد هیچ موضوع مهم بینالمللی دیگری وجود نداشت و این موضوع باعث شد که بسیاری پیشبینی کنند که روابط بین دو کشور بهسرعت گرم خواهد شد. در بازخوانی کرملین از یک تماس تلفنی بین اردوغان و پوتین در ۲۴ اکتبر در مورد جنگ اسرائیل و حماس آمده است که مسکو و انکارا “عملاً مواضع همپوشانی دارند که متمرکز بر اجرای راه حل شناخته شده دو دولت، برای ایجاد یک فلسطین مستقل در همزیستی با اسرائیل است تا صلح و امنیت را فراهم نماید.
درحالیکه در ظاهر ممکن است مواضع رشتهای به یکدیگر باشد؛ اما انگیزههای آنها بسیار متفاوت است. وقتی نماینده روسیه در سازمان ملل متحد، میگوید که اسرائیل بهعنوان یک قدرت اشغالگر حق دفاع از خود را ندارد، تلاش میکند روسیه را بهعنوان یکی از رهبران بهاصطلاح جهان جنوب به تصویر بکشد. در مقابل، اردوغان آرزو دارد جهان اسلام را رهبری کند.
حمایت آشکار روسیه از حماس یک پدیده نسبتاً جدید و نتیجه مستقیم حمله تمامعیار به اوکراین بود. به طور خاص، این تهاجم منجر به سردشدن روابط با اسرائیل و گرمشدن روابط با ایران، یکی از حامیان اصلی حماس شد. پیش از حمله ۷ اکتبر به اسرائیل، دیدن هیئتهای حماس در مسکو میتوانست بهعنوان تلاش روسیه برای میانجیگری بین جناحهای فلسطینی تفسیر شود. بااینحال، اکنون چنین تماسهایی میان روسیه و حماس، توسط اسرائیل بسیار متفاوت درک خواهد شد.
از سوی دیگر، اردوغان مدتهاست که از حماس حمایت میکند و به آنها اجازه اقامت در ترکیه را داده است. این سیاست ترکیه به آن معنا است که حمایت از حماس از نظر ایدئولوژیک برای اردوغان مهم است. در روزهای اول جنگ غزه، اردوغان تلاش کرد تا بین اسرائیل و حماس، رفتوآمد کند. به این معنا بود که در مواقعی با اخراج اعضای حماس از ترکیه تلاش کرد نظر اسرائیل را جلب کند؛ اما بعد از ناکامی از متمایلشدن اسرائیل به ترکیه، اردوغان خیلی زود این تاکتیک را کنار گذاشت و تصمیم گرفت حمایت کامل خود را از حماس اعلام کند.
ناامیدی ترکیه و روسیه در حل مسئله جنگ غزه
مسیرهای دنبال شده از سوی مسکو و آنکارا آنها را به بنبست در رابطه با تلآویو رسانده است، به این معنی که هیچکدام نمیتوانند میانجی موفقی در جنگ غزه باشند. پیشنهاد اخیر ترکیه برای ایجاد گروهی از تضمینکنندگان شرایط آتش بی برای تسهیل حلوفصل جنگ غیرقابلتحقق به نظر میرسد. حتی مسکو هم نسبت به این ایده بیعلاقه بود.
درعینحال، تعاملات هیچ یک از دو کشور با حماس مؤثر نبوده است. ترکیه و روسیه با وجود ارتباط با رهبری سیاسی این گروه، نتوانستند آزادی گروگانها را رقم بزنند. این در حالی بود که تلاشهای موفق مصر و قطر که با شاخه نظامی حماس در غزه در تماس هستند، نمونه موفقتری از میانجیگری را به نمایش گذاشت. در مقابل، سیاستهای انتقادآمیز روسیه و ترکیه منبع تغذیه خوبی برای افکار عمومی داخلی آنها است.
پوتین با متهمکردن ایالات متحده به ایجاد هرجومرج در خاورمیانه، این روایت را تقویت کرد که غرب منبع تمام بدبختیها در روسیه و جهان است. به همین ترتیب، انتقاد اردوغان از غرب تلاشی برای نمایش برتری مسلمانان نسبت به مسیحیها در ایجاد صلح است تا بهنوعی به احساسات قوی ضد ناتو در ترکیه نیز پاسخ دهد.
بااینحال، چنین لفاظیهایی از اردوغان به این معنی نیست که او میخواهد روابط خود را با ناتو از بین ببرد. این نکته قابلاهمیت است که اردوغان تنها دو روز قبل از سخنرانی در حمایت از حماس، لایحهای را به پارلمان ارائه داد که عضویت سوئد در ائتلاف نظامی غربی را تأیید میکرد. چیزی که ترکیه قبلاً در برابر آن مقاومت کرده بود؛ بنابراین ترکیه این بازی دو سر برد را بهخوبی برای اقناع جامعه داخلی و بینالملل دنبال میکند.
در چنین شرایطی بعید است که کرملین بتواند ترکیه را به نمایندگی از جهان جنوب به کمپین ضد غربی خود جذب کند. اگر اردوغان نیاز به وفاداری به شرکای خود در ناتو داشته باشد (مانند رأی عضویت سوئد)، این کار را بدون جلب حمایت مسکو انجام خواهد داد. از سوی دیگر توافق بر سر مناقشه اسرائیل و حماس به این معنی است که همکاری دیپلماتیک بین روسیه و ترکیه بر سر قفقاز جنوبی و سوریه هم افزایش خواهد یافت.
روسیه و ترکیه؛ رقابت سیاسی همزمان با نیاز متقابل اقتصادی
کارشناسان مسائل بینالملل معتقدند اقدامات اردوغان در ماههای اخیر چند هدف همزمان را دنبال کرده است. پس از لغو توافق غلات در ژوئیه ۲۰۲۳، اردوغان نتوانست کرملین را برای احیای توافق متقاعد کند. اما از سوی دیگر روسیه به ترکیه برای دور زدن تحریمها نیاز دارد. ترکیه نه تنها دروازه ای برای صادرات غلات روسیه به کشورهای خلیج فارس و افریقا است، بلکه کانالی برای تامین محصولات تحریم شده مورد نیاز صنعت دفاعی روسیه است. در عین حال، اردوغان از به رسمیت شناختن کریمه به عنوان قلمرو روسیه امتناع میکند و به اجرای برنامههای ساخت کارخانه هواپیماهای بدون سرنشین در اوکراین ادامه میدهد. از سوی دیگر انتصاب تاتار کریمه رستم اومروف به عنوان وزیر دفاع اوکراین به انکارا یک دلیل مضاعف برای توسعه روابط با کیف داده است. با این حال، بازگشت به فرمت (کوادریگا) “Quadriga” در گفتگوی بین دولتی اوکراین و ترکیه هنوز رخ نداده است. منظور از «کوادریگا» مشاورههای سیاسی-امنیتی در قالب ۲+۲ است که شامل وزرای امور خارجه و دفاع از اوکراین و ترکیه است که با ابتکار عمل ترکیه و با هدف جا انداختن ترکیه به مثابه یک میانجی اجرا شد. توافق در مورد چنین مشاورههایی پس از سفر کاری زلنسکی به ترکیه در ۱۶ اکتبر ۲۰۲۰ به دست امد. در ۱۸ دسامبر همان سال، اولین نشست در کیف در قالب «کوادریگا» برگزار شد. با این حال، جلسات سالانه در قالب “Quadriga” موفقیت امیز نبوده است.
همه متغیرهای سیاسی ترکیه متأثر از پیوستن به اتحادیه اروپا
روابط بین ایالات متحده و ترکیه اخیراً گرم نبوده و واشنگتن علاقه زیادی به جاهطلبیهای اردوغان ندارد. آنکارا به نوبه خود به دنبال تضمین یک قرارداد برای تأمین جنگندههای F-۱۶ است و از پیوستن سوئد به ناتو بهعنوان اهرم استفاده میکند. اخیراً در سوئد، یک سری اقدامات عمومی تحریکآمیز، از جمله سوزاندن قران، از سوی اردوغان بهعنوان نشانهای برای تشدید جزء اسلامی دیپلماسی او تفسیر شد.
درعینحال، آنکارا تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا را بهمثابه یک دستور کار ملی دنبال میکند. از سال ۲۰۲۴ که ترکیه نامزد عضویت در اتحادیه اروپا شد، ۲۵ سال میگذرد، اما در سالهای اخیر روند مذاکرات متوقف شده است. در آخرین کنشگری ترکیه تلاش کرد سوئد را به عنوان واسطه رای مثبت بوسنی و هرزگوین قرار دهد، اما بعید است به دلیل نفوذ انکارا بر جامعه مسلمان، موفق شود. یکی از دلایل عدم رقبت اتحادیه اروپا، امتیازگیریهای موفق اردوغان از اروپاییها بر سر مهاجران سوریه در سالهای ۲۰۱۶-۲۰۱۵ بود. این موضوع به آنها ثابت کرد حضورش در اتحادیه اروپا دردسرساز خواهد بود.
در یک جمعبندی؛ اردوغان آشفتگی در مرزهای ترکیه را بهعنوان فرصتی برای تبدیلشدن از رهبر یک کشور منطقهای به یکی از رهبران جهان که بازیگر در کنار غرب و جهان جنوب است، دنبال میکند. اردوغان برای رسیدن به این هدف از سنجش سیاستها در ترازوی هزینه – فایده استفاده میکند. حالا باید دید آیا اردوغان به چشمانداز خود در پایان ریاستجمهوری خواهد رسید یا نه؟
۳۱۱۳۱۱
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰